فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀🥀
داستان یک مادر...😭
#السلامعلیالرضیعالصغیر🕊
#استادپناهیان
دختــرونهاسماءالحسنے🥀
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
#داستان_حضرت_علی_اصغر🕊
روز عاشورا وقتی که امام حسین(ع) تنها شده بودند و همه یارانشون به شهادت رسیده بودند😔 به سمت دشمن👹 رفتند و گفتند: آیا کسی هست ما را یاری کند؟ مگر من پسر پیامبر شما نیستم؟ و...
وقتی امام حسین(ع) صحبت می کردند از خیمه ها صدای گریه و ناله بلند شد😔امام برای خداحافظی به خیمه ها رفتند. صدای علی اصغر را شنیدند که از تشنگی گریه می کرد...
امام به حضرت زینب گفتند: علی اصغر را به من بده تا با او خداحافظی کنم.😔 بعد علی اصغر را بغل کردند و بوسیدند.
امام حسین(ع) به سمت دشمن آمدند و گفتند: اگر به من رحم نمی کنید به این نوزاد رحم کنید👶🏻.
ناگهان حرمله که از افراد سپاه دشمن👹 بود تیری را به سمت علی اصغر 👶🏻 پرتاپ کرد، تیر به گلوی علی اصغر خورد و به شهادت رسید.😔😭😢
امام حسین(ع) دستشون رو از خون علی اصغر پر کردند، به آسمان 🎆پاشیدند و فرمودند: این ها برای من آسان است چون برای خداست.😔
#محرم 🏴
دخترونـــــــ💔ــه اسماءالحسنی
@asmaolhosnaa
4_5935930865073783218.mp3
9.02M
⭐️•〰•🖤•〰•⭐️
مداحی
#محرم🥀
#لالایی 😭
حضرتعلیاصغرعلیهالسلام
لالایی لالایی شب مهتابه
لالایی لالایی دلا بیتابه🥀
لالایی لالایی کمی آروم تر
لالایی لالایی روی نیزه گلم خوابه🥀
🎙 #حاجمحمودکریمی
دختــرونهاسماءالحسنے💔
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
هدایت شده از دخترونه اسماءالحسنى
زیارت عاشورا - @Nohenab20.mp3
6.61M
⭐️•〰•🖤•〰•⭐️
🌿 #زیارت_عاشورا
🎙با صدای حسین حقیقی
•°#اللهمعجّللولیکالفرج°•
التماس دعا🤲
دختــرونهاسماءالحسنے💔
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
🕊🕊 🕊 🕊 🕊 🌱
🕊🕊 🕊 🌱
🕊 🌱
🌱
🌟#سلام_بر_ابراهیم🌟
💫 قسمت چهل و ششم
🔰والفجر مقدماتی (۱)
به نقل از: علی نصرالله
گردان کمیل، خط شکن محور جنوبی و سمت پاسگاه بود. یکی از فرماندهان لشکر آمد و برای بچههای گردان شروع به صحبت کرد:
برادرها، امشب برای عملیات والفجر به سمت منطقه فکه حرکت میکنیم، دشمن سه کانال بزرگ به موازات خط مرزی، جلوی راه شما زده تا مانع عبور شود...
اما انشاءالله با عبور شما از این موانع و کانالها، عملیات شروع خواهد شد...
بعد بچههای تازهنفس لشکر سیدالشهدا علیهالسلام و بقیه رزمندگان از کنار شما عبور خواهند کرد و برای ادامه عملیات به سمت شهر العماره عراق میروید و انشاءالله در این عملیات موفق خواهید شد.
ایشان در مورد نحوه کار و موانع و راههای عبور صحبتش را ادامه داد و گفت: مسیر شما یک راه باریک در میان میادین مین خواهد بود. انشاءالله همه شما که خط شکن محور جنوبی فکه هستید به اهداف از پیش تعیین شده خواهید رسید.
صحبتهایش تمام شد. بلافاصله ابراهیم شروع به مداحی کرد، اما نه مثل همیشه! خیلی غریبانه روضه میخواند و خودش اشک میریخت. روضه حضرت زینب علیهاالسلام را شروع کرد.
بعد هم شروع به سینهزنی کرد، اولینبار بود که این بیت زیبا را شنیدم:
امان از دل زینب 🥀
چه خون شد دل زینب 💔
بچه ها با سینهزنی جواب دادند. بعد هم از اسارت حضرت زینب علیهاالسلام و شهدای کربلا روضه خواند.
در پایان هم گفت: بچهها، امشب یا به دیدار یار میرسید یا باید مانند عمه سادات، اسارت را تحمل کنید و قهرمانانه مقاومت کنید.
بعد از مداحی عجیب ابراهیم، بچهها درحالیکه صورتهایشان خیس از اشک بود بلند شدند. نماز مغرب و عشا را خواندیم. از وقتی ابراهیم برگشته سایه به سایه دنبال او هستم. یک لحظه هم از او جدا نمیشوم.
من بههمراه ابراهیم، یکی از پلهای سنگین و متحرک را روی دست گرفتیم و به همراه نیروها حرکت کردیم. حرکت روی خاک رملی فکه بسیار زجرآور بود. آن هم با تجهیزاتی به وزن بیشاز بیست کیلو برای هر نفر!
ما هم که جدای از وسایل، یک پل سنگین را مثل تابوت روی دست گرفته بودیم! همه به یک ستون و پشت سرهم از معبری که در میان میدانهای مین آمادهشده بود حرکت کردیم.
حدود دوازده کیلومتر پیاده روی کردیم. رسیدیم به اولین کانال در جنوب فکه. بچه ها دیگر رمقی برای حرکت نداشتند. با گذاشتن پل های متحرک و نردبان، از عرض کانال عبور کردیم.
سکوت عجیبی در منطقه حاکم بود. عراقی ها حتی گلوله ای شلیک نمی کردند! یک ربع بعد به کانال دوم رسیدیم. از آن هم گذشتیم. با بیسیم به فرماندهی اطلاع داده شد.
چند دقیقه ای نگذشته بود که به کانال سوم رسیدیم. ابراهیم هنوز مشغول بود و در کنار کانال دوم بچه ها را کمک می کرد. خیلی مواظب نیروها بود. چون در اطراف کانال ها پر از مین و موانع مختلف بود.
اما فرمانده گردان، بچه ها را نگه داشت و گفت: طبق آنچه در نقشه است، باید بیشتر راه می رفتیم، اما خیلی عجیبه، هم زود رسیدیم، هم از پاسگاه ها خبری نیست!
تقریباً همه بچه ها از کانال دوم عبور کردند. یکدفعه آسمان فکه مثل روز روشن شد!! مثل اینکه دشمن با تمام قوا منتظر ما بوده. بعد هم شروع به شلیک کردند. از خمپاره و توپخانه گرفته تا تیربارها که در دور دست قرار داشت. آن ها از همه طرف به سوی ما شلیک کردند!
بچه ها هیچ کاری نمی توانستند انجام دهند. موانع خورشیدی و میدان های مین، جلوی هر حرکتی را گرفته بود. تعداد کمی از بچه ها وارد کانال سوم شدند.
ادامه دارد....
🕊
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
@asmaolhosnaa🧕🌱
#سلام_امام_مهربانم🕊
آجرکاللهفیمصیبتجدک💔
#پروفایل✨
#محرم🏴
دختــرونهاسماءالحسنے🥀
https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e