#مهندسی_ذهن مخاطبان توسط اخبار چگونه اتفاق می افتد؟(1)
اخبار به شکلی نظاممند باعث گمراهی ما میشود
گزارشهای خبری جهان واقعی را نشانمان نمیدهند.
#مغزهایمان طوری شکل گرفتهاند که به حملۀ محرکهای مشهود، بزرگ، فضاحتبار، هیجانانگیز، شوکهکننده، مرتبط با آدمها، داستانوار، سریعاً در حال تغییر، پرسروصدا و واضح توجه کنند. بنابراین در مغزهایمان برای خرده اطلاعات نامحسوستر جایِ چندانی برای توجه باقی نمیماند؛ اطلاعاتی که کوچک، انتزاعی، دووجهی، پیچیده، بیهیجان و بسیار کمسروصداتر هستند و آهنگ رشد پایین دارند. سازمانهای خبری به شکلی نظاممند از این گرایشِ ذهن ما بهرهبرداری میکنند.
خروجیِ رسانههای خبری در کل بر روی چیزهایی که بهشدت به چشم میآیند، تمرکز میکنند. هرگونه اطلاعاتی که میشود با داستانهای جذاب و تصاویر تکاندهنده منتقلش کرد، به نمایش میگذارند و به شکل نظاممند به چیزهای نامحسوس و پنهان بیاعتنایی میکنند، حتی اگر مطالب مهمتری باشند. اخبار توجهمان را جلب میکند، چون طرز کار مدل تجاریاش به این شکل است. حتی اگر این مدل تبلیغاتی وجود نداشت، همچنان مطالب خبری را جذب میکردیم، چون هضمشان آسان است و به شکلی مصنوعی بسیار خوشمزه هستند.
🔹چیزهایی که بهشدت به چشم میآیند، گمراهمان میکنند.
رویدادی که در ادامه میآید را در نظر بگیرید: ماشینی از روی پلی رد میشود و پل فرومیریزد. رسانههای خبری بر روی چه چیزی تمرکز میکنند؟ روی ماشین. روی آدم داخل ماشین. از کجا میآمده و قرار بوده به کجا برود. چطور این حادثه را تجربه کرده (اگر زنده بماند). چه جور آدمی (بوده) است. اما همۀ اینها کلاً بیربط است. چه چیزی مهم است؟ استحکام ساختاری پل. خطرِ پنهانی که کمین کرده بوده و شاید در پلهای دیگر هم مخفی باشد. این درسی است که باید از چنین حادثهای گرفت.
آن ماشین اصلاً مهم نیست. هر ماشینی میتوانست باعث شود پل فرو بریزد. حتی ممکن بود باد قوی یا سگی که روی پل راه میرفت باعث آن شود. پس چرا رسانهها ماشین را پوشش میدهند؟ چون به چشم میآید، نمایشی است، یک آدم (غیرانتزاعی) در آن است و خبری است که تولیدش ارزان از آب درمیآید.
🔹به دلیل اخبار، نقشۀ خطر در ذهنمان شکل میگیرد که کاملاً اشتباه است.
• دربارۀ تروریسم مبالغه میشود. اضطراب مزمن کماهمیت جلوه داده میشود.
• فروپاشی لیمن برادرز۲ زیادی بزرگ میشود. بیمسئولیتی مالی دست کم گرفته میشود.
• به فضانوردان زیادی بها داده میشود. قدر پرستاران دانسته نمیشود.
• به بریتنی اسپیرز ارزش بیجا داده میشود. به گزارشهای هیئت بیندولتی تغییرات اقلیمی کم بها داده میشود.
• دربارۀ سقوط هواپیماها غلو میشود. مقاومت به آنتیبیوتیکها کوچک انگاشته میشود.
🔹وقتی در برابر رسانههای خبری قرار میگیریم، بهاندازۀ کافی عقلانی عمل نمیکنیم. خبر خواندن کار بسیار خطرناکی است، چون نقشۀ احتمالاتی که از مصرف اخبار به دست میآوریم، کاملاً متفاوت از خطرهای واقعی مقابلمان است. هر چقدر هم از نظر فکری باریکبین باشید، تماشای سقوط هواپیما در تلویزیون باعث میشود نگرشتان به ریسک، بدون توجه به احتمال واقعی آن تغییر کند. اگر فکر میکنید میتوانید با قدرت تأمل درونی خود، این سوگیری را تعدیل کنید، در اشتباه هستید. بانکداران و اقتصاددانان که انگیزههای قدرتمندی برای تعدیل مخاطرات با استفاده از اخبار دارند، نشان دادهاند که نمیتوانند. تنها راهکار: خودتان را به طور کامل از مصرف اخبار جدا کنید.
🆔@andisheengelabi
#مهندسی_ذهن توسط خبر، چگونه اتفاق می افتد؟(۲)
اخبار بیربط است
🔹از بین حدود ۱۰۰۰۰ داستان خبریای که در ۱۲ ماه گذشته خواندهاید، از خبری نام ببرید که به خاطر آگاهی از آن، توانستید تصمیم بهتری دربارۀ موضوعی مهم و تأثیرگذار در زندگیتان، شغلتان و کسبوکارتان بگیرید و مقایسه کنید با دانشی که اگر آن اخبار را نمیبلعیدید، از قبل داشتید.
🔹نکته این است: مصرف اخبار به عواملی که واقعاً برای زندگی شما مهماند، ربط چندانی ندارد. در بهترین حالت سرگرمی است، اما همچنان بیربط به شمار میرود.
🔹فرض کنید که بر خلاف تمام احتمالات، خبری پیدا کردید که به میزان زیادی کیفیت زندگیتان را بالا بُرده است، منظورم در مقایسه با وضعیتی است که برای زندگیتان پیش میآمد، اگر آن خبر را نخوانده یا ندیده بودید. مغزتان باید چقدر چیزهای جزئی و بیاهمیت را هضم میکرد تا به آن اطلاعات باارزش مرتبط میرسید؟ حتی این سؤال هم تحلیلی بازاندیشانه است. با نگاهی به آینده، احتمالاً نمیتوانیم ارزش یک خبر را تا قبل از اینکه نتیجهاش را در آینده ببینیم، بفهمیم؛ پس مجبوریم هر چیزی که خط تولید خبر به ما میرساند، هضم کنیم. آیا ارزشش را دارد؟ احتمالاً نه.
🔹در سال ۱۹۱۴، خبرِ یک ترور در سارایوو، از نظر میزان اهمیت جهانیاش، مهمتر از همۀ گزارشهای دیگر جلوه میکرد. اما، این قتل فقط یکی از چند هزار داستانی بود که آن روز در جریان بود. هیچ کدام از سازمانهای خبری با این قتل بیشتر از قتلی با انگیزۀ سیاسی برخورد نکرد، در حالی که این اتفاق از نظر تاریخی سرنوشتساز بود.
🔹اولین جستجوگر اینترنتی در سال ۱۹۹۵ شروع به کار کرد. رونمایی عمومی از این نرمافزارِ بهشدت کارامد، علیرغم اثر گستردهاش در آینده، بهزحمت در مطبوعات جایی پیدا کرد.
برای مردم دشوار است که تشخیص بدهند چه چیزی به زندگیشان ربط دارد. خیلی آسانتر است که تشخیص بدهیم چه چیزی جدید است. ما به ارگانهایی مجهز نیستیم که ربط و ارتباط را احساس کنند. فهم ربط در خونمان نیست. اما فهمِ چیزهای جدید هست. به همین دلیل است که رسانه از چیزهای جدید سوءاستفاده میکند. (اگر ساختار ذهنمان برعکس بود، مطمئناً رسانه از موضوعات مرتبط بهره میبرد). مرتبط در مقابل جدید، نبرد اساسی انسان مدرن به شمار میرود.
🔹خبار شما را غرق چیزهایی میکند که ربطی به زندگیتان ندارد. معنای ربط چیست؟ یعنی: چیزی که شخصاً برایتان مهم باشد. ربط به انتخابهای شخصی برمیگردد. دیدگاه رسانهها را در این رابطه نپذیرید. برای رسانه، هر داستانی که نسخههای زیادی بفروشد مرتبط است: دارفور، پاریس هیلتون، تصادف قطاری در چین، نوعی رکورد جهانی احمقانه (مثل آن آدمی که در یک ساعت ۷۸ چیزبرگر خورد). این حقهبازی محور مدل تجاری صنعت خبر است: به اسم «مرتبط» به شما میفروشد، ولی وقتی به دستتان میرسد فقط «جدید» است.
🔹سازمانهای رسانهای میخواهند باور کنید که اخبار به آدمها نوعی مزیت رقابتی میدهد. آدمهای زیادی گول همین را میخورند. وقتی از جریان اخبار دور میافتیم، دچار اضطراب میشویم. میترسیم چیز مهمی را از دست بدهیم. در واقعیت، مصرف اخبار ضرر رقابتی است. هر چه اخبار کمتری مصرف کنید، مزیت بیشتری دارید.
🔹میترسید «چیز مهمی» را از دست بدهید؟ از روی تجربهام میگویم که اگر چیز واقعاً مهمی اتفاق بیفتد، دربارهاش خواهید شنید، حتی اگر در پیلهای زندگی کنید که در برابر اخبار از شما حفاظت کند. دوستان و همکارانتان موثقتر از هر سازمان خبریای، دربارۀ اتفاقهای مرتبط با شما حرف خواهند زد. آنها اخبار را با مزیتهای اضافۀ فراداده در اختیارتان قرار میدهند، چون اولویتهایتان را میشناسند و شما هم میدانید که آنها چطور فکر میکنند.
🔹با خواندن ژورنالهای تخصصی، مجلات عمیق یا کتابهای خوب و صحبت با آدمهایی که میشناسید، خیلی بیشتر از اتفاقهای واقعاً مهم و تغییرات در جامعه آگاه میشوید.
🆔@andisheengelabi