❤️💚🖤
#آیت_الله_بهجت
مجلس روضه را حساب کنید
که کربلاست 🌟✨✨
وقتی که می خواهید به روضه بروید🌺
اگر سؤال کردند که کجا می روید
نگویید می رویم روضه 🌺
بگویید می خواهیم برویم کربلا🌟✨✨
❤️💚🖤
لبیکیاحسین🕊
دختــرونهاسماءالحسنے🥀
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
زیارت عاشورا - علی فانی.mp3
28.44M
🏴🥀
🌿 #زیارت_عاشورا
🎙با نوای#علی_فانی
•°#اللهمعجّللولیکالفرج°•
التماس دعا🤲
💔
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
4_5803131996699887944.mp3
13.56M
⭐️•〰•🖤•〰•⭐️
#حسین_جان😭
#ای_آبروی_دو_عالم
🎙#محمد_حسین_پویانفر
دختــرونهاسماءالحسنے💔
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌#تلنگر
⁉️دوست دارید بدونید نمازامون چه جوریه ؟!! نمازت، نمازه؟
✨نماز اگه نماز باشه ....
#استادحاجعلیاکبری
دختــرونهاسماءالحسنے💔
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
🌱
#حدیث
#پروفایل
لبیکیاحسین🕊
دختــرونهاسماءالحسنے🥀
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
🕊🕊 🕊 🕊 🕊 🌱
🕊🕊 🕊 🌱
🕊 🌱
🌱
🌟#سلام_بر_ابراهیم🌟
💫قسمت چهل و یکم
حاجات مردم و نعمت خدا (۱)🌾
به نقل از: جمعی از دوستان شهید
همراه ابراهیم بودم. با موتور از مسیری تقریباً دور به سمت خانه برمیگشتیم. پیرمردی بههمراه خانوادهاش کنار خیابان ایستاده بود.
جلوی ما دست تکان داد و من ایستادم. آدرس جائی را پرسید. بعد از شنیدن جواب، شروع کرد از مشکلاتش گفت. به قیافهاش نمیآمد که معتاد یا گدا باشد.
ابراهیم هم پیاده شد و جیبهای شلوارش را گشت ولی چیزی نداشت. به من گفت: امیر، چیزی همرات داری؟! من هم جیبهایم را گشتم. ولی بهطور اتفاقی هیچ پولی همراهم نبود.
ابراهیم گفت: تو رو خدا بازهم ببین. من هم گشتم ولی چیزی همراهم نبود. از آن پیرمرد عذرخواهی کردیم و به راهمان ادامه دادیم. بین راه از آینه موتور، ابراهیم را میدیدم. اشک میریخت!
هوا سرد نبود که به این خاطر آب از چشمانش جاری شود، برای همین آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم: ابرام جون، چرا داری گریه میکنی؟!
صورتش را پاک کرد. گفت: ما نتوانستیم به یک انسان که محتاج بود کمک کنیم. گفتم: خب پول نداشتیم، اینکه گناه نداره.
گفت: میدانم، ولی دلم خیلی برایش سوخت. توفیق نداشتیم کمکش کنیم.
کمی مکث کردم و چیزی نگفتم. بعد به راه ادامه دادم. اما خیلی به صفای درون و حال ابراهیم غبطه می خوردم.
فردای آن روز ابراهیم را دیدم. میگفت: دیگر هیچوقت بدون پول از خانه بیرون نمیآیم. تا شبیه ماجرای دیروز تکرار نشود.
👌 رسیدگی ابراهیم به مشکلات مردم، مرا یاد حدیث زیبای حضرت سیدالشهدا انداخت که میفرمایند: " حاجت مردم به سوی شما از نعمتهای خدا بر شماست، در ادای آن کوتاهی نکنید که این نعمت در معرض زوال و نابودی است ."✨
اواخر مجروحیت ابراهیم بود. زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: ماشینت رو امروز استفاده میکنی!؟
گفتم: نه، همینطور جلوی خانه افتاده. بعد هم آمد و ماشین را گرفت و گفت: تا عصر برمیگردم. عصر بود که ماشین را آورد.
پرسیدم: کجا میخواستی بری؟! گفت: هیچی، مسافرکشی کردم! با خنده گفتم: شوخی میکنی!؟ گفت: نه، حالا هم اگه کاری نداری پاشو بریم، چند جا کار داریم.
خواستم بروم داخل خانه. گفت: اگر چیزی در خانه دارید که استفاده نمیکنی مثل برنج و روغن با خودت بیاور. رفتم مقداری برنج و روغن آوردم.
بعد هم رفتیم جلوی یک فروشگاه. ابراهیم مقداری گوشت و مرغ و ...خرید و آمد سوار شد. از پول خردهایی که به فروشنده میداد فهمیدم همان پولهای مسافرکشی است.
بعد با هم رفتیم جنوب شهر، به خانه چند نفر سر زدیم. من آنها را نمیشناختم. ابراهیم در میزد، وسایل را تحویل میداد و میگفت: ما از جبهه آمدهایم، اینها سهمیه شماست!
ابراهیم طوری حرف میزد که طرف مقابل اصلا احساس شرمندگی نکند. اصلا هم خودش را مطرح نمیکرد.
بعدها فهمیدم خانههایی که رفتیم، منزل چند نفر از بچههای رزمنده بود. مرد خانواده آنها در جبهه حضور داشت. برای همین ابراهیم به آنها رسیدگی میکرد.
کارهای او مرا به یاد سخن امام صادق علیهالسلام انداخت که میفرماید:" سعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان، بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه خداست و باعث در امان بودن در قیامت میشود."✨
این حدیث نورانی چراغ راه زندگی ابراهیم بود. او تمام تلاش خود را در جهت حل مشکلات مردم به کار میبست.✨
🕊
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
@asmaolhosnaa🧕🌱