والسلام علیکم ورحمت الله برکاته
این شبها خیلی التماس دعا داریم ،مدیران همه تلاششون رو میکنن که یه خدمتی بکنن براتون
درحقشون دعا کنید که ان شالله عاقبت بخیر دنیا و اخرت بشن😊
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Clip-Panahian-KheyliHoseinZahmatMaRaKesheediAst-64k.mp3
1.09M
🎵 خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است ..
#کلیپ_صوتی
@Panahian_ir
هدایت شده از علیرضا پناهیان
11.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹حضور زن تازه مسلمان شده هلندی درپیاده روی اربعین و حال و هوای عجیبش
➕داستان جالب مسلمان شدنش ...
#یادش_بخیر
@Panahian_ir
#داستان_ کودکانه
شب یلدا 🌹
صدای قُل قُل سماور، در اتاق پیچیده بود.
همه دور کرسی نشسته بودند.
علی برای بقیه فالِ حافظ می خواند.
پدر بزرگ، هندوانه را قاچ کرد. سهم همه را داد. پدر از خاطراتِ شب های یلدا می گفت. حسن، هر چه می شنید نقاشی می کرد. با شنیدنِ خاطراتِ پدر، همه می خندیدند.
مهدی پستانکش را گم کرد.
لحافِ کرسی را بالا زد. به دنبالش گشت.
همه جا تاریک بود. با نورِ کم منقل، زیر کرسی را دید.
چند جفت پا که مرتب تکان می خوردند.
لبه تشک را بالا زد. ولی پستانکش نبود.
چهار دست و پا به جلو رفت. دستش به چیزی خورد. با ترس دستش را کشید.
اما با خود گفت"شاید پستانک باشد."
دوباره دستش را جلو برد. صدایی شنید": وای بچه چه کارِ من داری؟"
از شنیدنِ صدای نازک و مسخره، خنده اش گرفت. خندید و گفت:" تو دیگه کی هستی؟"
موش کوچولو نزدیک شد و گفت:" منم دیگه موشی. اصلا خودت کی هستی؟ اینجا چی می خوای؟"
مهدی گفت:" من اومدم خونه بابابزرگم. شب یلداست."
موشی گفت:" آها! می گم تا حالا ندیدمت. پس بگو. حالا این زیر چی می خوای؟"
مهدی گفت:" پستونکم گم شده."
موشی گفت:"پستونک چیه؟"
بعد دستش را نزدیک آورد وگفت:" این؟"
مهدی با خوشحالی پستانکش را گرفت ودر دهانش گذاشت.
یک دفعه پای علی دراز شد و به موشی خورد. موشی محکم به منقل خورد.
مهدی، موشی را گرفت و گفت:" بیا توی بغلم." بعد موشی را از زیر لحاف بیرون آورد. صدای خنده همه به گوش می رسید.
یک سیب از بالای کرسی قِل خورد و افتاد.
موشی آن را برداشت و به مهدی داد.
دوتایی با سیب،ِ توپ بازی کردند.
موشی گفت:"من شب یلدا رو دوست دارم. چون تنها نیستم."
مهدی خندید وگفت:" منم دوست دارم. آخه منم دیگه تنها نیستم."
آنقدر بازی کردند تا
مهدی همان جا خوابش برد.
(فرجام پور)
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
می نویسم نام زیبایت به قلبم عاشقانه
می سرایم من سرودی بر لبانم جاودانه
می نشینم بر سرایت تا ببینم روی ماهت
تا که بر وصلت رِسم دارم دلی پر از بهانه
(فرجام پور)
اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
شبتون بهشت🌺
طاعاتتون قبول
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
ریپلی به قسمت اول رمان شبهای بدون او👆👆🌹
هدیه نگاه مهربانتان 🌹
دوستان جدیدالورود خوش آمدید🌹
منتطر نظرات سازنده تون هستم✅
⛔️کپی و فروارد رمان و داستان های کودکانه و دلنوشته ممنوع و حرام است⛔️
بقیه پست های کانال، کپی و فروارد بلا مانع است ✅
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
سلام صبح بخیر🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨پيامبر خدا حضرت محمد (ص) فرمودند:
بدانيد كه اجابت دعا، زير گنبد حرم او و شفاء در تربت او، و امامان عليهم السلام از فرزندان اوست.✨
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄✦۞✦✺💔✺✦۞✦┄