eitaa logo
عصرانه (تقی شجاعی)
210 دنبال‌کننده
714 عکس
190 ویدیو
4 فایل
دخمه‌ای مجازی جهت داد زدن با صدای: #تقی_شجاعی 😎 ( فعال انفرادی🚶 نویسنده پلنگ‌زخمی، احتناک، وقتی‌بابا‌رئیس‌بود، شریان و...) ارتباط با ادمین: @Shojaei66 اینستاگرام: https://www.instagram.com/taghishojaei66?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
روز آخر پیاده‌روی مکن ای صبح طلوع... [ @asraneh313 ]
تو کیستی که به تنهایی، دنیا را محل زندگی کرده‌ای...؟ ❤️ [ @asraneh313 ]
حوالیِ حدِّ ترخّصِ کربلا؛ صداهایی که از تاریخ، اینجا مانده‌اند به گوش می‌رسد: صدای نفَس‌های اسبِ حُربن یزید ریاحی. صدای شیهه‌ی اسبِ لشگریان. صدای صدایی که بر سرِ حُر بلند می شود؛ آزمونِ استخدامیِ عاشورا برای حُر و هزاران نفرِ دیگر. مصاحبه ی شفاهی. ظرفیتِ پذیرش: به تعدادِ آدم های تاریخ. نتایجِ نهایی: در کربلا اعلام می شود... حُر حالا به این بُرهه از تاریخ آمده و این جا موکب زده است. به جبرانِ راهی که 1400 سال قبل به سمت کوفه بسته، اینک راهی به سمت کربلا گشوده است. حُر؛ نمک‌گیرِ نمازی که پشت سرِ حسین(ع) می خوانَد و آبی که از دستان عباس(ع) می گیرد... اما هزار نفری هم همراهِ حُر هستند که امروز به اقتدای حسین؛ سجده می کنند و روزِ بعد به اقتدای شمر؛ سجاده آتش می زنند. امروز از دستِ عباس آب می نوشند و فردا لبِ آب دستش را قطع می کنند... 🍂🍂🍂 چقدر شاق است نگاه کردن به صفحاتِ تاریخ و لب و دندان گزیدن از سیاهه‌هایی که بشر به بار گذاشته است. به قدری شاق که عمه‌های شرترین بشرها به أحسن‌ترین وجه‌ها از عهده‌ی آن برمی‌آیند! اما امان از آن لحظاتِ نابِ انتخاب که بزرگانِ خاندانِ انسانی هم در تردیدشان وامی مانند. حُر اما وانمی مانَد. نه که وانمی مانَد، «من »هایی را هم که درطولِ تاریخ وامانده اند نهیب می زند: راه بر امام هم اگر بستی باز آی... -     ثَکَلَتنی أُمّی! حُر راسته‌ی کارِ من است.  من در «برگشتن» به حُر اقتدا می کنم ... ♡♡♡ [ @asraneh313 ]
درسته که شبها برای پیاده‌روی، هوا خنک‌تره؛ ولی بعضی صحنه‌ها رو فقط روزها می‌تونی ببیینی! مثل تنوع این شربت‌ها😋
گدای تربتِ توایم... ...❤️
خوشا مخلوقی که فرجامش قربانی شدن برای حسین‌ع باشد.
به کربلا که نزدیک و نزدیک‌تر میشی چیزهای بهتر از شربت لیمو عمانی گیرت میاد😋
خریدارِ حالتم مرد...
غروبِ روزِ آخرِ پیاده‌روی
عمودها را یک‌یک شمردی و به کربلا رسیدی؛ روزهای عمرت را هم بشمار، شاید به جایی برسی...
کره‌ی زمین به سمت کربلا سنگین شده؛ و دارد خود را آرام‌آرام در آغوش خورشید جا می‌دهد. [ @asraneh313 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موقع آمدنم مردم شهر به من می‌گفتند که سلام ما را به اباالفضل برسان. می‌روم باز بگویم که ابالفضل‌ع سلامِ همه را پاسخ داد... 🍃🍃🍃 آی مردم شهر! قله‌هاتان مفتوح! همه آب! و سرابی در اوج. فاتحِ قله‌ی ما عباس است، اربعین آغاز است، وعده‌ی فتح؛ سحر، نزدیک است. [ @asraneh313 ]
فرشته گفت: امروز را نگاه نکن. فردایی در راه است. زمین در زمانه‌ای نه چندان دور بار دیگر به آسمان وصل خواهد شد. او گفت: هیچ‌گاه برابر نیستند کسانی که سهمی در این اتصال دارند با کسانی که نیستند و ندارند. پرسید: تو می‌خواهی جزو کدام دسته از آدم‌ها باشی؟ [ @asraneh313 ]
برای وصله‌های ناجور، نفس کشیدن در میان زائران اربعین، از سرشان هم زیادی است. ممنونِ نادیده گرفتنِ غبارهای روح‌مان هستیم. ممنونِ نوازش‌هایت در تمامی لحظات این سفر.❤️ 🍃🍃🍃 *داریم با حسین‌حسین پیر می‌شویم خوشحال از این جوانیِ از دست داده‌ایم* به امید دیدار با دلی بی‌غبار...❤️ [ @asraneh313 ]
از دنیایی که مُردد بودیم میان شربت‌ها و آب‌میوه‌های طبیعی‌اش کدام را انتخاب کنیم؛ بازگشتیم به دنیایی که نه برای آب، بلکه برای عوارضِ بعد از خوردن آب هم باید پول خرج کنیم☹️🚶‍♂
یکی از فانتزی‌هایم این است که بروم سفر اربعین و دیگر هیچ‌گاه برنگردم. بروم و همانجا میانِ زائرانی که حسین‌ع تنها لذتِ دنیایشان است، با دنیا و لذت‌هایش خداحافظی کنم. بروم و در دست‌اندازهای سیاهیِ لشگری که امتدادش به قتلگاه می‌رسد، خودم را در قالبِ "کربلایی" جا بزنم و در کنار حسینی‌ها بمیرم. بروم با غبارِ راهی که بی‌تفاوت به منزلت آدم‌ها در این مسیر بر تن‌شان می‌نشیند، در وطن ابدی خود جای بگیرم. بروم و با تاول‌هایی که تنها نشانی موقتی از طریق‌الحسین‌ع در زندگانی‌ام است، در مسیر مَشّایه دفن شوم. 🍂🍂🍂 امسال که گذشت؛ من اما با همین آرزو، روزهای عمرم را برای سالی دیگر می‌شمارم. [ @asraneh313 ]
حضرت نوح‌ ع هم وقتی داشت کشتی درست می‌کرد و می‌گفت به زودی توفانی عظیم قله‌ی کوه‌ها را فراخواهد گرفت؛ مسخره‌اش کردند و با انگشت نشانش دادند. این کوری آنقدری بود که پسرش حتی بعد از دیدن توفان هم لج کرد و سوار کشتی پدر نشد و گفت به بالای کوه می‌روم اما به کشتی تو هرگز! کوری است دیگر! فعلا در این دنیا برایش درمانی پیدا نشده. کورها فقط وقتی می‌میرند چشم‌شان باز می‌شود. آن وقت دیگر فرقی ندارد اقرار کنند که نوح پیامبر بوده یا زمین کج! حالا هرکس دلش می‌خواهد مسخره کند ما را و این حرف رهبر ما را که: "در نزدیکی‌های قله‌ایم". هرکس دلش می‌خواهد ببندد چشمش را و دهانِ طعنه‌اش را به اندازه‌ی دروازه‌های تمدنِ جهانِ مدرنیته باز کند و لیچار بارمان کند. ما سرمان پایین است و تنها به قله فکر می‌کنیم. به توفانی که کشتی ما را به ظهور وصل خواهد کرد. ما با حسین‌ع پیمان داریم و تاریخ نشان داده که زورِ هیچ شمر و هیچ شمشیر و شماتت‌های هیچ شامی به عَلَمِ حسین‌ع نمی‌رسد. ♡♡♡ ✍ [ @asraneh313 ]