🌹در دوران تحصيل احمد در خارج از ڪشور در حال تمرين پرواز توی بالگرد نشسته بوديم. احمد سڪاندار بود. استاد آمريڪايـی قصد تحقیر احمد را داشت، نگاهی به او ڪرد و گفت: اگر الآن بخواهم تو را پرت ڪنم بيرون چطور میخواهی از خودت دفاع ڪنى؟
احمد به قدری از نيروهای بيگانه و خلق و خوى ضد اسلامی آنان بدش می آمد ڪه نگاهی به استاد ڪرد.🌹وقتی لبخند شيطنت آميز و تحقيرڪننده استاد را ديد، يقه او را گرفت و گفت: من بايد تو را از اين بالا پرت ڪنم پايين . با استاد گلاويز شد. استاد به زبان انگليسی شروع به التماس ڪرد. صورتش سرخ شده بود. از احمد خواستيم ڪه یقه او را رها ڪند و مواظب باشد ڪه هلیڪوپتر سقوط نڪند و او قبول ڪرد. وقتى به زمين نشستيم، استاد به قدری از جسارت احمد و جرأت او يڪه خورده بود ڪه به همه ما گفت: بعد از اين استاد شما احمد ڪشورى است.
🔰 #روایتی دیگر:
🌺یک شب كه تعدادی از خلبانها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی میگفت: من به خاطر حقوقی كه به ما میدهند میجنگم، یكی دیگر میگفت من به خاطر بنیصدر میجنگم. یكی میگفت من به خاطر خودم میجنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران میجنگم.
شهید كشوری گفت: من به #خاطر_خدا میجنگم. #جنگ_برای_خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز میجنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر #خدا، به #خاطر_اسلام میجنگیم. اسلام در خطر است. جنگ ما فقط به خاطر اسلام است.
🌹شهید احمد کشوری🌹
🌺سلام و صلوات بر روح پاک شهدا🌺
🌐 #اسرار_آفرینش_ثریا
sapp.ir/asrarafarinesh