✅ «من اطلاعاتی بودم» منتشر شد
✍🏻 «من اطلاعاتی بودم»؛ خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی از تعقیب و مراقبت سپاه و کشف کودتاها تا ورود به وزارت اطلاعات نوشتهی راضیه ولدبیگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد...
📝 گزارش خبرگزاری کتاب ایران درباره
این کتاب را میخوانید👇
https://www.ibna.ir/news/526205
.
پاتوق کتاب
✅ «من اطلاعاتی بودم» منتشر شد ✍🏻 «من اطلاعاتی بودم»؛ خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی از تعقیب و مراق
💭
همه ما در اَلَک روزگار محک میخوریم و انقلاب یک محک حسابی بود و هنوز هم هست. انقلاب برنده میشود و امامی رخ مینماید که شجاعت بیمانندش دلها را محکم، و اخلاص بینظیرش نفسها را زیر و رو میکند. حالا نوبت غربال است.
این اولینبار است که یک افسر اطلاعاتی در ایران، خاطراتش را تعریف میکند و اسراری را برملا میکند که شوکهکننده است.
شخصیت اصلی کتاب «من اطلاعاتی بودم»، از میان فرفهها و گروهکهای مختلف اوایل انقلاب، راه دیگری را انتخاب میکند و میشود بازوی قدرتمندی برای حراست از نظام نوپا و آسیبپذیری که از هزاران طرف برای دریدن و نابود کردنش، چنگ و دندان تیز کردهاند.
راوی جوان وارد سپاه میشود و سختیهای نظام تازه رسیده را به جان میخرد تا زحمات دوستان شهیدش هدر نرود.
تمام تلاش این جوانان، سر پا نگه داشتن نهال تازه رستهایست که شهدا به قیمت جانشان کاشتند. و چقدر داستانش در عین اینکه کهنه است، تازه و نو به نظر میرسد. مخصوصاً با جریاناتی که در پاییز سال ۱۴۰۱ تجربه کردیم، میشود عمق پیچیدگی دشمنی با جمهوری اسلامی و اهمیت و ارزش دفاع از آن را خیلی بهتر لمس کرد.
در این کتاب با جزییاتی شنیدنی از حوادث اوایل انقلاب تا همین سالهای اخیر آشنا میشوید که کمتر شنیدهاید.
از خنثی کردن معجزهگونه توطئههای کودتاچیان سالهای ابتدایی انقلاب به دست همین جوانان، تا اعدام فرزند ناخلف انقلاب، صادق قطبزاده، و بررسی دقیق مواضع انجمن حجتیه مهدویه طی سالیان فعالیت آنها، که حرفهای نگفته زیادی در دلش جای گرفته و پرده از بسیاری ابهامات و دلایل ناکارآمدیهای مملکتی برمیدارد. تا حضور راوی در معاونت مجلس شورای اسلامی و اتفاقاتی که در مجلس میافتد و مشاغل جدیدی که تجربه میکند و در آخر هم نام نازنین سردار دلها، حاج قاسم عزیز، شیرینیبخش اتمام خاطرات است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
ما به عنوان سیستم اطلاعاتی وظیفه داشتیم اشراف اطلاعاتی روی تمام جریانهای سیاسی کشور داشته باشیم. در تمام کشورها رسم همین است. جنبشهایی که معاند و مخالف هستند، جریان میسازند و جامعه را آشفته میکنند؛ در اولویت بالاتری قرار دارند. لذا روی روی جبهه ملی کار میشد، ولی وقتی به مرحله علنی موضعگیری علیه نظام رسیدند، شرایط جدیتر شد. یعنی برای آنها وقت بیشتری میگذاشتیم. یک قسمت به اسم ملیگریان ابراز وجود کرده و چون حساسیتهایی درباره آنها پیش آمده بود، تمرکز ما روی این جریان بیشتر شد. جنگ شدت گرفته بود و دشمن با سلاحهای مختلف و تمام توانش با ما میجنگید. جامعه به شدت درگیر و خستهی جنگ بود و این جریانات هم از داخل، اوضاع را ملتهب میکردند و دائم اغتشاش به پا میکردند.
کتاب دو جلدی «من اطلاعاتی بودم» به قلم راضیه ولدبیگی و با مصاحبه و پژوهش رضا اکبری آهنگر در ۶۲۱ صفحه قطع رقعی با شمارگان هزار نسخه توسط انتشارات شهید کاظمی به بازار نشر عرضه شده است.
.
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇵🇸🌿
رمان خار و میخک
به قلم شهید مجاهد یحیی سنوار
با قیمت پشت جلد ۲۵۰ هزارتومان
موجود است.
https://eitaa.com/joinchat/2524643445C2c140c016c
هدایت شده از KHAMENEI.IR
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 نماهنگ | تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «معبد زیرزمینی»
🔹️در هجدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با محوریت حماسه مجاهدت مقنّیهای یزدی، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «معبد زیرزمینی»، رمانی برگرفته از زندگی شهید «غلامحسین رعیت رکنآبادی» صبح امروز (پنجشنبه) در روستای رکنآباد میبد یزد منتشر شد. ۱۴۰۳/۱۱/۱۱
💻 Farsi.khamenei.ir
📘کتاب معبد زیرزمینی
✍🏻 الیاس جوان سرخورده و تنهایی است که تلاش می کند نظر دیگران را نسبت به خود تغییر دهد.
او از تو سری های دایی خسته شد. و تبدیل به جوانی منزوی و تنها شد. توجه زیاد مادر در مقابل دیگران غرورش را شکست. و حالا به دنبال راهی است تا به همه ثابت کند. بچه ننه نیست و جَنَم دارد.
الیاس به دنبال راه می گردد تا اینکه حاج غلامحسین مقنی از قم به روستای محل سکونت الیاس می آید و دنیای تازه ای را به او نشان می دهد.
دنیایی که شجاعت و شهامت لازمه ی ورود به آن است. آشنایی با حاج غلامحسین اتفاقات تازه و غیرقابل پیش بینی را در زندگی الیاس رقم می زند...
🔸تعداد صفحات: ۱۶۳
🔹قیمت پشت جلد ۱۱۹ هزارتومان
🌿
پاتوق کتاب
.
✍🏻متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:
بسمه تعالی
موضوع این رمان تازه و مبتکرانه است، نگارش آن هم شیرین و جذاب است. پرداختن به بخشهای حاشیهئی ولی مهم و تاثیرگذار دفاع مقدس کار لازمی است که نویسندهی این رمان شیوا از عهدهی آن برآمده است. استفاده از مقنّیهای یزدی را شهید صیاد شیرازی چند بار مطرح کرده بود و ماها از آن مطلع بودیم، اما اهمیت و ظرافت و دشواری آن به گونهئی که در این کتاب تشریح شده برای ما و دیگران امثال ما معلوم نبود. رحمت و رضوان خدا بر این هنرمندان کلنگ به دست.
شهریور 1402
👈 برشی از کتاب معبد زیر زمینی
چند وقت بود سنگ قبر پدر را ندیده بودم. ندیده بودم که از وسط، شکاف خورده و از نوشته هایش چیزی پیدا نیست. نسیم خنکی می وزید. می خواست یاد مرده ها بیندازد که چند روز دیگر پاییز است. مرده ها کاری به پاییز ندارند. مرده ها روزگار را با خودشان برده اند زیر خاک. هیچ کس توی قبرستان نبود. نشستم کنار خاک پدر و پاهایم را ولو کردم. مسخره است که با یک سنگ حرف بزنم، اما کلمات خودشان آمدند. – اگه بتونم با حاجی غلامحسین برم، اون موقع شاید دایی دست از سرم برداره. شاید صدیقه بفهمه منم آدمم . بابا ببین ... و جای سوختگی را به سنگ نشان دادم...
.