eitaa logo
اسرار آفرینش
1.4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
3 فایل
ارائه مطالب علمی اثبات کننده حقانیت کلام خداوند کپی با ذکر صلوات آزاد است. مدیر کانال : @yaHossein_124
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ 👀 ⚠️ 👀 ⚠️ 👀 ⚠️ 🔰 بودند قدیم ❗️ 🔰 روزی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی سکه مردی غافل را می دزدید. هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است : 🙏 به برکت این سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند❗️ ⁉️ دزدش او را کردند که چرا این همه پول را از دست داد⁉️ 💚 در پاسخ گفت : صاحب کیسه باور داشت که دارایی او را نگهبان است. او بر این به نموده است من او بودم نه دزد او‌ ❗️❗️ اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم واین دور از انصاف است❗️ 🌐 اسرارآفرینش-ثریا https://sapp.ir/asrarafarinesh سروش http://eitaa.com/asrarafarinesh ایتا
⚠️ 👀 ⚠️ 👀 ⚠️ 👀 ⚠️ 🔰 بودند قدیم ❗️ 🔰 روزی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی سکه مردی غافل را می دزدید. هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است : 🙏 به برکت این سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند❗️ ⁉️ دزدش او را کردند که چرا این همه پول را از دست داد⁉️ 💚 در پاسخ گفت : صاحب کیسه باور داشت که دارایی او را نگهبان است. او بر این به نموده است من او بودم نه دزد او‌ ❗️❗️ اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم واین دور از انصاف است❗️ 🌐 اسرارآفرینش-ثریا https://sapp.ir/asrarafarinesh سروش http://eitaa.com/asrarafarinesh ایتا
👀 ⁉️ 👀 ⁉️ 👀 ⁉️ 👀 مرتبا به دهكده اي ميزد، ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺯﺩ، ﻫﺎﯼ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ. ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ؛ ﺩﺯﺩ، ، ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻭﺳﺖ. ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﻭقتی ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ می ﺷﺪﻧﺪ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪﺩﺍﺷﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ می ترﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ، ﺩﺍﺷﺖ. 🌐 اسرار آفرینش- ثریا https://sapp.ir/asrarafarinesh سروش http://eitaa.com/asrarafarinesh ایتا
⚠️ 👀 ⚠️ 👀 🔰 بودند قدیم ❗️ 🔰 روزی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی سکه مردی غافل را می دزدید. هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است : 🙏 به برکت این سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند❗️ ⁉️ دزدش او را کردند که چرا این همه پول را از دست داد⁉️ 👀 در پاسخ گفت : صاحب کیسه باور داشت که دارایی او را نگهبان است. او بر این به نموده است من او بودم نه دزد او‌ ❗️❗️ اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم واین دور از انصاف است❗️ 🌐 eitaa.com/asrarafarinesh
⚠️ 👀 ⚠️ 👀 🔰 بودند قدیم ❗️ 🔰 روزی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی سکه مردی غافل را می دزدید. هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است : 🙏 به برکت این سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند❗️ ⁉️ دزدش او را کردند که چرا این همه پول را از دست داد⁉️ 👀 در پاسخ گفت : صاحب کیسه باور داشت که دارایی او را نگهبان است. او بر این به نموده است من او بودم نه دزد او‌ ❗️❗️ اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم واین دور از انصاف است❗️ 🌐 sapp.ir/asrarafarinesh eitaa.com/asrarafarinesh
👀 ⁉️ 👀 ⁉️ 👀 مرتبا به دهكده اي ميزد، ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺯﺩ، ﻫﺎﯼ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ. ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ؛ ﺩﺯﺩ، ، ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻭﺳﺖ. ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﻭقتی ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ می ﺷﺪﻧﺪ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪﺩﺍﺷﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ می ترﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ، ﺩﺍﺷﺖ. 🌐 اسرار آفرینش- ثریا https://sapp.ir/asrarafarinesh سروش http://eitaa.com/asrarafarinesh ایتا
⚠️ 👀 ⚠️ 👀 ⚠️ ‼️ بودند قدیم ! 🔰 روزی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی سکه مردی غافل را می دزدید. هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است : 🙏 به برکت این سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند❗️ ⁉️ دزدش او را کردند که چرا این همه پول را از دست داد⁉️ 💚 در پاسخ گفت : صاحب کیسه باور داشت که دارایی او را نگهبان است. او بر این به نموده است من او بودم نه دزد او‌ ❗️❗️ اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم واین دور از انصاف است❗️ 🌐 sapp.ir/asrarafarinesh سروش eitaa.com/asrarafarinesh ایتا
👀 ⁉️ 👀 ⁉️ 👀 مرتبا به دهكده اي ميزد، ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺯﺩ، ﻫﺎﯼ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ. ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ؛ ﺩﺯﺩ، ، ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻭﺳﺖ. ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﻭقتی ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ می ﺷﺪﻧﺪ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪﺩﺍﺷﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ می ترﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ، ﺩﺍﺷﺖ. .
⚠️ 👀 ⚠️ 👀 🔰 بودند قدیم ❗️ 🔰 روزی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی سکه مردی غافل را دزدید. هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است : 🙏 به برکت این سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند❗️ ⁉️ دزدش او را کردند که چرا این همه پول را از دست داد⁉️ 👀 در پاسخ گفت : صاحب کیسه باور داشت که دارایی او را نگهبان است. او بر این به نموده است من او بودم نه دزد او‌ ❗️❗️ اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم واین دور از انصاف است❗️ 🌐 🔹سروش . ایتا . بله @asrarafarinesh