از حج برمی‌گشتیم همراه امام‌صادق به منطقه ابواء که رسیدیم اتراق کردیم استراحت و غذا خبر آوردند که حال حمیده خوب نیست. امام از جا بلند شد و به طرف خیمه حمیده رفت. وقتی برمی‌گشت خیییلی خوشحال بود. پدر شده بود. پدر موسی تا سه روز سفره انداخته بود و مهمانی می‌داد. 📚محاسن برقی #میلاد_امام_کاظم #امام_کاظم

حال خلیفه روز به روز بدتر می‌شد، پزشکان هم از معالجه‌اش عاجز! گفتند: " موسی‌بن‌جعفر را بیاورید. اگر دعا کند خدا شفایش می‌دهد. " به امام خبر دادند. همین طور که می‌آمد زیر لب دعا می‌کرد. وقتی رسید حال خلیفه بهتر شده بود. پرسیدند: "چه دعایی بود؟ " ـ. گفتم خدایا او را به خاطر گناه خودش بیمار کرده‌ای، به خاطر بندگی و عبادت من شفا بده #امام_کاظم

مرد فقیر را که دید، نشست کنارش توی خرابه. گفت: "کاری داری بگو برایت انجام دهم. " ـ. شما امامید، نشسته‌اید توی خرابه؟ نگاهش کرد، گفت: "پدرمان که یکی است. پس برادریم! شهرمان هم که یکی است. پس همسایه‌ایم! خدای مان هم که یکی است. پس بنده‌ایم! چرا ننشینم؟ " #امام_کاظم

تو را باب الحوائج نامیدند؛ که هیچ خواهشى در آستانه کرامتت بى‌پاسخ نبود. حضرت باب الحوائج کاش دریابی مرا از راه دور... #میلاد_امام_کاظم #امام_کاظم

✘ دلم شور میزنه! همیشه نگران آینده‌ام! اینجوری از هیچی نمی‌تونم لذّت ببرم. ویژه ولادت #امام_کاظم علیه‌السلام #میلاد_امام_کاظم