تا بِرویَم، ریشهای چون تاک میخواهم؛ که هست
نور میخواهم، که هستی؛ خاک میخواهم، که هست
قصد قربت کردهام؛ چون در طریق دوستی،
اجتناب از نیت ناپاک میخواهم... که هست
یک بیابان، تشنگی میخواهم و شوق و جنون
قدرِ لب تر کردنی، ادراک میخواهم؛ که هست
سینهای مشروح میخواهم: «ألم نشرح لکَ...»
سورهای مانند «أعطَیناک» میخواهم، که هست
خاطری آشفته یا آسوده! -فرقی میکند؟-
نالهای محزون، دلی صدچاک میخواهم، که هست
جانماز و مُهر و قرآن و دلِ سیری، قنوت
سجده بر سجّادهای نمناک میخواهم، که هست
خلوتی دارم که در آن با کمی راز و نیاز،
رَبَّنا در رَبَّنا پژواک میخواهم، که هست
پس چرا اینقدر دور افتادهام از اصل خویش؟
فرصتِ پرواز تا افلاک میخواهم، که هست!
ــ سیدمهدی موسوی
من هفته ای چند تا از این پیام ها دریافت میکنم
نه از آدمهایی که نشناسم
از آدمهای آبرومندی که در جریان زندگیشونم
اگر خواستید خیری برسونید و دستی بگیرید
بفرمایید شمارت کارت تقدیمتون کنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دوره عقاید توحیدی، معارف کاربردی و طرح کلی اندیشه اسلامی رو در دو دقیقه مرور کنید
به كانال#اسماء_سرايي بپیوندید 👇
https://eitaa.com/asmasaraeii
نسبت به بعضی حرفایی که میشنوی
بیتفاوت باش
شاید از دهانی بیرون اومده که اصالت نداره...!
خود بابا نوئل هم الان دنبال اناره خوبه ساوس برای شب یلدا ؛ بعد یه سری از هموطنا از درختای کاج آویزونن .😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیشب حوالی همین ساعت ها بود که از باب الجوادت اومدیم بیرون
ریحانه سادات گفت این وداع ماست اسما خانم ،گفتم میدونستی من هیچ وقت با امام رضا (ع) وداع نکردم
همیشه وقتی دارم آخرین زیارت رو انجام میدم حتی آخرین نگاه و گریه های از راه دور میگم خب من زود برمیگردم
حالا الان به سقف اتاق خیره ام و تصویر نصفه ی گنبد و گلدسته ات از دم باب الجواد جلو چشممه
مزه ی چای عراقی و باقالی و ذرتی که روبروی باب الجواد از شر سرمای هوا بهشون پناه بردیم
و کنار رفقای هم عهد خیلی قدیمی پچ پچ کردیم و خوردیم ....
آخ امام رضا(ع)
قربون خودت و هرکی به تو متصله بشم ؟