پاتوق کتاب
📚
تنها گریه کن:
روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان
ناشر:حماسه یاران
نویسنده:اکرم اسلامی
✍همراه با تقریظ مقام معظم رهبری
این اثر کوشیده تصویری کوتاه و مختصر از یک عمر زندگی و ولایتپذیری و فرمان برداری زنی را نمایش دهد که در تاریخ انقلاب رشد کرد و اثرگذار شد.
برشی از متن؛
مچ دست هایش را گرفتم،
قدرتم را جمع کردم و همانطور که عقب عقب میرفتم،
به زحمت می کشیدمش سمت خودم.
پاهایش تکان میخورد و ردّ خون می ماند روی زمین.
نگاهش از خاطرم دور نمی شود.
مات شده بود.
زدم توی صورتش و فریاد کشیدم:
«نفس بکش!»
ولی بی جان تر از این حرف ها بود.
محکم تر زدم شاید به هوش بیاید؛
فایده نداشت.
دست انداختم و بچه را از شکمِ پاره زن بیرون آوردم،
به این امید که حداقل بتوانم طفل معصومش را نجات دهم؛
ولی بدن سرخ و سفید نوزاد ماند روی دستم؛
بی اینکه مجال داشته باشد گریه کند و یا حتی یک نفس در این دنیا بکشد!
✨✨✨
پاتوق کتاب
✍تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «تنها گریه کن»
در مراسم یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که به مناسبت هفتهی کتاب و کتابخوانی و همزمان با آیین ملی تجلیل از مادران شهدا و تقدیر از نویسندگان کتابهای مرتبط با دفاع مقدس برگزار شد، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «تنها گریه کن» منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ـ با شوق و عطش، این کتاب شگفتیساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقهی تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .. هیچ سرمایهی معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایهی باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانهی مادرانه به آن نیاز داشت.
۱۰ اسفند ۱۳۹۹
ــ از نویسنده جداً باید تشکر شود
✨✨✨
📔 آرام جان❤️
داستان زندگی شهید حریم امنیت، محمدحسین حدادیان به روایت مادر
✍🏻به قلم محمدعلی جعفری
محمدحسین متولد 1374 و دانشجوی علوم سیاسی، بسیجی مخلص و پیرو خط ولایت و رهبری بهطوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در مسجد به مردم خدمت میکرد. در آشوبهای محدودۀ خیابان پاسداران که در سال 1397توسط دراویش و با انگیزۀ ایجاد ناامنی صورت پذیرفت. محمدحسین با عنوان بسیجی ویژه، داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت که او را ابتدا بهوسیلۀ اسلحۀ شکاری مجروح کردند و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به شهادت رسید. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به سربلند، عروسی لاکچری و... اشاره کرد.
📍گزیدۀ متن:
انگار زخم پای محمدحسین ذرهذره روحم را میخورد. نمیتوانستم دور خانه راه بروم. زبانم در دهانم شده بود مثل یک تکه چوب خشک. دو تا توت خشک گذاشتم در دهانم. تا توت نم پس داد و مزهاش رفت زیر زبانم، هُرّی دلم ریخت. مزۀ شیرینی توت. بیهوا رفتم در قعر چاه خاطرات روز شهادت آقامهدی.
🌿🌿🌿
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ| بخشی از کتاب خودنوشته «از چیزی نمیترسیدم» شهید سلیمانی
📗کتاب از چیزی نمی ترسیدم
💳قیمت ۲۲۰۰۰ ت
#حاج_قاسم
#قهرمان_من
#hero
☁️☁️☁️
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فوتو_موشن
📗 از چیزی نمیترسیدم ...
درگیری یک جوان با جسارتکنندگان به دختر بیحجاب خاطره جالب #حاج_قاسم از دوران جوانیاش🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📙درگاه این خانه بوسیدنی است
کتاب خاطرات مادر سه شهید دفاع مقدس( داوود، علیرضا و رسول خالقی پور ) منتشر شد.
" درگاه این خانه بوسیدنی است " کتاب خاطرات مادر سه شهید دفاع مقدس شیرزنی که در این کتاب گوشههایی از صبر زینبگونهاش روایت شده است...
✨✨✨
پاتوق کتاب
🌹
📗حاج احمـد
نویسنده: محمد حسین علی جان زاده
خاطرات و روایت زندگی شهید احمد کاظمی، از آغاز تا پرواز🕊
خاطرات ناگفته و جدید از زوایای زندگی، دوران کودکی تا مبارزات انقلابی حاجاحمد، خاطرات دوران آموزشهای چریکی در سوریه و لبنان، حضور پرماجرا در کردستان، چگونگی عزیمت به جنوب و تشکیل تیپ هشت نجف اشرف، حضور در عملیاتهای مختلف و رشادتهای این شهید بزرگوار از ویژگیهای این اثر است.
گزیدۀ متن
سفارش کرده بود که کنار حسین خرازی دفنش کنند؛ جایی که می گفت: «اینجا دری از درهای بهشته» و این در برایش باز شد. قاسم سلیمانی هم به درون قبر رفت و درون گوش احمد زمزمه کرد. قسمش داد به حضرت زهرا(س) : «تویی که عشق حسین(علیهالسلام) داری! از خدا برای من هم بخواه! احمد! قرارمون که یادت نرفته؟! احمد! مَرده و قولش، منتظر خبرت میمونم. قول میدم راهت رو ادامه بدم و دست فرمانده رو از همیشه پرتر کنم. فقط براتِ شهادت منو هم از آقا امام حسین بگیر!»
قیمت پشت جلد: ۷۰۰۰۰ت
✨✨✨
پاتوق کتاب
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه ميگويند حاج قاسم...
و حاج قاسم ميگويد حاج احمد...!
شهيدي كه حاج قاسم ارادت ويژه اي به ايشان داشت و هميشه بهش ميگفت:
الهي دورت بگردم
الهي درد و بلات بخوره تو سرم...💔
خاطرات و روایت زندگی شهید احمد کاظمی، از آغاز تا پرواز در کتاب "حاج احمد"
🕊🕊🕊
#حاج_قاسم
#قهرمان_من