eitaa logo
عصر سلیمانی
1.9هزار دنبال‌کننده
36.6هزار عکس
53.8هزار ویدیو
843 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 شهید مدافع وطن امید اکبری🌷 🍃یکی از شهدای حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان است که چهره و صدای او برای بسیاری از اهالی اصفهان آشنا است… خادم الحسین ، ذاکر اهل بیت و ذاکر هیئت فدائیان حسین اصفهان بود که همراه رفیقانش در ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ دو روز بعد از چهل سالگی انقلاب غریبانه در جاده خاش_زاهدان پر کشید و جزء اولین شهدای چلّه ی دوم انقلاب نام گرفت. به نقل از پدر شهید:🍃 در سپاه که استخدام شد برای برگزاری یک روضه در دهه فاطمیه به نزد من آمد و اجازه خواست تا خانه را با کمک بچه‌های مسجد برای این کار آماده کند و من و مادرش هم بلافاصله استقبال کردیم، چند روزی گذشت، اما خبری از بچه های مسجد که قرار بود بیایند و منزل را برای برگزاری روضه آماده کنند نشد! به امید گفتم امید جان مشکلی هست با صدای مظلومانه اش آرام در گوشم و بدون آنکه مادرش بفهمد گفت: نمی توانم هزینه روضه را بدهم پول زیادی جمع نکرده ام. پدر شهید ادامه می دهد: آن زمان از این کارت های عابر که با آن پول دریافت می کردند، نیامده بود و من دفترچه حسابم را به امید دادم تا صبح روز بعد برای گرفتن پول به بانک برود. علاقه امید به من و مادرش باعث می شد تا همیشه با ما با احترام و ادب رفتار کند و نه تنها خودش به ما احترام می گذاشت، بلکه به برادرش هم توصیه می کرد که مبادا پدر و مادر از دست ما رنجیده شوند، همیشه با بچه های فامیل بازی می کرد و بچه ها با دیدنش متوجه می شدند که یک بازی دیگر با عمو امید به زودی آغاز
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز اول آبان ماه 🌺به مناسبت سالروز سجاد طاهرنیا 🌷روزی که دلم شهید مذهبـ بشود🕊 🌹خون رگ غیرتـم لبالب بشود💔 🌷آموختم از «مدافعان حرمت»🕊 🌹باید که سرم فداے«زینب» بشود❤️ ❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✍همسر شهید: آقا سجاد علاقه زیادی به استاد احدی داشت آخر هفته ها توفیق داشت پای درس استاد حاضر شود و خیلی مواقع همراه استاد میشد تا تهران و مسولیت بردن استاد تا جلسه تهران رو به درخواست خودش قبول کرده بود هر چند وقتی یکبار استاد مبلغی به ایشان میداد که بابت ایاب و ذهاب این مسیر باشد و ایشان این مبالغ رو در گوشه ای نگه داشته تا ایام فاطمیه میرسید و همه مبالغ جمع شده را به دفتر استاد میبرد و از استاد میخواست این مبالغ را برای مراسم بی بی که هر ساله در دفتر برپا میشد هزینه مجالس بی بی کند . 🌷 راوے :همسرشهید🌟 هدیه به روح مطهر شهید صلوات اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
● در خانه مشڪلے برایم پیش آمده بود؛ بـا ناراحتے رفتـم سرڪار، حـاج احمد بلافاصله گفـت: چے شده چرا ناراحتی؟ مـن هـم گفتم با مادرم حرفم شده! .... جزئیات ماجرا را نیز توضیـح دادم. ● خیلے از دستم عصبانے شد و گفـت: وسـایلت را جمـع ڪن و بـرو! ڪسے ڪـه بـا مادرش دعوا ڪرده ،ڪار خیرش در مسجد هم قبول نیست.بعد هم گفت من هر چه دارم به برڪت دعاے مادرم دارم. ● واقعا هـم همین طور بود. خیلے به مادرش ارادت داشـت و با احترام خاصے بـا او برخورد مے ڪرد. مے گفـت: براے جـذب در سپاه در روند ڪار ادارے ام بـه مشڪل برخوردم و ڪلا ناامید شدم. اگر مادرم دعا نمے ڪرد پاسدار نمے شدم. به من سفارش ڪرد : اگر مے خواهے در دنیا و آخرت عاقبت‌ بخیر شوے حتما باید دم مـادرت را ببینی!! از ڪتاب: پروانه هاے شهر دمشق ......🕊 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
«شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود؟» 🔹از اوضاع سوریه باخبر بودم اما نمی دانستم می خواهد برود. عادت نداشت وقتی می خواهد جایی برود به من زود بگوید، معمولا می گذاشت نزدیک رفتن، خبر می داد. 🔸خیلی ناراحت بودم از رفتنش اما با خودم می گفتم: «شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود.!!» وقتی اینها را به خودش هم گفتم، خیلی خوشحال شد. 🔹دفعه اول تا زمانی که به تهران برگشت نمی دانستم زخمی شد. بعد از آمدنش خبر دادند به بیمارستان رفته و حالش خوب شد. 🔸علی واقعا خیلی شجاع بود و تازه بعد از شهادتش دارم او را می شناسم. دفعه دوم که می خواست برود مخالفت کردم، اما بعد دلم را گذاشتم پیش حضرت زینب(س) و گفتم برو. 🔹گفت: «خیلی خوشحالم از اینکه تو به من روحیه می دهی و می گویی برو.» همسر بعضی ها خبر نداشتند اما من می دانستم. 🌷
●حسیـن ایرلو بچه تهران بود از آن داش مشتی هــا... شده بود فرمانده تحریب لشکر المهدی(عج)... ●می گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه... گلوله مستقیم تانک خورد به سینه اش، تکه تکه شد.... ‌‌●بعد از حسیــن، کاکا علے شـد فرمانده تخریـب... دیدم همیشــه یک لباس منـدرس و کهنه به تن دارد. گفتـم کاکا علے این چـیه پوشیدے زشتـه! گفـت: لباس شهیـد ایرلوِ! گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود؟ گفت:دادم خیاط بـرام اندازش کـرده. روی آسـتین جاے یک پارگے بود. گفـتم: این چـیه، چرا این را ندوختـی؟ گفت: جاےترکـشیه که به بازوے ایرلو رفته. هر وقت خسـته میشـم. دلم مےگـیره سرم رو مےگذارم رو این پارگےآروم میشم! 📎پ ن : (کاکاعلی) سمت: فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی(ﻋﺞ)🌷
زمانم شهید همیشه روی آمادگے جسمانے خودشون ڪار میکردن هر روز به پیاده روی و ورزش مے پرداختند از ایشون پرسیدیم ڪه حاج آقا شما چرا انقدر ورزش مے کنید ڪه شهید فرزانه در پاسخ به ما گفتند : ما اگر اعتقادمون اینه امام زمان (عج) به سرباز نیاز دارند باید ورزش ڪنیم و از آمادگے جسمانے برخوردار باشیم چون آقا سرباز تنبل نمے خواهند. 🌷 ْ
🕊 ✨تخریبچی حرفــــه‌ای 🍃خیرالله در بحث مین و جنگ‌افزار💣 و ادوات‌جنگی بسیارحرفــــه‌ای بود؛ آنقدر دقتش بالا بود🔍 که مینی که نشناسد و از پس آن برنیاید، وجــود نــــداشت❌ 🍃فقط تله‌های انفجاری داعش👹 برایش ناآشنا بود که آمد و از آن عکــــس گرفــــت📸 و طریقه‌ی خنثی‌کردن آنرا یاد گرفت و به تخریبچی‌های دیگر هم یـــاد داد👨‍🔧 او خیــــلی شجــــاع بــــود و به خــودش اطمینــــان داشت💪 🍃خیرالله می‌گفت: «من این تخصص را دارم و می‌توانم مین را خنثی کنم🧨 اگر این مین را من خنثی نکنم، جــــان یک نفــــر را می‌گیــــرد😢 و اگر من بنشینم در منزل🏠 دِیــــنِ آن کسی که با میــــن از بین می رود، بــــر گــــردن مــــن اســــت.»🥀 او خودش را متعهــــد می‌دانست، نسبت به همه‌چیز، به‌ویژه به امنیــت🇮🇷 ✍راوی:همسر شهید . 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸 🕌🚩 🇮🇷با ما باشید در قرارگاه عمار ⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/3879600153Ca36ccb76db
🌴اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم می‌رفت و وقتی می‌آمد خانه اگر نماز شبش قضا می‌شد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمی‌خواند، می‌گفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید. 🌴یا به بچه‌ها می‌گفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. می‌گفت: 🌴طلب بخشش و گذشت کردن باعث می‌شود خدا به ما نگاه ویژه‌ای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. " 🌷 ...🌿🌺🌸🌺🌿 🌱 🌱 🌱 🌱
زمانم شهید همیشه روی آمادگے جسمانے خودشون ڪار میکردن هر روز به پیاده روی و ورزش مے پرداختند از ایشون پرسیدیم ڪه حاج آقا شما چرا انقدر ورزش مے کنید ڪه شهید فرزانه در پاسخ به ما گفتند : ما اگر اعتقادمون اینه امام زمان (عج) به سرباز نیاز دارند باید ورزش ڪنیم و از آمادگے جسمانے برخوردار باشیم چون آقا سرباز تنبل نمے خواهند. 🌷 ْ