#یادداشت #جنگِ‌نرمِ‌سخت 🔖 هضم شدن در جزئیات یا کلان‌نگری؟ 📌. چگونه وقایع را تحلیل کنیم که به خطا نرویم؟ آیا من با دیدن یک حادثه و حتی ده حادثه بدون دانستن علت‌ها و انگیزه‌های عاملان حوادث، عاملین اصلی یا فرعی، بدون دانستن نتایج حوادث می توانم به عمق قضایا پی ببرم؟ چه چیزی می‌تواند در داشتن شناخت درست و منطبق بر حقیقت به من کمک کند؟ خیلی از ما وقتی اغتشاشات اخیر به اسم مرگ مشکوک مهسا امینی شروع شد، با نظر کردن در جزئیات و افراد و حوادث ظاهری منعکس شده در رسانه ها، سریع احساس اولیه خود را مبنای موضع‌گیری خود در این باره قرار دادیم و تا چندی بر اساس همان حس اولیه، حوادث بعدی را تحلیل کردیم. بعد از مدتی شک کردیم که نکند حس اولیه اشتباه بوده و قضایای دیگری هم در کار است که من نمی دانم یا حداقل برایم کمرنگ بوده ولی شاید لازم است بیشتر به آنها فکر کنم. 📌. یکی از نیازمندی‌های قطعی ما برای زندگی در دنیای پیچیده امروزی که تقابل تفکرها و جریان‌ها در همه جای عالم سرعت بسیار زیادی پیدا کرده، تحلیل حوادث اجتماعی در عمق تاریخ زندگی بشر است؛ اینکه همه وقایع و اتفاقات را ذیل تقابل تاریخی جبهه الهی و جبهه غیرالهی ببینیم و درگیر جزئیات حوادث نشویم زیرا جزئیات رنگ عمل ناقص انسانها را دارد؛ تطابق کامل عمل هر انسان الهی با الله، زمانی است که انسانِ کامل باشد و تطابق کامل عمل هر انسان غیرالهی با شیطان، زمانی است که شیطان مجسم باشد. در حالی که ما اکثرا انسان های خاکستری هستیم که مجموعه‌ای از نقاط الهی و غیر‌الهی را در خود جمع کرده ایم. پس نگاه کردن به جزییات عمل افراد نمی‌تواند راهنمای ما برای پیدا کردن حقیقت باشد. چون جزئیات کاملا قابلیت گمراه‌کنندگی را دارند. 📌. پس چگونه گرفتار جزئیات نشویم؟ جواب، داشتن نگاه کلان است؛ نگاه کلان، قدرت تحلیل مسائل در حوادث مختلف را به ما می دهد و به ما این امکان را می‌دهد که از لایه های عمیق ایدئولوژیک به سطح محصولات سبک زندگی منتقل بشویم و این مسیر را ببینیم. برای داشتن نگاه کلان، توجه به سیر تاریخی حوادث و گستره‌ی وقوع آنها در تاریخ و کیفیت وقوع آنها اهمیت پیدا می کند! لذا اگر بدون اتکاء به نگاهی همین‌قدر کلان و تنها با نگاه جزء نگر به وقایع، تقابل تاریخی موجود بین دو جبهه الهی و غیر‌الهی نادیده گرفته شود قطعا با امپراطوری رسانه ای غرب، که تلاش دارد انسان ها جزئی‌نگر و بدون اتصال به پیشینه و هویت تاریخی و تمدنی خود تربیت شوند، حوزه شناختی افراد تحت تأثیر قرار خواهد گرفت؛ رهبر معظم انقلاب زمانی فرمودند: «به مسائل جهانی و مسائل منطقه‌ای و از جمله مسائل کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما معرفت و بصیرتی را عطا می‌کند که اولاً موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونی بازیابی کنیم و بفهمیم در چه وضعی قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم می‌دهد که برای آینده چه باید بکنیم.» (بیانات ۱۳/۶/۹۳) 📌. با نگاه جزئی به حوادث اجتماعی-سیاسی و بسنده کردن به رفع شبهات ریز، کلان‌نگری اتفاق نمی‌افتد. هرچند رفع شبهاتی که موریانه وار ذهن ها را می خورد کار بجایی است، ولی نباید دستمان خالی از سیر تاریخی فتنه‌ها و گستره‌ی درگیری‌ها باشد و گرنه امکان خطا زیاد است. وقتی پدیده ها را در عرصه ی درگیری تمدنی ببینیم بهتر می‌توانیم تحلیل کنیم و کمتر فریبِ فضاسازی‌های رسانه‌ای را می‌خوریم. تقابل حق و باطل که از خلقت انسان آغاز شده، آنجا که شیطان از سجده بر آدم سرباز زد و نتوانست مقام ملکوتی انسان را بپذیرد، پس تلاش کرد او را بفریبد. حضرت آدم نیز فریب وعده شیطان را خورد و به زمین هبوط کرد، همچنان در طول تاریخ ادامه داشته و امروز بصورت تقابل تمدنی مطرح می‌شود؛ تقابلی پیچیده از لایه‌های عمیق ایدئولوژیک تا لایه سطح زندگی؛ لذا در این تقابل تمدنی وقوع حوادث اجتماعی و فتنه‌های پی در پی دور از انتظار نیست فقط باید به کلان‌نگری مجهز باشیم. و من الله التوفیق ✍ کتابی