eitaa logo
عصر سلیمانی
1.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
39.9هزار ویدیو
769 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چند ماہ بعد عقدمون من و آقا محمد رفتیم بازار واسه خرید.. من دو تا شال خریدم... یکیش شال سبز بود که چند بار هم پوشیدمش اما یه روز محمد به من گفت: خانومی، اون شال سبزت رو میدیش به من؟! حس خوبی به من میده شما سیدی و وقتی این شال سبز شما همراهمه قوت قلب می گیرم گفتم: آره که میشه... گرفتش و خودش هم دوردوزش کرد و شد شال گردنش تو هـر ماموریتی که میرفت یا به سرش می بست یا دور گردنش مینداخت ... تو ماموریت آخرش هم همون شال دور گردنش بود که بعد برام آوردن... 🕊🌹