دلم نه برای پیرزن؛ که برای غربت حرف حق سوخت.
در آن متروی به آن بزرگی، میان آن همه زن؛ پیرزن یکه و تنها دارد با یک گله دخترِ دهاندریده بحث میکند که "واگن بانوان جای بانوان است و جای آقایان نیست!" همین!
و دخترها دارند دهانش را جر میدهند که غلط کردی! اصلا به تو چه؟ ما میخواهیم قاتی مردها بشویم.
دلم عق زد از آدمهایی که میگویند دینشان دین انسانیت است و به اندازه یک الاغ، ادب ندارند که جلوی بزرگتر از خودشان جفتک نیندازند.
🍃🍃🍃
دخترک به طعنه به پیرزن میگوید: تو مسلمان زمان شاهی؛ ما مسلمان زمان خمینی که اینطور از آب درآمدهایم!
و یک دهانخوشگل نیست بزند توی دهانش که: انتر جان! مسلمان زمان شاه را خمینی از پستوی خانهها و وسط کابارهها و عرقخوریها بیرون کشید و بهش هویت داد و شاهِ مستِ زنباره را با اردنگی از مملکت بیرون انداخت.
و تو نه مسلمان زمان خمینی؛ که پسماندِ اسلامِ شاهنشاهی هستی که قِر دادن وسط مردها، زر زدن در کوچهی خلوت پیرزنها و کتک زدن کسانی که مثل تو و اربابانت فکر نمیکنند، مرامت است.
[ @asraneh313 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا میدانید محمدرضا پهلوی هم تو کاخ تاسوعا عاشورا میگرفت!؟
و مادرِ فرح هم سفره امالبنین داشت؟!
تا آخر گوش بدید تا بدانید☹️
#سانسور_نکنید
[ @asraneh313 ]
این روزها زندگی جدیدی را آغاز کردهام. شبها؛ پسرت را که بوی تو را میدهد، در آغوش میگیرم و برایش قصه میگویم.
قصهی مردی که برای آرمانش سر داد و نامش بر سر زبانها افتاد.
قصهی مردی که مادران سرزمینش، از پسِ دیدن و شنیدنِ خبرِ سرش، نام نوزادانشان را به نام او تغییر دادند.
قصهی مردی که خبرِ سرش، روضهای را عالَمگیر کرد.
قصهی مخلوقی که بار دیگر خالق را به مباهات بر فرشتگانش واداشت.
وَه که چه غوغایی به راه انداختهای مردِ من!
روزهی چشمانت چه کرده با نگاهت که از ورای هر نقشی که از تو میزنند، قلبها آتش میگیرند؟
چشمانت را پشت و رو کن ببین چه غمی پشت سرت برای دنیا کاشتهای.
سری بین سرها درآوردهای مردِ من!
بگو نام عطرت چیست که بوی سرت سراسریست؟
خوشا خنجری که بر حنجرِ نازنینِ من بوسه زد...
خوشا خاکی که تنگ، تو را در آغوش گرفت...
♡♡♡
#احتناک
#تقی_شجاعی
#نشر_معارف
#شهید_حججی
[ @asraneh313 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رابطه بین تحریک جنسی و افسردگی
[ @asraneh313 ]
با شبکه اجتماعی "بهخوان" میتوانید با کتابهای مختلف و خوب آشنا شوید و نظرات خوانندگان، نویسندگان و افراد مختلف را درباره کتابها بدانید.
همچنین در بهخوان میتوانید نظرات خود درباره کتابها را منتشر کنید.
بهخوان به شما در انتخاب کتاب خوب کمک میکند و شما رفتهرفته به کتابدوست و کتابخوان حرفهای تبدیل میشوید.😍
👇👇👇
https://behkhaan.ir/profile/taghishojaei
✍ خواننده این متن حق دارد بزند توی گوش من!
"حسین قدیانی" یکی از اولین نویسندههایی بود که نوشتههایش را خواندم و قلمش در ستایش انقلاب بر دلم نشست.
سالهای پیرامون ۸۸ که فضای کشور را غبار گرفته بود و خیلیها ساکت بودند و منتظر، تا ببینند رژیم کی چنج میشود و مملکت دست کی میافتد؛ حسین قدیانی قلمش را مثل خمپارهاندازی دستش گرفته بود و چپ و راست و فتنهگر و ساکت فتنه را میکوبید و در سنگر تکنفرهاش خودش را قربانی رهبر و نظام میدانست. کتابِ "نُهِ ده"، نوشتههای تند و شیرین وبلاگ او در آن روزهای پر التهاب علیه مخالفان رهبر و حکومت اسلامی است.
قدیانی در همهی این سالها به طعنهای ادبی، خودش را ساندیسخورِ نظام میدانست که با نی ساندیسش، چشم آمریکا را درخواهد آورد!
او در تمام این سالها کمتر از "حضرت ماه" به رهبری نمیگفت و او را مظلومی میدانست که با اقتدار، کشور را به سوی آرمانی که شهدا برایش جان دادند رهنمون میکند.
قدیانی اما در آشوبهای سال ۱۴۰۱، طرفِ لختشدن را گرفت و با بیجمهور خواندن نظام اسلامی، از حجاب اختیاری حمایت کرد. در این اواخر نیز جمهوری اسلامی را "بدتر از حکومت معاویه و یزید خوانده که شمشیرش گردن نیکا و مهسا را زده است!"
او این روزها شبیه میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی نصیری، اکبر گنجی و دیگر بستگان آنها شده که روزگاری به پیشانیِ دختران بدحجاب پونز میچسباندند و امروز طرفدار عریانی شدهاند.
همهی اینها را برای این گفتم که به اینجای حرفم برسم:
اندیشهها اگر عمق نداشته باشند آدمها در گذر زمان به فراخورِ احساساتشان جابهجا میشوند. فارغ از حق و باطل بودن موضع افراد، خوب است همهی ما پیش از موضعگیری کردن، قربان صدقه رفتن، یا تکفیر یک شخص یا جریان؛ به اندیشهها و تفکرات خودمان عمق ببخشیم تا مجبور نشویم همچون گذشتگانمان در صدر اسلام، در هر یک از حوادث تاریخِ شهرهای مدینه، مکه، کوفه و کربلا رنگ عوض کنیم و ضربات شمشیرمان عاریهای باشد برگرفته از عاطفهای سطحی که دوام ندارد.
انسانها غالبا وقتی در اینجور مواقع عوض میشوند زیر بار نقش اعمال و تغییر اندیشههای خود نمیروند؛ بلکه توپ را به زمین حکومت پرت میکنند که حکومت عوض شده و الا ما همانی هستیم که در پی آرمان خمینی بودیم.
و کسی نیست بپرسد آیا لخت شدن آرمان خمینی بود که ازش طرفداری میکنی و آیا جنگیدن با دزدیها و مافیا، منافات دارد با ایستادن پای ارزشهای دیگرِ دین؟
حرف آخر آنکه این را اینجا به یادگار نوشتم تا بماند؛ که اگر خدای ناکرده یک روز من هم رنگ عوض کردم و بنا به هر دلیلی به بهانهی حمایت از یک ضد ارزش یا ارزش، مقابل ارزشی دیگر ایستادم؛ خواننده این متن حق دارد بیاید با همین متن بزند توی گوشم که داری غلط میکنی برادر!
برگرد و ببین در کدام جبهه و همسنگر با چه کسانی علیه چه جبههای شمشیر میزنی!
نشوی رفاعهبنشداد که برای خونخواهی حسینع و برپایی عدالت علوی، زیر عَلَمِ شمربنذیالجوشن رفته بود؟
پ.ن:
🍃اللهمّ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَینَا کتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَی ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِیةٍ اقْتَرَفْنَاهَا؛🍃
خدایا! عاقبتی را که فرشتگانت برای ما مینویسند توبهای مقبول قرار ده که پس از آن به خاطر هیچ گناه و معصیتی توقیفمان نکنی و سرزنش نشویم.
◇◇◇
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]
ما مسخرهایم؛
مسخرهی نمایندهای که انتخابات جمهوری اسلامی را بیشتر از خودِ جمهور و خودِ اسلام دوست دارد.
مسخرهی مدیری که قوتِ غالبش هشتگ جفتک به نظام است.
مسخرهی صدا و سیمای براندازپروری که جذب حداکثریاش به قیمتِ دفع بسیجیهایی تمام میشود که صرفا به دردِ کتک خوردن در روزهای آشوب و فحش خوردن در روزهای خوب میخورند.
مسخرهی آن مجری و بازیگری که رگِ آریاییاش بیشتر از رگِ علویاش ورم دارد.
مسخرهی دلقکی که جمع توئیتهایش، تفریقِ جمهوری اسلامی است.
ما مسخرهی مسئولانی هستیم که فکر میکنند با میدان دادن به براندازها میتوانند جلوی لگد زدن به نظام را بگیرند و مشارکت در انتخابات را بالا ببرند.
ما بسیجیها مسخرهی سیاسیونی هستیم که ما را در حد پلههای نردبانِ ترقی و ماندگاری خود در پستشان به اسم اسلام و انقلابیگری دوست دارند.
🍂🍂🍂
ایرادی نیست. به قول محمدرضا شهبازی ما زورمان در حد همین دخمههای مجازی خودمان است. و تا جان در بدن داریم همینجا داد میزنیم و گلو میدریم و برای خمینی و خامنهای و انقلاب و آرمانها یقه پاره میکنیم.
شما هم به نوازش کردنِ براندازان مشغول باشید و نشیمنگاه خود را برای لگدهای سالگرد مرگِ آزادی گرم کنید!
♤♤♤
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای بادهی جهل کرده سرمست، تورا
جز باد بگو چه مانده در دست، تو را
با اسلحهی پُر اینچنین جار نکش
جاروکش این حرم حریف است تو را
#میلاد_عرفان_پور
#شاهچراغ
[ @asraneh313 ]
✍ حمایت ما هم از شما مطلق نیست آقای نماینده!
اخیرا نماینده شهرمان نطقی در مجلس ایراد کرده و دولت را به خاطر گرانیها و عدم کنترل تورم مورد بازخواست قرار داده است.
ایشان با صرفنظر کردن از کارهای خوب و زیرساختی که دولت برای رشد اقتصادی انجام داده است و بدون توجه به این نکته که مهار تورم به معنای کم کردن قیمتها نیست؛ همصدا با طایفهی برجامیان، چند وقتی است نوک مسلسل خود را سمت دولت گرفته است و با مطرح کردن قیمت گوشت، دولت را در معرض خطر کسب عنوان کارنابلدترین دولت پس از انقلاب میداند!
عجیبتر از مواضع اخیر او علیه دولتی که دستکم تلاش شبانهروزی او در رشد اقتصادی و مهار تورم و بازسازی خرابههای اقتصادِ روحانیزده قابل ستایش است، ذوقزدگی ایشان از بازخورد سخنانش در رسانههای اصلاحطلبانی است که روزگاری نه چندان دور، ایشان را تکفیر میکرد و حتی شایستهی کسب خبر هم نمیدانست!
عرض شود محضر انور شما که آقای نماینده! ما به اسم جریان انقلابی از شما حمایت کردیم. جریان انقلابی، مشمول کسانی است که هم در سختی و هم در گشایش در کنار جبههی انقلاب باشد و با تعامل و اتحاد علیه مشکلات و تفرقهاندازان شمشیر بزند.
جریان انقلابی، مشمول کسانی نیست که در سال پر آشوب که ضربات سختی بر پیکر اقتصاد و امنیت کشور وارد میشود سکوت میکنند و موضع قاطعی درباره مقولهی چالشبرانگیزِ "حجاب" نمیگیرند؛ و در سال منتهی به انتخابات، بدون در نظر گرفتن اثرات آشوب بر اقتصاد مملکت و اثرات سکوتشان در تضعیف جبههی انقلاب، دولت انقلابی را سپرِ خود کنند و برای تبرئهی خود و مجلس از مشکلات، و احیانا جلب آرای مردم به سوی خود، دولت را مقصر تمام بدبختیها بدانند.
دمِ دهانتان گرم! آری. همانطور که فرمودید حمایت شما از دولت حمایت مطلق نیست؛ حمایت ما هم از مجلسیهایی که روزگاری شعار ایستادن مقابل ساختارهای غلط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی میدادند و امروز خود در چرخدندههای آن ساختارها چرخ میخورند، حمایت مطلق نخواهد بود.
♧♧♧
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]
دوستان عزیز، و کمینداران مریض!
در هیچ کجای این یادداشت من نگفتم که از انتخاب و حمایتم در سال ۹۸ پشیمانم و اشتباه کردم.
ما در سال ۹۸، منطقه خودمان را از دست غارتگران بیتالمال درآوردیم و به یک نماینده پاکدست دادیم که در آن زمان قطعا از بقیه کاندیداها بهتر بود. و این یک انقلاب برای ما بسیجیها با دستان خالی در برابر اربابان ثروت و قدرت محسوب میشود و در تاریخ ماندگار خواهد بود.
نقد من صرفا ناظر به همان جملهی معروفی است که ما به کسی چک سفید امضا ندادهایم. هر جا خطایی ببینیم داد میزنیم.
بنابراین، تشکلهایی که بزرگترین اقدام سیاسیشان، دادن یک بیانیه انتخاباتی که صرفا رونوشتی از صحبتهای رهبری درباره معیارهای یک نماینده انقلابی بوده و در تمامی سایتها هم یافت میشود!، نمیتوانند ادعای اثرگذاری و فعالیت سیاسی در هیچ کجای عالم هستی داشته باشند و نگارنده این یادداشت را به تمسخر بگیرند که دیدی غلط کردی؟! ما عوضش نکردیم!
به قول نادر ابراهیمی: کسی که اقدامی نمیکند فرصتی برای بروز خطا ندارد؛ پس او نمیتواند پُزِ خطا نکردن بدهد!
با همهی انتقاداتی که به نماینده شهرمان دارم و با مبنا قرار دادن شعارهای انقلاب بر سر ایشان داد خواهم زد، نظر شخصیام آن است که فایدهی سایهی ایشان از چهارشانهی بعضی افرادی که کمین کردهاند تا با ارجاع به یک یادداشت، بگویند "دیدید ما چقدر حقایم!"، بیشتر است!
♡♡♡
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]
مراقب باشید، یک روح دنیایمان را به قضاوت نشسته است.
شریان، نوشته تقی شجاعی، داستان یک روح است که همین روزها قرار است به دنیا بیاید. اما مشکل بزرگی این وسط وجود دارد.
روح قصهمان خیلی هم دلش به آمدن نیست. هنوز شیرینی دنیای قبل، زیر زبانش مانده و هر قدر که به دنیای ما آدمها نگاه میکند، چیز دندانگیری نظرش را به خود جلب نمیکند.
حالا روحمان مانده که با پدر و مادرش چه کند. پدر و مادری که وضع مالی خوبی ندارند و اتفاقاً مدام باید بگومگوهایشان را هم تحمل کند. اما کمی پدر را میفهمد، انگار پدرش هنور گاز محکمی به سیب معروف آدم (ع) نزده است. هرچند او هم وسوسه شده، تصویر یک زن توی سرش مدام بالا و پایین میشود و مانده که با آن چه کند.
روح عزیزمان تصمیمش را گرفته، شال و کلاه کرده و آماده برگشتن است که زلزله در شکم مادر رخ میدهد؛ قل دوم هم سروکلهاش پیدا شده!
#شریان
#تقی_شجاعی
#انتشارات_کتابستان
[ @asraneh313 ]
برنامه سهشنبههای اهل قلم در شهرستان خرمدره (استان زنجان)
با محوریت کتاب #شریان
۳۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۳۰
کتابخانه عمومی کوثر خرمدره (ابتدای شهرک قدس)
با حضور خود ما را خوشحال کنید😌
[ @asraneh313 ]
وسطِ نالهی ما در حرمِ خونِ خدا؛
عمه میگفت: "حسین!"
میشود صحبتمان حولِ رقیه... نشود؟
ای برادر! روزِ عاشورایت، خواهرت صحبتِ فرزند نکرد، و نپرسید کجا؟
-"همهی هستیِ زینب به فدای تو حسین..."-
تو هم امروز بیا، عوضِ عاشورا، حرفی از دخترک خویش مزن!
و نپرس از آن روز، که در شام چه شد...؟
روزهی بغضم را
با نگاهت مشکن!
رخصتی دِه بروم؛ اشک با مادرم افطار کنم...!
#شریان
🍂🍂🍂
#السلام_علیک_یا_رقیهع
[ @asraneh313 ]
گزارش تصویری رونمایی کتاب شریان در شهرستان خرمدره با حضور مسئولان و دوستان❤️
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
[ @asraneh313 ]
اولین باری که قلمبهدست شدم و یک یادداشت جدی نوشتم، ده سال و سه ماه و ده روز پیش بود.
همان وقتی بود که بین دو گروه از حزباللهیهای شهرمان شکرآب شده بود و من این وسط نظرم به نظر گروه دوم نزدیکتر بود.
یادم هست که بعد از آن یادداشت، به جای آنکه کسی بیاید و بنشیند حرف بزند و پاسخی به مشتبهات بدهد، گفتند: ولش کنید. این که خودش نیست! یادش دادهاند! اینکه هِر را از بِر تشخیص نمیدهد. دهانش به دهان اطرافش بند است!
حالا ده سال گذشته است و حزباللهیها نه فقط در آن شهر، که در کل کشور هنوز در حال یارگیری و تقسیمبندیاند و هنوز دارند به سر و کلهی هم میپرند که: تو فلانی، من عوضش بهمانم و این صرفا نظر من است که به نظر رهبر نزدیکتر است.
این وسط، هر کس موافق نظر ایشان حرفی بزند تو بوق و کرنا میکنند و ذوقمرگ میشوند و حلوا حلوایش میکنند. و همین فرد اگر فردا حرفی بزند که به مذاقشان خوش نیاید دیگر جواب سلامش را هم نمیدهند و به پچپچ میگویند که: باز معلوم است این را پر کردهاند و تحت فشار گذاشتهاند و الخ.
جدا از این موضوع حیاتی که "این" برای درخت و اشیاء استعمال میشود؛
هم ده سال پیش همهی حرف من اتحاد بود و هم الان.
اتحاد حول محور حقیقت در برابر جریانات معلومالحال، با منطق و استدلال، با گفتوگو؛ بدون برآشفتگی و تنابز به القاب و تکفیر کسی که مثل تو فکر نمیکند.
معتقد هستم نقد کردن هیچکس به معنای تکفیر کردن او و زیر سوال بردن کل هیکلش و باطل شمردنش نیست. نه کسی که نقد میشود حق برآشفتگی و تکفیر منتقد را دارد، نه کسی که نقد میکند حق دارد به راحتی برچسب نفاق و کفر و باطل بودن به دیگری بزند.
در روزهایی که در نزدیکی قلهها هستیم؛ بچهبازی است میدان دادن به هر بهانهای؛ _ولو با فریاد انقلابیگری_، به آدمهایی که تاریخ حیاتشان عجین است با فاصلهانداختن میان ملت و قلهها.
و قطعا هر سخنی که آدمهایی از این جنس را خوشحال کند و باعث عرض اندامشان در انتخابات پیشرو شود، دست کم از حلقوم حقیقت بیرون نیامده است.
حال، فرقی ندارد این سخن از زبان شخصی در کسوت مسئول باشد یا قلمبهدستی که خود را مامور به تکلیفی انقلابی میداند.
#انتخابات
◇◇◇
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]