eitaa logo
عصرانه (تقی شجاعی)
209 دنبال‌کننده
660 عکس
168 ویدیو
3 فایل
دخمه‌ای مجازی جهت داد زدن با صدای: #تقی_شجاعی 😎 ( فعال انفرادی🚶 نویسنده پلنگ‌زخمی، احتناک، وقتی‌بابا‌رئیس‌بود، شریان و...) ارتباط با ادمین: @Shojaei66 اینستاگرام: https://www.instagram.com/taghishojaei66?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 خوندن این کتاب که حال و هوای دهه‌ی شصت رو داره، میتونه لحظات بسیار شادی رو براتون رقم بزنه. از اون دست کتاب‌هایی‌یه که ارزش خریدن و هر چند وقت خوندن داره. اونقدری که من از خوندن این کتاب خندیدم از دیدن هیچ فیلم کمدی نخندیده بودم.😂 فضاسازی‌ها و دیالوگ‌ها و صحنه‌پردازی‌های شیرینش شما رو حتما خواهد خنداند. خوندن این کتاب رو برای اونهایی که دچار افسردگی هستند و دنبال بهانه‌ای برای خنده، پیشنهاد میکنم.👌 [ @asraneh313 ]
حمید با توپ پلاستیکی دولایه‌اش توی کوچه تنهایی داشت بازی می‌کرد و به دیوار خانه‌ی همسایه و هم‌کلاسی‌مان، سعید حسنی‌مقدم، شوت می‌زد. روی دیوار با گچ، شکل یک دروازه فوتبال را کشیده بودیم. به من اشاره کرد که بروم توی دروازه‌ی گچی بایستم. همین‌که با نوک پا یک شوت محکم زد، درِ خانه باز شد و سعید که تازه ختنه کرده بود با دامن آمد دم در. حمید با متلک گفت: یک روسری هم سرت مِکردی دیگه! سعید که از این متلک خوشش نیامده بود درحالیکه داشت دامنش را مرتب می‌کرد با عصبانیت گفت: اینجا بازی نکنین. مامانم دعوا مُکُنه‌. - تو خودت چرا آمدی اینجا؟ زن‌ها رِ که استادیوم راه نِمِدن که! برای اینکه سعید از حرف حمید ناراحت نشود سعی کردم موضوع را عوض کنم. - از کی مِتانی بیای بازی؟ بدون تو دریب‌گل فایده نداره. - آقای حکیم شفاهی گفته از چند روز دیگه. اعظم خانم، مادر سعید، که همیشه‌ی خدا حامله بود، عصبانی آمد روی بالکن. یک بچه بغلش بود، یک بچه دستش را گرفته بود، بچه‌ی دیگرش پایین، پشت دامن سعید قایم شده بود. و آخرین بچه هم توی شکمش برعکس نشسته بود. کلا با اعظم خانم در دو حالت نمی‌شد به طور منطقی بحث کرد: یکی موقعی که بچه‌هایش مثل ابر بهار فاتحه‌ی رخت‌خواب‌ها را می‌خواندند و دیگری هم در بقیه‌ی مواقع! بنابراین اعظم خانم درحالیکه داشت تشکِ بچه‌ی کوچکش را روی نرده‌های بالکن توی آفتاب پهن می‌کرد تا خشک شود با عصبانیت داد زد: - سعید... گفتم بری بگی اونا برن. اون‌وقت خودت وایسادی اونجا؟ نِمِگی یک‌وقت توپ بخوره اونجات؟ ... شمام برین یک جای دیگه بازی کنین. همانطور که اشاره کردم در این شرایط دیگر نمی‌شد با اعظم خانم حتی بحث غیرمنطقی کرد، چه برسد به بحث منطقی. یعنی اگر حق با ما هم می‌بود، موقع دعوا سر و کله‌ی بقیه‌ی زنها پیدا می‌شد و همه، حتی مادر خودم، به لحاظ صنفی، حق را به او می‌دادند. بنابراین، من و حمید بدون اینکه چیزی بگوییم با سعید خداحافظی کردیم و رفتیم. حتی برای اینکه سروصدا نکنیم، بازی با توپ را بی‌خیال شدیم و رفتیم سراغ یک بازی بی‌سروصدا، آرام، جذاب، مهیج و غیر آبرومند؛ یعنی تیله‌بازی. [ @asraneh313 ]
پرسشی دارم ز مسئولینِ خوشگل بازپرس: چرا افزایش قیمت سالانه‌ی کرایه تاکسی‌ها و اتوبوسها و اجناس و غیره، از اسفندماه اِعمال میشه و هر چند ماه یکبار هم تکرار میشه؛ اما افزایش حقوق معلم‌ها فقط یک‌بار در پایان اردیبهشت؟ [ @asraneh313 ]
احساس می‌کنم شبکه اجتماعی X (توئیتر) بیشترین رسالتش اشاعه‌ی فحش و بددهنی باشه. اینو البته از مرور سخنان گهربار خودم تو این شبکه فهمیدم.🤣 فضا طوریه که فحش‌دادن رو برات عادی میکنه. مثل همون قضیه که اگه تو یه جمعی باشی راحت فحش بدن، تو هم عادت می‌کنی و کم‌کم نطقت به فحش باز میشه.🤕 پ.ن: ولی فحش حق بعضی‌ها هست. نیست؟ مثلا تو خود قرآن درباره بعضی‌ها میگه فریادشون شبیه شیهه‌ی الاغ است! (شهیقا و هی تفور!) یا یه جا میگه مثل سگ عوعو می‌کنند: اِن تحمل علیه یلهث! لذا بعضی فحش‌ها نوش جانِ بعضی بی‌وطن‌ها.
بخورید و بیاشامید و براندازی بکنید. گفت: شما ۴۰ درصد باعث شده‌اید ما ۶۰ درصد اذیت شویم. با گشت ارشادتان، با گیر دادن‌هایتان، با ظلم به دختران سرزمین‌مان. گفتم شما ۶۰ درصد چرا در سال ۱۴۰۱ نتوانستید از روی ما ۴۰ درصد رد بشوید و این بازی کثیف را تمامش کنید؟ دنیا که پشت‌سرتان بود؟ مجهزترین ارتش‌های دنیا، بزرگترین و مشهورترین سلبریتی‌های داخلی و خارجی با شما بودند؛ هشتگ‌هایتان تایملاین را منفجر کرده بود؛ چرا تمامش نکردید؟ چرا انقلاب‌تان اَخته ماند؟ هنوز هم که هنوز است از عطسه‌ی بزغاله‌های زن، هرزگی، آزادی‌تان عکس و فیلم منتشر می‌کنید و لایک می‌ترکانید. هنوز هم که هنوز است سلبریتی‌هایتان در حال جفتک انداختن به جمهوری اسلامی، ۳۰۰ میلیون ۳۰۰ میلیون خرج می‌کنند تا یک هوادارِ زن را برای لحظه‌ای بغل کنند و پُزش را به دوربین‌های دنیا بدهند که اوهوم! بله! ما اینیم! ما توالت‌تر از آنیم که می‌اندیشید! چرا بعد از اینهمه قتلی که جمهوری اسلامی در حق دخترانِ سرزمین‌تان در کوچه‌پس‌کوچه‌های شبکه‌ی مجازیِ X انجام می‌دهد، زیادتر نمی‌شوید؟ و قیام‌تر نمی‌کنید؟! چرا هرچقدر سلیطه‌بازی درمی‌آورید، متناسب با حجمِ جیغ‌ها و جفنگ‌هایتان بر تعداد فالوئرهای براندازتان افزوده نمی‌شود؟ بدبختیِ براندازی آنقدر به شما فشار آورده که در نبردِ عیانِ میان ایران و حیوان، طرفِ حیوان را بگیرید و به افتخارش هشتگِ بزن بزن راه بیندازید. غافل از آنکه حیوان هنگام دریدنِ انسان به بسیجی یا برانداز بودنِ آدم‌ها نگاه نمی‌کند. حیوان اگر پایش بیفتد با خونِ تک‌تک شما برای خودش نوشابه می‌پزد. بخورید. و بیاشامید. اسراف هم بکنید در زر زدن‌ها و شکر قهوه‌ای خوردن‌هایتان؛ که این پرچم تا دسته‌اش را در حلقوم اسرائیل فرو نکند و تا سید خراسانی، سفیانی را گردن نزند از براندازی خبری نیست. ما ۴۰ درصد هم اگر باشیم؛ شما ۶۰ درصدها! یک درصدِ جگرِ آرمان علی‌وردیِ ما را هم ندارید که برای آرمان‌های صنعتیِ خودتان از جانتان بگذرید. تهِ زورِ شما برای براندازی؛ لخت‌شدن و بغل کردن همدیگر و هشتگ زدن و فحاشی‌های توئیتری است. فَاَمّاالزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاء، و اَمّا ما یَنفَع‌ُالنّاس فَیَمکُثُ فِی‌الاَرض (رعد/۱۷). ◇◇◇ ✍ [ @asraneh313 ]