هدفگذاری کوتاه و بلندمدت در جنگ شناختی
اهداف جنگ شناختی را میشود بر اساس چشمانداز به دو دسته کوتاه و بلندمدت تقسیمبندی کرد. اهدافی مانند حمله برای تغییر یک سیاست عمومی دولت یا جلوگیری از رخ دادن یک جنگ از سوی یک دولت خاص از جمله اهداف کوتاهمدت در این زمینه به شمار میآیند. زمانی هم که مهاجم جنگ شناختی با ایجاد ناآرامی مدنی، تحریک جنبشهای جداییطلبانه، ایجاد شک و تردید در مورد حکومتها به دنبال براندازی حکومتی باشد، وارد فاز بلندمدت خود شده است.
جنگ شناختی برای رسیدن به اهداف کوتاه یا بلند خود «بی ثباتی» و «نفوذ» را دنبال میکند و در این مسیر برای نیل به اهدافش، آحاد جامعه هدف را نشانه میرود. این نکته به این معنا است که برای مهاجم جنگ شناختی، سیاستمداران، اقتصاددانان، گروههای فعال در حوزه مذهب و دانشگاهیان فرقی ندارند. مهاجم سعی دارد همه را تحت تاثیر قرار بدهد.گام اول مهاجم جنگ شناختی «اختلال در قوه شناخت شهروندان و نخبگان» است گام دوم «اختلال در روند تصمیمگیری»
در تحلیل تعریفهای ارائه شده از جنگ شناختی دو گام اساسی را که مهاجم برای حصول نتیجه باید بردارد میشود مورد شناسایی قرار داد که عبارتند از گام اول: «اختلال در قوه شناخت شهروندان و نخبگان» و گام دوم: «اختلال در روند تصمیمگیری».به عبارت صحیح، مهاجم قوه شناخت و تشخیص درست را از قربانی با ابزار رسانه سلب میکند تا نتواند تصمیم درستی را که در راستای ایفای نقش متناسب با آرمان اجتماعی جامعه برایش تعریف شده اتخاذ کند.
بنابراین ما در جنگ شناختی با سه متغیر عمده «شناخت»، «تصمیمگیری» و «رسانه» مواجهیم که مهاجم سعی دارد با ارتباط دلخواه مابین این سه متغیر، جامعه هدف را آن گونه که خود میخواهد مدیریت و چه بسا از درون نابود کند. https://eitaa.com/asraarr
آمارهایی از مساحت و عمق میدان مخاصمات جدید
آمار کلی استفاده از رسانههای اجتماعی در جهان میگوید ۵۷.۶ درصد از مردم در این شبکهها عضویت دارند و روزانه بیش از ۲ ساعت و ۲۷ دقیقه در آن وقت صرف میکنند. این آمار همچنین گسترده عضویت در شبکههای را هم نشان میدهد؛ ۸۵ درصد از مردم اروپای شمالی، ۸۴ درصد مردم اروپای غربی، ۸۲ درصد مردم آمریکای شمالی، ۷۹ درصد از مردم آمریکای جنوبی، ۶۹ درصد از مردم جنوب شرق آسیا، ۶۶ درصد از مردم اقیانوسیه، ۴۵ درصد مردم جنوب آسیا، ۳۳ درصد از مردم آسیای مرکزی، ۱۶ درصد از غرب آفریقا و ۸ درصد آفریقای مرکزی در شبکهها و رسانههای اجتماعی عضویت دارند.
این حجم از علاقمندی مردم به عضویت و استفاده از شبکه اجتماعی علاوه بر تاکید بر اهمیت آن در عرصههای سیاستگذاری، باعث شده جهانی موازی با جهان واقعی به وجود بیاید تا جنس ارتباطات شکل و شمایل مجازی به خود بگیرد و به آن لقب انقلاب ارتباطات بدهند. ۵۷.۶ درصد از مردم در شبکههای اجتماعی سراسر جهان عضویت دارند و روزانه بیش از ۲ ساعت و ۲۷ دقیقه در آن وقت صرف میکنند
بنابراین دسترسی مردم به شبکههای اجتماعی سبب شده مهاجم جنگ شناختی وسوسه شود تا از این فضا استفاده کند. ناگفته نماند که خشونت را که از ویژگیهای ذاتی هر جنگ است نمیشود به راحتی در این عرصه مورد شناسایی قرار داد اما مهاجم جنگ شناختی با سرمایهگذاری و برنامهریزی روی رسانهها و شبکههای اجتماعی با نفوذ در لایههای مختلف اجتماع و با تزریق اطلاعات بعضا نادرست اقدام به تخریب قوه شناختی افراد میکند تا امکان نافرمانی اجتماعی و بیثباتی فراهم شود.
https://eitaa.com/asraarr
راهبردهای مقابله با اسلامهراسی:
اول؛ ما باید به دنبال معرفی اسلام باشیم و اسلام را به عنوان یک دین انسانساز و دارای تمدن دیرینه که برای نجات بشریت آمده و مقررات و قوانینی دارد که در سایه اجرای آن انسان به تعالی و رشد هم در دنیا و آخرت میرسد ، معرفی کنیم. در واقع باید چهره اسلام ناب و در مقابل آن چهره اسلام آمریکایی و اسلام داعشی که متأسفانه برای تضعیف اسلام ناب ایجاد شده معرفی کنیم و از اسلام داعشی که اقدام تروریستی میکند یا اسلامی که به خودش اجازه میدهد به یک کشور مسلمان دیگر مثل یمن تجاوز کند، اعلام برائت کنیم. باید بیان کنیم که اینها تفسیرهای انحرافی از اسلام است و اسلام ناب پیامبر اکرم (ص) را آنگونه که هست، به دنیا معرفی کنیم.
دوم؛ باید نقاط ضعف دموکراسی در غرب را مشخص کرده و به مردم معرفی کنیم که این بحث آزادی بیان را که غربیها مطرح میکنند و به صورت گزینشی اجازه نمیدهند برای مثال کسی راجع به واقعیت هولوکاست صحبت کند اما اجازه میدهند که به پیامبر اکرم (ص) حمله کند، تبیین کنیم و این استانداردها و گزینشهای دوگانه را به جهان معرفی کنیم و تمدن غربی و نگاه آن به حقوق بشر و آزادی بیان را زیرسؤال ببریم.
سوم؛ ما باید از اقدام متقابل و اهانت به مقدسات ادیان دیگر پرهیز کنیم. حتما باید سعی کنیم با کمک سایر ادیان مثل مسیحیت و یهودیان مترقی از ادیان الهی دفاع کنیم و آنها را هم با خودمان همراه کنیم و در مقابل این دینهراسی و دینستیزی غرب که یک بخش آن اسلامستیزی است، مقابله کنیم.
چهارم؛ در سطح دولتها باید دولتهای کشورهای مسلمان که معتقد به مقابله با اهانت به مقدسات اسلامی هستند با یکدیگر متحد شوند و در مجامع بینالمللی علیه این نوع اهانت اقدام کنند.
پنجم؛ در سطوح مسلمانان، علما و نخبگان با حضور در فضای مجازی و برگزاری همایشها و سمینارها و با تقویت ارتباطات بین خودشان در سطح نخبگی و علمایی تلاش کنند هم اسلام و هم نقاط منفی تمدن غرب را معرفی کنند و هم اینکه متحدانه سعی کنند در مقابل اهانتهای غرب بایستند. اگر غربیها احساس کنند که این نوع اهانتها باعث خواهد شد وحدت اسلامی تقویت شود و این تهدید میتواند به فرصتی برای تقویت اسلام و مسلمانان تبدیل شود، قطعا پرهیز خواهند کرد. لذا ما باید آنها را متوجه کنیم که اقدام شما نه تنها به ضرر اسلام نیست بلکه باعث اتحاد جهان اسلام خواهد شد و بیش از پیش غربیها را مورد تنفر مردم مسلمان جهان قرار میدهد.
.
https://eitaa.com/asraarr
بایستههای زیست خردمندانه در عصر رسانه
امروزه اخبار جعلی - که ستون فقرات جهان پساحقیقت قلمداد میشود -ا معضلی جهانی است. اینکه یک خبر فیک یا یک شایعه میتواند منجر به فریب شده و درست به نظر برسند، یعنی در لایه حکمرانی و نظام آموزشی، موضوع مهم ارتقای توانمندی مخاطبان برای زیست خردمندانه و مبتنی بر مهارت برای مواجهه با این دست پیامها، مورد توجه قرار نگرفته است. بدون سواد رسانهای سیل اخبار جعلی افکار عمومی را با خود خواهد برد. سواد رسانهای مهارتی غیر قابل چشمپوشی در لایههای مختلف اجتماعیاست. اینکه جوامع مختلف به فراخور خردهفرهنگها و نیازهای مخاطبان خود نسبت به توانمند کردن مخاطبان در سنین و اقشار مختلف اقدام کنند، موضوعی ضروری و حتمی است.
امروز رسانهها هم موجب زایش و هم زدایش فرهنگی هستند، مخاطب بدون اطلاع از این فرایند تحت بیشترین تأثیر قرار میگیرد. کافی است این رسانهها و البته مبتنی بر اقتصاد و ایدئولوژی حاکم بر خود، اراده کنند، موضوعی را به ضد خود تبدیل کنند، اینجاست که برای مثال واکسن برکت با یک روایتسازی و نبرد عظیم رسانهای از یک دستاورد غرورآفرین ملی به ضد خودش بدل میشود و مخاطب در حین فریب خوردن، عزت نفس ملی خود را نیز به مرور از دست میدهد.
زیست در جهان فراواقعیتها، غلبه دروغ بر حقیقت، ساخت واقعیتهای رسانهای و گذر محتوا از هزارتوی ذهن و عقیده مالکان رسانه، مخاطب را با بستهبندی دستکاری شده رسانهای روبرو میکند که هم جذاب، هم فریبنده و هم غیر قابل تشخیص است. این وضعیت نه تنها درباره اخبار لزوماً سیاسی و امنیتی، گاهی بر روی موضوعات ساده به گونهای ساخته میشود که موضوع به مشکل، مشکل به مسئله و مسئله به بحران تبدیل میشود که گاهی این بحران در سطح ملی و گاهی در سطح بینالمللی هزینهتراشی میکند.
چنان که گفته شد اخبار جعلی معضلی جهانی است واینکه یک خبر فیک یا یک شایعه و روایتهای عجیب و غریب رسانهای میتواند منجر به فریب شده و درست به نظر برسند، یعنی در لایه حکمرانی و نظام آموزشی، موضوع مهم ارتقای توانمندی مخاطبان برای زیست خردمندانه و مبتنی بر مهارت برای مواجهه با این دست پیامها، مورد توجه قرار نگرفته است. سواد رسانهای را به مثابه واکسن ایمنکننده جامعه و افکار عمومی در برابر ویروسهای کشنده ذهن که از طریق چرخه شایعات و اخبار جعلی در جامعه منتشر میشوند، است. این سواد باید از سوی مسئولان به عنوان ضرورتی ملی قلمداد شده و اینگونه نباشد که در بزنگاهها به یاد ضرورت آن بیفتیم.
https://eitaa.com/asraarr
جنگ اقناعی
رسانههای اجتماعی با خردهگفتمانها و خردهروایتها ارتباط دارد. شبکههای اجتماعی محلی برای صفآرایی تفکرات مختلف در برابر موضوعات متفاوت است. در شبکههای اجتماعی جنگ روایتها اتفاق میافتد. این روایتها از اصول و تکنیکهای اقناعی شکل گرفته است.
امروزه دوران جامعه شبکهای فرا رسیده و رسانههای خرد جای رسانههای کلان را گرفتهاند. در دوران ما اقناع توسط یک لشکر سایبری انجام میشود و رسانهدارها میتوانند فرمان افکار عمومی را در دست بگیرند و آن را کنترل کنند.
ارتباطات اقناعی دنبال تغییر رفتار بدون قدرت و زور است و با راضی کردن هدف، فکر آنها را تغییر میدهند. (همانند تبلیغات بازرگانی، رای دادن به فرد خاص)
اقناع دارای حوزههای متعدد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بینالمللی است و الزامات آن عبارت است از:
الف) جلب نظر: ظاهر اولیه شروع موثری برای فرایند اقناعسازی است
ب) اعتمادسازی: زیرسازی اعتماد مانند صداقت، وفای به عهد، قدمت و...
ج) تحریک احساسات و عواطف: خاطراتی که همراه با احساسات هست بهتر یادآوری میشود و درگیر شدن احساسات باعث بهتر شدن تاثیر اقناع میشود
د) ایجاد نیاز: با بیان خاصیتهای سوژه، هدف قانع میشود که نیازمند چیزی است
از جمله تکنیکهای اقناع ترس، تداعی، تطمیع، تکرار و اغراق است.
https://eitaa.com/asraarr
جنگ باورها
یک اراده همهجانبهای درحال تلاش برای تغییر تفکرات مردم است. شناختن زمین، اصلی بدیهی در هر جنگ است.این جنگ نیازمند یک رویکرد منسجم و مشخص است تا ابعاد آن معلوم شود و قادر به مواجهه با آن باشیم. انواع رویکردهای موجود به جنگ شناختی:
الف) نگاه ماشینی: جنگ شناختی جنگی است که روی کارکرد نورونی و عصبی مغز تاثیر میگذارد.
ب) بیگ دیتا: سعی دارد با جمعآوری مشاهدات و تحلیل دادهها به فهمی از جنگ شناختی برسد و برای آن راهکار ارائه کند
ج) تربیتی: در این رویکرد جنگ شناختی مسئله تربیت است و میتوان انسانها را تربیت کرد (مخالف دیدگاه ماشینی)
د) نگاه جنگ نرم: در این رویکرد جنگ شناختی به جنگ نرم تقیل داده میشود و عملا پاک کردن صورت مسئله است
موارد ذکر شده، بیشتر به تاکتیک شبیه هستند و همه آنها ایرادات بزرگ دارند. ما به یک رویکرد جدید که مبانی قویتری داشته باشد، نیاز داریم که از تاکتیکهای ذکر شده هم استفاده میکند و آن «رویکرد باور محور» است. در این رویکرد، باورها اهمیت بنیادین دارد؛ چراکه استقلال یک ملت جز با استقلال فرهنگی تامین نمیشود و حتی اگر در کشوری استقلال سیاسی، اقتصادی و... وجود داشته باشد اما استقلال شناختی در جامعه نباشد، باز هم تمدن و فرهنگ مستقل خود را ندارد. در این رویکرد دشمن به باورها حمله میکند و تلاش دارد آنها را از ذهن مردم بزداید.
ویژگیهای رویکرد باور محور:
الف) جامع است و ویژگیهای فلسفی، تربیتی و تاریخی و... را در بر میگیرد
ب) الهیاتی است و براساس مبانی عبودیت شکل گرفته است
ج) عملیاتی است و صرفا مباحث تئوری نیست و قابلیت اجرا و عملی شدن دارد
د) آیندهنگر است و افقهای آینده را مورد بررسی قرار میدهد و پیشبینی میکند
https://eitaa.com/asraarr
روانشناسی دیجیتال
روانشناسی سایبری مطالعه ذهن و رفتار انسان و چگونگی تأثیر فرهنگ فناوری به ویژه واقعیت مجازی و رسانه های اجتماعی بر آنها است. مطالعات اصلی تحقیقاتی بر تأثیر اینترنت و فضای مجازی بر روانشناسی افراد و گروهها متمرکز است. برخی از موضوعات داغ عبارتند از: هویت آنلاین، روابط آنلاین، انواع شخصیت در فضای مجازی، انتقال به رایانه، اعتیاد به رایانه و اینترنت، رفتار قهقرایی در فضای مجازی، تغییر جنسیت آنلاین و غیره و فناوری انجمن روانشناسی آمریکا به عنوان مثال، بخش 46 APA شامل بسیاری از روانشناسان سایبری در میان اعضای خود است. برای مطالعه بیشتر به مقاله اعتیاد به اینترنت مراجعه فرمایید.
در حالی که تحقیقات آماری و نظری در این زمینه مبتنی بر استفاده از اینترنت است روانشناسی سایبری همچنین شامل بررسی نتایج روانشناختی سایبورگ ها، هوش مصنوعی و واقعیت مجازی است. اگرچه به نظر می رسد برخی از این مباحث از داستان های علمی تخیلی است اما با رویکردهای میان رشته ای در زمینه های زیست شناسی، مهندسی و ریاضیات این موضوع به سرعت در حال تبدیل شدن به واقعیت علمی است. رشته روانشناسی دیجیتال برای اصلاح از جمله تحقیق در مورد روند فعلی و آینده بیماریهای روانی مرتبط با پیشرفتهای فناوری باز است.
حدود اوایل هزاره بود که ایالات متحده رکورد استفاده از اینترنت، استفاده از رایانه های شخصی و تلفن های همراه را شکست. با چنین مواجهه گسترده ای با رایانه ها و نمایشگرهای آنها، درک ما فراتر از اشیا و تصاویر در محیط طبیعی ما است و اکنون شامل گرافیک ها و تصاویر روی صفحه رایانه است. با گسترش همپوشانی بین انسان و ماشین ارتباط تحقیقات تعامل انسان و رایانه (HCI) در زمینه روانشناسی سایبری در درک سبک زندگی مدرن فعلی بسیاری از افراد مشهودتر و ضروری تر خواهد شد. با افزایش تعداد کاربران اینترنت و رایانه در سراسر جهان تأثیرات فناوری رایانه بر روان انسان به طور قابل توجهی هم به تعاملات ما با یکدیگر و هم به درک ما از یک جهان به معنای واقعی کلمه “در نوک انگشتان ما” شکل می گیرد.
https://eitaa.com/asraarr
قبح شکنی نسبت به ناهنجاری های دینی و اجتماعی
در محیط مجازی، کاربران به دلیل ارتباط شبه تعاملی خود با آن، در بسیاری از فرایندها خود را دخیل می دانند و در انجام انواع افعال مشارکت می کنند. به دلیل تسلط بیگانگان بر فضای مجازی، غالب افعال کاربران در این بستر ناهنجار بوده و در تعارض کامل با هنجارهای دینی و اجتماعی کشور است. کاربران فضای مجازی در مدت حضور خود در این فضا، خصوصا بازی های ویدئویی، بارها و بارها سرقت، تجاوز به عنف، زورگیری، قمار بازی، شراب خواری، تشکیل و مدیریت باندهای تبهکاری را تجربه می کنند و پس از مدتی به دلیل عادی شدن مواجهه با چنین مواردی و حتی ارتکاب آن، قبح چنین اعمالی برایشان از بین رفته و در پاره ای موارد منجر به انجام چنین اعمالی در محیط فیزیکی نیز می شود.
https://eitaa.com/asraarr
چرا درک درستی از نبرد فرهنگی مدرن نداریم؟!!
این روزها نقش بحران آفرینی شبکه های اجتماعی خارجی مثل اینستاگرام و واتساپ در اتفاقات و رویدادهای سال های اخیر به اثبات رسیده است. متأسفانه در سالهای گذشته بخش عمدهای از مخاطبان فعال رسانهای در همین شبکههای اجتماعی خارجپایه ساماندهی شدهاند و این شبکهها با پدید آوردن یک کلان داده (BIG DATA) به نوعی سیستم فرماندهی و کنترلی را در اختیار دشمن قرار میدهند و این مساله با حاکمیت ملی ایران در مساله فضای مجازی مغایرت آشکار دارد. نمونه دخالت شبکه های اجتماعی خارجی در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را می توان به اغتشاشات آبان ماه 1398 و اغتشاشات مهر و ابان 1401 اشاره کرد. بررسی ها نشان می دهد این اغتشاشات عملاً توسط شبکههای اجتماعی و رسانه های ضد انقلابی و جاسوسی و ربات ها و... مدیریت شده و وقتی دسترسی به این شبکه ها قطع شده است، آشوب و تخریب تا حد زیادی فروکش کرده است. بنابراین می توان نتیجه گرفته که ارتباط مستقیمی بین امنیت مردم و شبکههای اجتماعی و پیام رسان وجود دارد.
از طرفی روزانه حجم عظیمی از اخبار و اطلاعات دروغ و شبهه ناک و گمراه کننده از طرف شبکه های اجتماعی غیربومی برای افکار عمومی ایرانیان با هدف جهت دهی به افکار و عقاید، تولید و منتشر می شود و متاسفانه مسئولان سایبری و اطلاعاتی کشور، در این باره منفعلانه عمل کرده و درک درستی از نبرد فرهنگی مدرن ندارند. از این رو میدان دادن به این شبکه ها که از خارج مدیریت شده و روح، روان و افکار ایرانیان را با این اخبار و محتوای مضر و گمراه کننده هدف قرار داده اند، بر خلاف حکمت و مصلحت است. به خصوص اینکه حدود 40 میلیون از افراد این کشور عضو شبکه های اجتماعی خارج پایه بودند که تقریبا همه جمعیت فعال کشور است و این بدین معناست که ما افکار عمومی کشورمان را دودستی تقدیم بیگانگان کرده ایم تا هر کاری که دلشان میخواهد انجام دهند.
شبکه های اجتماعی خارجی در وضعیت کنونی، زیر سلطه کامل کشورهای خارجی و صهیونیست ها بوده و از آن برای کنترل کشورهای غیر همسو و ایجاد آشوب، به هم زدن نظم و ایجاد موج های اقتصادی و امنیتی استفاده می کنند، از این رو دارای تهدیدات جدی بوده و باید به این مساله اهتمام کامل شود. مهم تر از آن باید به این نکته توجه کرد که امروزه شبکههای اجتماعی، تنها نقش پیامرسانی را ایفا نمیکنند و در حوزههای وسیعی مثل حوزه مالی، شغلی و پولی نیز ورود کردهاند و به نوعی شبکههای اجتماعی به کارکرد ضروری مردم در عرصه اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده اند و همه مردم از آن استفاده میکنند. با این توجه به این ضرورت، وابسته کردن نیازهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم در حوزه اطلاعات و ارتباطات به خارج کشور و شبکه های اجتماعی غیر بومی در شرایط جنگ اقتصادی و جنگ گسترده سایبری علیه جمهوری اسلامی ایران، اقدامی ناصحیح، غیرمنطقی و منافات با امنیت ملی و سایبری محسوب می شود.
https://eitaa.com/asraarr
ضعف مسوولان کوته بین در مقابل قدرت سایبرنتیک
سایبرنتیک، دانش کنترل پدیده های هوشمند از طریق هدفمندسازی اطلاعات دریافتی آن است. در واقع فرض اصلی در دانش سایبرنتیک این است که اگر به یک پدیده هوشمند، اطلاعات ورودی به صورت هدفمند و کانالیزه داده شود، در نهایت مبتنی بر آن اطلاعات به باور، تصمیم و اقدامی می رسد که از ابتدا مدنظر کنترل کننده بوده است. سایبرنتیک در زبان فارسی با عنوان فرمان شناسی شناخته می شود.
طبق یافته ها، در سال 1830 میلادی در زبان فرانسوی، واژه سایبرنتیک، به معنای «هنر حکومت داری» تعریف شده است. در سال 1834 نیز فیزیکدان معروف فرانسوی آندره آمپر این واژه را در طبقه بندی دانش ها به معنای «حکومت و شعبه ای از علم سیاست» استفاده نمود. نهایتا واژه سایبرنتیک در زبان انگلیسی نخستین بار در سال 1948 میلادی با عنوان «سایبرنتیکس: یا کنترل و ارتباط در حیوان و ماشین» به کار رفته است. لذا در معنای کاربردی دانش سایبرنتیک می توان گفت: دانش سایبرنتیک، دانش طرح ریزی حکومت است که مبنای طرح ریزی جوامع در عصر جدید است. از سوی دیگر حکومت ها در صدد کنترل جامعه هستند. لذا دانش سایبرنتیک، دانش کنترل جامعه در راستای اهداف حاکمیت است. در واقع فضای سایبر که از آن به عنوان فضای مجازی نیز تعبیر می شود، می توان فضای تولید و اشاعه قدرت حاکمیت دانست.
به طور کلی اعمال حاکمیت از طریق فضای سایبر، نیازمند کنترل و اشراف کامل بر دو حوزه است: اطلاعات و ارتباطات. در نتیجه برای استقلال حاکمیت سایبرنتیک باید دو حوزه محتوا و زیرساخت به طور مستقل و بومی تعریف و پیاده سازی شود. طبق بررسی های انجام شده، تمامی کشورهای پیشرفته دنیا به منظور کنترل جامعه از کنترل جامع اطلاعات استفاده می کنند که به طور عام شبکه ملی نام دارد اما هر کشور بر اساس جهان بینی خود، شبکه ملی اطلاعات را گونه ای متفاوت طراحی کرده و اکثرا افکار مردم را آن طور که حکومت می خواهد، کنترل می کنند.
https://eitaa.com/asraarr
جنجالی به نام هوش مصنوعی در زندگی بشر
آیا زمانی میرسد که هوش مصنوعی برتر از هوش انسان شود؟ آیا هوش مصنوعی می تواند زندگی انسان را تهدید کند؟ قطعا جواب این سوال بله خواهد بود. شاید جواب دادن به سوال اول سخت باشد ولی پاسخ سوال دوم معلوم است.
همان طور که انسان ها نتوانستند از طبیعت و هواکره و منابع زمین مراقبت کنند نمی توانند تکنولوژی هوش مصنوعی را مدیریت کنند.
دولت های قدرتمند به دنبال ساخت ربات های عظیم جنگی هستند که با آن ها بتوانند مردم بی گناه بیشتری قربانی کنند. به هر حال آن روز نزدیک خواهد بود که انسان مقابل فناوری که خودش ساخته است بایستد. جدال انسان و فناوری انسان دیدنی خواهد بود!!!
ما از فناوری چه می خواهیم آیا غیر از راحتی و رفاه در زندگی می خواهیم؟ فناوری و تکنولوژی بشر ظهور رفاه و آسایش انسان در جهان بود. اما الان چه طور؟ آیا رفاه مطلق داریم؟ آیا از دزدیده شدن اطلاعات شخصی شما و عکس های شما به وسیله گوشی های هوشمند گران قیمت نمی ترسید؟ چه کسی می داند؟
از سوی دیگر سینمای هالیوود نقش ترویج بد اخلاقی و سلطه بر مردم عادی را دارد. هالیوود به عنوان آژانس تبلیغات تکنولوژی و فناوری غرب میباشد که در این راه موفق بوده است.قدرت، قدرت، قدرت چیزی است که همه انسان ها در قرن بعدی به دنبال آن خواهند بود!!
https://eitaa.com/asraarr
جنگ سایکوسوماتیک
یکی از عجایب جنگ شناختی ، ایجاد جنگ سایکوسوماتیک (بیماری های روان تنی ) است. بیماریهای روان تنی و حوزههای جنگ ترکیبی و ارتباط این دو مطالب قابل توجهی دارد. بیماریهای تنگونه چندگونه است:
الف) اختلال خود بیمار انگاری: فرد بهخاطر مشکلات روحی-روانی، کوچکترین نشانهها را در خود نشانهای از بیماری میداند
ب) اختلال دُش ریختی تن: فرد خود را زشت میداند و احساس میکند برای دیگران غیر قابل تحمل است
ج) اختلال تبدیلی یا نشانه عصبی-کارکردی: بهخاطر مشکل عصبی، حس فلج شدن، ناتوانی در راه رفتن و سرگیجه ایجاد میشود در صورتی که هیچ مشکل فیزیولوژی وجود ندارد
د) اختلال تنی شده
در جنگ ترکیبی میتوان به حمله مغولها و جنگ جهانی دوم اشاره کرد. در حمله مغولها به ایران، هنگامی که نمیتوانستند با حمله نظامی جایی را تصرف کنند، آن شهر را محاصره میکردند و از این طریق آنها را شکست میدانند. در جنگ جهانی دوم نیز رادیو بیبیسی با پخش برنامههایی برای آلمانیها، به تضعیف روحیه آنها میپرداخت.
حال با توجه به دو مقدمه فوق و ارتباط آنها با هم، میتوان جامعه را به مثابۀ یک ارگانیسم زنده در نظر گرفت که میتواند دچار بیماریهای روان-تنی شود.
انواع بیماریهای روان-تنی در سطح اجتماعی:
الف) خود استثنا باوری منفی: فردی که تحت تاثیر جنگ ترکیبی قرار گرفته، مشکلات جامعه را منحصر به جامعه خود میبیند
ب) از خود بیزاری اجتماعی: فرد احساس شرم از خود دارد و در سطح اجتماعی نمیتواند خودش را نشان دهد
ج) فلج اجتماعی: در این نوع از بیماری، گروهی که تحت تاثیر قرار گرفتهاند، دچار انفعالهای اجتماعی بیمنطق میشوند و به نوعی به حیات جمعی و مدنی، کم توجه و یا بیتوجه میشوند
د) تخریبگری اجتماعی: به معنای تخریب کنترل نشده اشیاء و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی است. به عنوان مثال در اغتشاشات، شاهد تخریب بیهدف اموال عمومی هستیم که کاملا بیمنطق هستند؛ چرا که در این تخریبها آسیب برای شهروندان است و نه حکومت
https://eitaa.com/asraarr
توجه به جایگاه عواطف در جهاد معرفتی
یکی از ویژگیهای مهم انسان، عاطفی بودن است. این ویژگی به زمان و مقطع سنی خاصی اختصاص ندارد. مبلغ باید به جایگاه واقعی عواطف توجه کند. عواطف در ساختار وجودی انسان، جایگاه و نقشی بسیار اساسی دارند. این نکته از متون دینی نیز، به خوبی بر میآید. در این موضوع، آیات و احادیث «هل الدین الاّ الحب و البغض» و قُل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ الموده فی القربی و... بسیاری در دست هست. تاکیدهای بسیاری که بر عزاداری شده است. این موضوع در کنار آثار و فلسفه بسیار مهم زنده نگهداشتن قیام امام حسین (علیهالسّلام) نشان از توجه به جنبههای عاطفی انسان نیز دارد. همه ما در زندگی روزمره نیز نقش عواطف را مشاهده کردهایم.
برای مثال اگر عواطف جاری بین دو طرف مثبت باشد، برای متقاعد کردن طرف مقابل، چندان نیازی به استدلال نیست؛ اما اگر این عواطف، منفی باشد، گاهی با قویترین استدلالها نیز نمیشود طرف مقابل را متقاعد کرد. دعاهایی که از پیشوایان معصوم به دست ما رسیده است، نیز بیشتر جنبههای عاطفی دارد و حاوی اظهار عشق و محبت به خدا و تنفر از شیطان است، و در آنها استدلال کمتر دیده میشود.
شناخت، ابزاری برای تشخیص خوبیها و بدیها است، اگر عواطف به صورت صحیح شکل نگیرد، شناخت، هر چه هم زیاد باشد، هیچ ارزشی ندارد. اگر شناخت به صورت صحیح شکل بگیرد، دیگر برای عواطف به صورت مناسب با آن، حد و مرزی وجود ندارد. خوبی را تا هر جایی که خوبی صدق میکند، باید دوست داشت، از بدی تا جایی که بدی صدق میکند باید متنفر بود، هر قدر این عواطف قویتر باشد، انسان رشد یافتهتر است.
جایگاه عواطف، از دیدگاه علمی نیز بسیار والا است. رابرت کوپر، بر خلاف بسیاری که IQ را باعث پیشرفت و تکامل و ارتقا دانستهاند، ثابت کرده است که قلب انسان است که او را متحول میکند و باعث ارتقا و پیشرفت او میشود. به تازگی در گزینش مشاغل گوناگون در کشورهای پیشرفته، از آزمونهای متعدد و صافیهای علمی و تخصصی و غیره کمتر استفاده میکنند و به جای آن از مصاحبههای احساسی و پرسشنامههای EQ بهره میگیرند و احساس افراد را نسبت به موضوعات گوناگونی میسنجند.
پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که حتی افرادی که ضریب هوش منطقی آنان بالا است، اگر ضریب هوش عاطفی آنان پایین باشد، در زندگی و شغلشان موفق نمیشوند.
بنابراین، در جهاد شناختی لازم است که بنای روابط خود را با مخاطبان بر پایههای مؤثر، حرکت آفرین، و جهتدهنده عواطف بنا کند.
https://eitaa.com/asraarr
آزادی بیان یا ارتشی از رباتها و ترولها!!
برخی از سازمانهای خبری که اخبار جعلی منتشر میکنند نیز این مطالب اصلی را منتشر کردند اما بخش عمدهای از خروجیهای آنها محتوای بازیافتشده از سازمانهای تبلیغاتی تحت حمایت دولت آمریکا مانند رادیوفردا و صدایآمریکای فارسی بود. آنها همچنین مقالاتی از ایراناینترنشنال مستقر در بریتانیا را تغییر داده و به اشتراک گذاشتند که به نظر میرسد از عربستان سعودی کمک مالی دریافت میکند. برخی از شخصیتهای جعلی نیز که به این رسانهها وابسته بودند، همان خبرها را دوباره منتشر میکردند.
این شخصیتها برای اثبات اصالت خود مکررا مطالب غیرسیاسی از جمله شعر ایرانی و عکس غذاهای ایرانی منتشر میکردند. آنها همچنین در توئیتر با ایرانیان واقعی در ارتباط بودند و اغلب در مورد «میم»های اینترنتی با آنها شوخی میکردند. رباتها و ترولهای پنتاگون از تکنیکها و رویکردهای روایی متفاوتی در تلاش برای تأثیرگذاری بر ادراک و ایجاد تعامل استفاده میکنند. یکی از این کاربران جعلی که ادعا میشود «کارشناس علوم سیاسی» است، با انتشار محتوا در ستایش قدرت فزاینده شیعیان در غرب آسیا هزاران دنبالکننده در توئیتر و تلگرام به دست آورد، درحالیکه سایر حسابهای «تندرو» از ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران تمجید کرده و مخاطبانشان را تشویق به داشتن حجاب میکردند. محققان بیان میکنند که هدف از این تلاشها نامشخص است، اگرچه توضیح واضح آن این است که پنتاگون به دنبال ایجاد نارضایتی ضددولتی در میان محافظهکاران ایرانی بود و درعینحال فهرستی از کاربران آنلاین تندرو را تهیه کرده و بر آنها نظارت میکرد.
https://eitaa.com/asraarr
جنگهای ترکیبی و ایجاد خلل در صفوف مردم
راهبرد جدی و همیشگی دشمن در ایجاد اختلاف و چندپارگی جامعه ایرانی -که با انواع روش ها از قبیل دروغ پردازی و شایعه پراکنی، ناامید کردن، ایجاد بی اعتمادی و ایجاد دوقطبی های کاذب، دنبال می شود - با این هدف است که مردم را خسته و از ادامه راه پرفراز و نشیب اما افتخار آفرین طی شده پشیمان سازند. بدیهی است در نقطه مقابل این راهبرد دشمن، آنچه نه فقط دلسوزان انقلاب اسلامی بلکه علاقمندان به ایران خصوصا ایران قوی باید مورد توجه و تأکید قرار بدهند "اتحاد ملی " است. همواره گفته شده است وحدت یا اتحاد بمعنی یکی بودن در همه موارد نیست چراکه چنین چیزی نه شدنی است و نه مطلوب!
واقعیت جامعه ما، تنوع سلایق و تکثر نگاه ها، خرده فرهنگ ها، ادیان و اقوام است لذا وقتی در عین پذیرش یا حتی احترام به این تنوع و تکثر، از اتحاد ملی صحبت می کنیم، منظورمان اتحاد روی اصول و مبانی مهمتری است که می توان از آنها به "منافع ملی " یاد کرد؛ منافعی که تأکید و پاسداری از آنها، "امنیت ملی " را ارتقاء میبخشد.با محوریت منافع ملی، مهم نیست فارس هستی یا کرد یا بلوچ، شیعه هستی یا اهل سنت، زن هستی یا مرد، اصولگرایی یا اصلاح طلب، اگر فقط ایرانی باشی و غیرت و عرق ملی واقعی داشته باشی، کفایت میکند؛ البته به شرطی که قدرت تشخیص منافع ملی را داشته باشیم!بیست و دوم بهمن، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که دیروز چهل و چهارمین سالروز آنرا با شکوه و بیاد ماندنی،جشن گرفتیم،زیباترین جلوه این اتحاد است.
دیروز اما بیست و دوم بهمن متفاوتی بود چرا که بیش از صدروز دشمنان این آب و خاک و مردم هوشیارش، در اختلاف افکنی و ایجاد تقابل و شکاف هرچه داشتند به میدان آورده بودند.هرچند هفته ها از آشوب می گذرد لیکن دیروز را می توان همچون ۹دی ۸۸، «نقطه پایان» این فتنه انگیزی و آشوب آفرینی ها قلمداد کرد. دستهای پلیدی با سوءاستفاده از برخی زخمها، فتنه ای را روشن کردند و نامش را انقلاب گذاشتند! اما انقلاب واقعی پس از چهل و چهار سال یکبار دیگر عظمت و شکوه خود را به نمایش گذاشت و همچون طوفانی، آن آتش را با خاکسترش، نابود کرد.
https://eitaa.com/asraarr
مدلهای جنگ شناختی
در جنگ شناختی به منظور مدیریت ذهن مخاطب، تکنیک های متفاوتی متمرکز بر موقعیت، خبر، مخاطب هدف یا نوع پردازش اطلاعات بهکار گرفته میشود. این تکنیکها در دو حیطه ایجابی و سلبی قابل دستهبندی است. برجستهسازی، کمرنگنمایی، تحریک احساسات و عواطف، قرینهسازی، پارهحقیقت گویی، انسانیتزدایی، اهریمنسازی و برچسبزنی برخی از تکنیکهای جنگ شناختی بهشمار میرود. همچنین، مشروعیتزدایی، اعتبارزدایی، اعتمادزدایی، قداستزدایی، ناامیدسازی و ناکارآمدسازی از دیگر تکنیکهای موثر در جنگ شناختی است. بهکارگیری این ابزارها سبب رویگردانی اجتماعی مردم از حاکمیت و از بین رفتن سرمایه اجتماعی نظام حاکم میشود. در این جنگ، اعتقادات، باورها، بینشها، نگرشها و رفتار حاکمان، نخبگان و توده جامعه، هدف قرار میگیرد. در جنگ شناختی، مدیریت ادراک صورت میگیرد که ترکیبی از طراحی، عملیات امنیتی ـ اطلاعاتی، پوشش، فریب، القاء و عملیات روانی است که به تغییر و دستکاری شناخت جامعۀ هدف نسبت به نظام سیاسی منجر میشود. از بینبردن سرمایههای اجتماعی و معنوی که سالها با نظامِ هدف همراه و همدل بودهاند، یکی از ویژگیهای این جنگ است. پیروزی در جنگ شناختی، توانایی اثرگذاری بر رفتارهای جامعه را در دسترس قرار میدهد و در میانمدت و بلندمدت، نگرشها و رفتارهای تغییریافته و دگردیس شده را نهادینه میکند. بر این اساس جنگ شناختی به سه مدل بنیادین تقسیم میشود:
♦موتور ایدئولوژیکی: تعداد زیاد و متنوعی از عوامل برانگیزاننده به توسعه یک ایدئولوژی خشونتآمیز مدد میرسانند و خشونت را به عنصر اصلی جامعه تبدیل میکنند. همچنین در این مدل ایجادکنندگان هویت جدید، از انرژیهای ماقبل این هویت تازه شکلگرفته برای حرکت پیشرونده بهره میجویند.
♦دگرگونی گفتمان مقبول: این مدل به تفسیر این مسئله میپردازد که ایجادکنندگان هویت و پیروانشان چگونه با جمعیت بومی و جمعیت دشمن، گفتمان مقبول یک جامعه را دگرگون میکنند.
♦یورش شناختی: این مدل، پیرامون این مسئله شکل گرفته است که گفتمان تغییریافته و گردانندگان آن، چگونه به گونهای موثر مسلح میشوند و جامعه هدف را خلع سلاح میکنند.
https://eitaa.com/asraarr
جنگ روانی و جنگ اطلاعاتی
.
جنگ روانی اگرچه اصطلاحی مدرن مینماید اما همزاد مفهوم جنگ و پیشینهای به درازای تاریخ بشریت دارد. این جنگ کوششی نظاممند و برنامهریزی شده برای تخریب یا تضعیف روحیۀ حریف یا دشمن است که با تکنیکهایی نظیر شایعهسازی، تبلیغات هدفمند، برچسبزنی، اهریمنسازی، ترور شخصیت و تفرقهافکنی به پیش میرود. جنگ روانی، در تمامی جنگها، یک بخش مهم از برنامۀ حمله یا دفاع را تشکیل میدهد و مجموعهای از اقدامات سلبی و ایجابی است که اصول و مبانی تصمیمگیری و یا الگو و سیاست رفتاری مخاطب را با استفاده از ابزارهای غیرکشنده -بهصورت مستقیم- و یا ابزارهای کشنده -به صورت غیرمستقیم- در فضای مبتنی بر تعارض یا اختلاف منافع، تحت تأثیر قرار میدهد و او را نسبت به تغییر رفتار متناسب با منافع درخواستیِ مهاجم، مجبور، قانع یا توجیه میکند.
از طرفی پیشرفتها و دگرگونیهای اساسی در حوزه اطلاعات و اطلاعرسانی نظیر سرعت فوقالعاده پردازش اطلاعات، انتشار در گستره جهانی و تبادل بینالمللی و آزاد محتوا منجر به انقلاب در حوزه اطلاعات شد. اطلاعات، از نیازهای مهم در جنگها بهشمار میرود و انقلاب اطلاعات، در حوزه نظامی و دفاعی نسل جدیدی از جنگهای مدرن را با عنوان جنگ اطلاعاتی پدید آورد. پیشینه جنگهای اطلاعاتی به اواخر دهه 1980م باز میگردد که بهکارگیری گسترده و پردازش پیچیده اطلاعات، سیستمهای اطلاعاتی دشمن را مورد حمله قرار میداد. جنگ اطلاعاتی، مجموعه عملیات بهمنظور دستیابی به برتری اطلاعاتی از رهگذر تخریب اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی دشمن و منحرف کردن او در اقدامات و تصمیمگیریها است. در جنگ اطلاعاتی، پنج مرحله شامل نفوذ، بهرهبرداری، تخریب اطلاعات، انهدام سامانههای اطلاعاتی و انهدام زیرساختهای حیاتی و حساس، انجام میشود. جنگ اطلاعاتی در سه سطح یا لایه جریان دارد که برای هر سطح، اهداف و پیامدهای مشخصی به شرح زیر وجود دارد:
الف: لایه سیستم اطلاعاتی
شامل عناصر مادی، تولید، انتقال و ذخیره اطلاعات که حملات بر علیه آن دارای پیامدهای تکنیکی است.
ب: لایه مدیریت اطلاعاتی
در این سطح روندهای مدیریت و پردازش اطلاعات مورد حمله قرار میگیرد که باعث ایجاد پیامدهای کارکردی است.
ج: لایه تصمیمگیری
این سطح مربوط به کاربست اطلاعات بهمنظور تدوین و تنظیم سیاستها و تصمیمها است که حملات در این سطح میتواند پیامدهای عملیاتی ایجاد کند. ویروسها و بدافزارها، کرمهای رایانهای، اسب تروا، تخریب چیپستها، اختلالات الکترونیکی، میکروبها و بمب منطقی یا زمانی از ابزارهای جنگ اطلاعاتی بهشمار میروند.
https://eitaa.com/asraarr
لزوم ورود به فاز تهاجمی
امروز جنگ شناختی به دلیل ظهور شبکههای اجتماعی و پیشرفتهای فناوری که بتوان در عرض چند دقیقه اطلاعات زیادی را بین میلیاردها نفر توزیع کرد، به تهدیدی اجتماعی و ایدئولوژیک تبدیل شده است؛ بر این اساس باید در برابر الگوریتمهایی که قادرند تشخیص دهند چه کسی مستعد پذیرش مطالب ارسالی است و چه کسی تمایل به بازنشر آن مطالب را دارد، از خود دفاع کنیم.
جنگ شناختی در واقع نوعی جنگ برای کنترل یا تغییر نحوه واکنش افراد نسبت به اطلاعات دریافتی است و هدف آن فروپاشی دشمن از درون و تحمیل اراده سیاسی بدون اقدام سخت است که یکی از اهداف آن تأثیرگذاری بر تصمیمات دشمن بهصورت نامحسوس و غیرقابل ردیابی، از طریق دستکاری باورها و بازنمودهای ذهنی حریف و ایجاد ابهام و عدم قطعیت ذهنی است. جنگ شناختی، بهصورت همزمان به دنبال تأثیرگذاری بر تمامی لایههای جامعه از مسئولان تا مردم است. در جنگ شناختی بر خلاف عرصههای قبل، از مجموعه مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، رسانهای، نظامی و… بهرهبرداری میشود.
نقطه کانونی تأثیرگذاری جنگ ترکیبی، در میدان جنگ شناختی است. جنگ شناختی میدان تزریق اثرات تهدیدات گوناگون در جنگ ترکیبی است و همچنین نتایج سایر عرصههای جنگ ترکیبی در میدان جنگ شناختی قابل بهرهبرداری است؛ بنابراین نباید صرفاً جنگ شناختی را یکی از عرصههای ظهور و بروز جنگ ترکیبی دانست، بلکه جنگ شناختی، قرینه و مکمل اصلی جنگ ترکیبی است.باید آمادگی خود را برای هجوم در جنگ رسانهای و شناختی دو چندان کنیم و از حالت دفاع در این جنگ خارج و وارد فاز تهاجمی شویم. ما در سه موضوع انقلاب اسلامی به رهبری امامین انقلاب، دفاع مقدس و جبهه مقاومت باید جبهه تبیین را بیش از گذشته فعال کنیم.
https://eitaa.com/asraarr
حکمرانی فرهنگی
حکمرانی مساوی حکومت یا حکومتداری بهمعنای متعارف نیست؛ حکمرانی در یک تعریف ساده و اولیه، به اِعمال حسابشده قدرت و همافزایی بازیگران مختلف با محوریت حکومت برای پیادهسازی قانون از طریق شکلگیری زنجیرهای از سیاستها، راهبردها، قواعد، فرآیندها، روشها، ابزارها، نهادها، سیستمها و برنامهها حکمرانی گفته میشود.
از سوی دیگر، حکمرانی فرهنگی، شاخهای از حکمرانی سیاسی یا اقتصادی نیست. حکمرانی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی سه صورت از یک امر هستند که باید در شرایط مطلوب در یک صورت ظاهر شوند.
در حکمرانی، قانون نقش حیاتی دارد. یعنی برای اینکه حکمرانی به استبداد یا به بیعدالتی و ظلم منجر نشود، باید محور حکمرانی «قانون» باشد.
ضمنا میان دانش حکمرانی، نقشه حکمرانی و اعمال حکمرانی تفاوت است؛ هرچند منظور از حکمرانی فرهنگی هر سه اینها با هم است.
اگر سوال شود حکمرانی فرهنگی از بطن کدام دانش متولد میشود، عرض میکنم حکمرانی فرهنگی یک عرصه بینرشتهای است که یک سر آن دانش مدیریت و سر دیگر آن در دانش فرهنگی است.
https://eitaa.com/asraarr
دو طرز فکر متفاوت در باب امکان حکمرانی فرهنگی
حکمرانی نمیتواند فاقد مبانی فکری باشد لذا حکمرانی با نسبیگرایی سازگار نیست.
دو بنیان اصلی برای حکمرانی فرهنگی وجود دارد: بنیان لیبرال و بنیان اسلامی
در رویکرد لیبرال به فرهنگ (که خود به دو قسم میانهرو و تندرو قابلتقسیم است) اینکه فرهنگ حکمرانیپذیر نیست، هم یک سخن غلطی است و هم مصداق عینی ندارد. درواقع، لیبرالترین جوامع هم حکمرانی فرهنگی دارند. برخلاف منظر لیبرال، فرهنگ را میتوان به خوب و بد یا منحط و متعالی تقسیم کرد. همچنین برخلاف رویکرد لیبرال، فرهنگ خود به خود به سامان نمیرسد و نیازمند مدیریت است و از همینجاست که متولیان و نخبگان جامعه نمیتوانند در قبال فرهنگ بیتفاوت باشند و سرمایهگذاری بهمنظور رواج فرهنگ خوب در جامعه، مسئولیت متولیان و نخبگان جامعه محسوب میشود.
در رویکرد اسلامی به فرهنگ، جامعه در کنار فرد، یک اصل است و همه باید برای رشد و تعالی هم، تعامل و همافزایی داشته باشند. علاوهبر این، در نگاه اسلامی، باید راه مردم را برای رسیدن به فرهنگ مطلوب هموار کرد و متقابلا، راهافتادن در مسیر فرهنگ نامطلوب را ناهموار و حتی مسدود کرد.
ضمنا در رویکرد اسلامی به حکمرانی فرهنگی، تنوع و تکثر فرهنگی مادام که در تضاد با گوهر فرهنگ نباشد نهتنها ناروا نیست، بلکه مایه رشد فرهنگ است که در جای خود قابلبحث است.
https://eitaa.com/asraarr
نیاز جدی به وجود حکمرانی فرهنگی
.
یک. فرهنگ اساس و روح حاکم بر جامعه است. یک چیزی درکنار سیاست و اقتصاد نیست یا یک چیزی در ذیل سیاست و اقتصاد نیست.
دو. انقلاب اسلامی، ماهیتا یک انقلاب عظیم فرهنگی است.
سه. موجودیت انقلاب و بهتبع آن، نظام جمهوری اسلامی در گروه زنده و با نشاط بودن فرهنگ است.
چهار. مردمسالاری دینی محصول فرهنگ اسلامی است.
پنج. پیشرفت کشور بدون وجود یک فرهنگ سالم و جلوبرنده ممکن نیست چه رسد به آنکه بهدنبال آرمان تمدنسازی هم باشیم. درواقع، هیچ سیاستی و هیچ اقتصادی بدون اتکا به فرهنگ و بدون وجود بستر مساعد فرهنگی عینیت پیدا نمیکند.
شش. ما در معرض یک هجمه بینظیر و شدید فرهنگی از سوی غرب هستیم که هدف آن متوقفسازی حرکت انقلاب و براندازی نظام جمهوری اسلامی است.
هفت. ما هماکنون در عرصه فرهنگ با ضعفها و آسیبهای جدی روبهرو هستیم.
هشت. ما درک درست و عمیقی از وضعیت فرهنگی و مسائل آن نداریم و با تحلیلهای متناقض به سمت مدیریت فرهنگی حرکت کردهایم.
نه. ما در مدیریت فرهنگی با یک بلبشو و حرکت زیگزاگی مواجه شدهایم؛ به بیان دیگر، یک نوع گیجی و سرگردانی.
ده. امکانات و نیروهای فرهنگی در کشور هماهنگ و همافزا نیستند و حتی در مواردی همدیگر را خنثی میکنند.
یازده. با اینکه سرجمع سرمایهگذاری فرهنگی ما اندک است، لکن عمده همین سرمایهگذاری به خروجیهای اثرگذار مبدل نمیشود و هدر میرود.
دوازده. ما فاقد یک ایده درست برای حکمرانی هستیم چه رسد به آنکه دارای حکمرانی منطقی در عرصه فرهنگ باشیم.
سیزده. ما حکمرانی را با سندنگاری اشتباه گرفتهایم. هرچند سندهای ما نیز سندهایی از جنس حکمرانی نیست و به کلیات ابوالبقا شباهت دارد اما مساله ما بیش از سندنویسی، کُنش موفق مدیریتی در ساحت فرهنگ است.
https://eitaa.com/asraarr
ما تا کنون درگیر جنگهای مختلفی با دشمن بودیم و یک پایه همه جنگهای نرم حوزه رسانه است، حتی در جنگ ترکیبی و جنگ سخت. وظیفه ما در رسانه تصویرسازی است. اینکه رسانه چگونه بر اساس ارزشهای خودی، برای خودی و بیگانه تصویر درست کند. آن جایی که باید کار تحکیمی انجام دهد، تصویر متناسب با خودی درست کند، آنجا که میخواهد عملیات روانی آفندی کند، تصویر مناسب برای آن بسازد. آنجا که میخواهد پدافند کند تصویر مناسب با این حوزه بسازد. پس این گونه تصویرسازی، کار رسانه است.
ما باید ببینیم در جنگ ترکیبی به چه چیزی نیاز داریم، آسیبهایمان را مشخص کنیم و بر اساس آن مهندسی جدید کنیم. این کار، کار خود حوزه رسانه است. این بازمهندسی را باید خود رسانه انجام دهد. از یک جایی باید شروع شود، بعد مطالبهگری کند، بعد نقشه رسانهای جدید و مهندسی جدید را انجام دهد و بر اساس آن کار را انجام دهد. ما میگوییم در جنگ سخت پیادهنظام داریم، توپخانه داریم، بمباران هوایی و موشکی داریم. در جنگ ادراکی و نرم هم همینها را داریم. پیادهنظام شما، همان نویسنده ها هستند، آن تصویرگیر است، آن عکاس است، آن توئیتزن است، آن کامنتگذار است. چطور در جنگ سخت آموزشهای تک تیراندازی و نیروی پیاده و ... داریم اینجا هم باید چنین آموزش هایی داشته باشیم. اینجا ما چقدر سرمایهگذاری میکنیم؟
ما احتیاج داریم در جنگ ترکیبی و در شبکه ادراکی و شبکه رسانهای مان بازنگری کنیم، ما یک زمانی میگفتیم وب 1 مطرح است. خب، وب 1 رفت و وب 2 آمد. ما باید ببینیم در 5 سال دیگر چه اتفاقی میافتد، خودمان را برای آن جنگ آماده کنیم. ما که نمیخواهیم شعار بدهیم. ما اعتقادمان بر این است که روزی میرسد که کل این کره زمین خاکی در اختیار اسلام قرار میگیرد. اگر به این اعتقاد داریم، باید با این افق برنامهریزی کنیم. تحولمان را باید ایجاد کنیم. نگاهمان باید در تراز انقلاب اسلامی باشد. فقط شعار ندهیم. ما باید واقعا در تراز انقلاب اسلامی فکر کنیم و در این حوزه کارمان را انجام دهیم و به فضل الهی انشاءالله آرایش رسانهای را بگیریم و آن تکلیفی که به عهده ما هست را انجام بدهیم، که اگر ما حرکت کنیم حتما خدای تبارک و تعالی هم به کار ما برکت میدهد. فرق ما با دشمن در این است.
https://eitaa.com/asraarr
موسسه کانادایی حکمرانی تعریف روشن تری از حکمرانی ارایه کرده است : حکمرانی شامل سنن ،موسسات و فرایندی است که تعیین می کند قدرت چگونه اعمال شده، شهروندان دارای حق اظهار و اعمال نظر شده و تصمیمات چگونه در مورد مسایل مربوط به ملاحظات عمومی اتخاذ می شوند
✅غرب پنج مرحله حکمرانی را طی کرد؛
🌳 اول:
حکمرانی هرمی با رویکردی مستبدانه و ارباب و رعیتی و اقتدار مطلق و بی قید و شرط که منجر به توزیع ظلم و جور در مردم شد.
🌳 دوم:
حکمرانی بازاری از طریق تفکیک قوا؛
گرچه تقسیم قدرت با این الگوی حکمرانی شکل گرفت؛ اما اختاپوس قدرتها، جایگزین حکمرانی هرمی شد و در واقع اقتدار ظلم و جور توزیع گردید.
🌳 سوم:
حکمرانی حزبی؛
این الگو توانست احزاب متعدد و شفاف را با اساس نامه و مرام نامه و برنامه ریزیهای تعریف شده در جامعه تشکیل دهد و مردم با تفکر و اراده به انتخاب حزب محبوب خود اقدام کنند؛ لکن قدرت اقتصادی در مدیریت احزاب، دوباره توزیع ظلم و جور را به شکل دیگری رهبری کرد.
🌳 چهارم:
حکمرانی با رویکرد جامعه مدنی؛
در این الگو، علاوه بر احزاب، تشکلهای دیگر و مستقل از دولت مانند ngo ها و سندیکاها شکل گرفت و توزیع قدرتهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و مشارکت مردمی توسعه یافت؛ لکن نقش اختاپوس اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در مدیریت تشکلهای مستقل از دولت، نقش مشارکت واقعی مردم را کاهش داد.
🌳 پنجم:
حکمرانی فضای مجازی و رسانهای؛
این الگو به نوعی بازگشت به حکمرانی هرمی اقتدارگرای ظالمانه است؛ اما با ابزار رسانه و فضای مجازی و هوش مصنوعی که میتواند هم نیازسنجی کند و هم نیازسازی انسانها را به دست گیرد و با مدد هوش مصنوعی به مدیریت هوش طبیعی انسانها بپردازد و آدمیان را چون خیمه شب بازی، مختال فخور سازد و جبر اجتماعی رسانهای پدید آورد. مردم در این الگو مشارکت دارند و حتا مشارکت حداکثری، اما با میل خود، ظلم و جور و فساد و اسارت را پذیرا میشوند. فرهنگ برهنگی و بردهداری مدرن را با تخیل و نسبی گرایی و تناسخ هویتی میپذیرند.
بشر امروز گرفتار چنین حکمرانی گردید. این حکمرانی، مسلمان و غیرمسلمان و انقلابی و غیرانقلابی و اصول گرا و اصلاح طلب و رزمنده و شرمنده نمیشناسد و همه را اسیر حکمرانی رسانهای میکند.
🇮🇷 https://eitaa.com/asraarr