eitaa logo
عصر مدیا
26 دنبال‌کننده
87 عکس
65 ویدیو
0 فایل
• عصر مدیا فرصتی برای انس با کلام وحی
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋 • این قسمت : ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه (س) خدیجه شریف‌ترین،ثروتمندترین و زیباترین زنان قریش بود. در جاهلیت به «طاهره» معروف بود و او را« سیده قریش» می‌خواندند. همه مردان قریش خواهان همسری او بودند. بزرگان قوم از او خواستگاری کردند و اموال فراوانی به او پیشنهاد نمودند. از جمله آنها می‌توان ابوجهل و ابوسفیان را نام برد. خدیجه همه را رد و محمد را انتخاب کرد که او را به اخلاق کریمانه،شرافت نفس و سجایای اخلاقی می‌شناخت. تقریباً ه سبب انبوهی از روایات که همدیگر را تقویت می‌کنند،یقین داریم که ابتدا خدیجه تمایل خود را به ازدواج با پیامبر اظهار کرد. ابوطالب با خانواده و شماری از مردان قریش برای خواستگاری از خدیجه نزد ولی‌اش که عموی او عمروبن اسد بود،رفت. چرا که پدر خدیجه در جنگ‌ها کشته شده بود. 📓منبع : الصحیح من سیرة النبی، ج۱ ص۲۰۸ عصـرمدیـا | @asrmedia
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 طرف میگه اگه کافرا مریض بشن عذابه اما اگه مسلمونا مریض بشن امتحان الهیه حالا چیه ماجرا ؟ - منبع : @seyyed_kazem_roohbakhsh عصـرمدیـا | @asrmedia
🕋 • این قسمت : نخستین مسلمان نخستین کسی که اسلام آورد و صادقانه از پیامبر اکرم پیروی و آن حضرت را یاری و معاونت کرد،امیرالمومنین علی بن ابی طالب بود. پیامبر اکرم فرمود: «نخستین فردی که از شما در حوض کوثر بر من وارد شود نخستین مسلمان شما یعنی: علی بن ابی طالب است. استدلال امام علی(ع)و احتجاج یاران حضرت و تابعان مبنی بر پیشی داشتن او در اسلام،با این کثرت شگفت انگیز در مناسبت‌های مختلف از جمله در صفین و تلاش آنان به این مسئله،خود برهانی روشن برای مطلب است. ما در میان دشمنان قسم خورده علی (ع)کسی را سراغ نداریم که منکر این فضیلت باشد یا در آن شبهه نماید یا آن را برای کس دیگری برشمارد. در حالی که می‌دانیم دشمنان علی (ع)انگیزه‌های گوناگونی داشتند و در راه نیل به اهداف پلید خود،حتی از دروغ بستن بر خدا و رسول اکرم و بیان مطالب ناروا پروا نداشتند،قطعاً اگر احتمال می‌دادند که دروغشان در این باره مورد پذیرش کسی قرار خواهد گرفت،بی‌درنگ به آن مبادرت می‌کردند،اما اتفاق نظرها در این باره به حدی بود که نتوانستند کوچک‌ترین خودعه و نیرنگی پیش گیرند. این‌ها همه نشان می‌دهد که سبقت علی (ع)در اسلام مسلم و مورد اتفاق نظر همگان بوده،احدی نمی‌توانست آن را انکار کند. برای نمونه و شاهدی بر این اتفاق نظر،فقط یک حادثه را نقل می‌کنیم که برای سعد بن ابی وقاص روی داد. می‌دانیم که وی از علی (ع)جدا شد و راه دیگری پیمود. حادثه چنین است؛ساعت شنید که مردی علی (ع)را دشنام می‌دهد،ایستاد و خطاب به او گفت: ای مرد؛چرا علی بن ابیطالب را دشنام می‌دهی؟آیا نخستین کسی نبود که اسلام آورد؟ض آیا او نخستین کسی نبود که با رسول خدا نماز خواند؟آیا او داناترین مردم نبود؟ 📓منبع : الصحیح من سیرة النبی؛ ج۱ ص۲۸۰ عصـرمدیـا | @asrmedia
🕋 • این قسمت : یوم الانذار بعد از آنکه ۳ سال از بعثت پیامبر گذشت،مرحله دعوت علنی فرا رسید و آیه انذار نازل شد. «و خویشاوندان نزدیکت را بیم ده» ۲۱۴شعراء. رسول خدا فرزاندان عبد المطلب را جمع کرد و به آنان گفت: « ای فرزندان عبدالمطلب؛ به خدا قسم هیچ جوان عربی نمی‌شناسم که بهتر از آنچه من برای شما آورده‌ام،برای قوم خود آورده باشد. به راستی که من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده‌ام،و خدای مرا فرموده است که شما را به جانب او دعوت کنم. پس کدام یک از شما مرا کمک می‌کند تا برادر من،و وصی من و خلیفه من در میان شما باشد؟ احدی از آنان وی را پاسخ نداد. علی(ع)گفت: « یا رسول الله؛من تو را در این کار یاری می‌دهم.» پیامبر (س) گفت : « هان ، این است برادر من و وصی من و خلیفه من در میان شما. پس از وی بشنوید و فرمانش ببرید.» پس جمعیت به پا خاستند ، می‌خندیدند و به ابوطالب می‌گفتند: « تو را امر کرد که از پسرت بشنوی و او را اطاعت کنی.» مطلب مهمی که می توان از این روایت استنباط کرد این است که پیامبر اکرم (س) از همان آغاز دعوت ، وصی خود را مشخص کردند. 📓منبع : الصحیح من سیرة النبی، ج۱ ص۳۰۲ عصـرمدیـا | @asrmedia
✨️ این قسمت : اعجاز دانه و هسته 📓منبع : کتاب در جستجوی خدا یاسین قاسمی بجد عصـرمدیـا | @asrmedia
🕋 • این قسمت : دعوت قبیله بنی عامر پیامبر گرامی اسلام در موسم حج مردم را به سمت اسلام دعوت می‌کرد. یکی از این دعوت‌ها که اهمیت زیادی دارد دعوت قبیله بنی عامر است. ماجرا از این قرار است: «رسول خدا نزد فرزندان عامر رفت و آنان را به توحید دعوت کرد. مردی از بنی عامر گفت: اگر می‌توانستم این جوان قریش را در اختیار داشته باشم،عرب را به کمک او می‌خوردم. سپس رو به پیامبر گفت: اگر با تو بیعت کنیم و بر دشمنان پیروز شویم،بعد از خود ما را خلیفه می‌کنی؟پیامبر پاسخ داد: این کار در اختیار خداوند است.» پیام ها : ۱- پیامبر با آنکه نیاز به کمک قبایل دیگر داشت -آن هم قبیله بنی عامر با آن همه نفوذ و قدرت-وعده دروغین نداد. برخلاف سیاستمداران روزگار که وعده‌های شیرین می‌دهند اما چون به قدرت رسیدند همه را فراموش می‌کنند. ۲- پاسخ پیامبر به مرد عامری بیانگر این است که دیدگاه شیعه در باب منصب امامت درست است. چرا که منصب امامت به اختیار خداوند است نه اجماع مردم و این خود سندی بر حقانیت ولایت امام علی(ع) است. ۳- مرد عامری از همان ابتدا دریافت که اسلام صرف دعا،ذکر و عبادت نیست؛بلکه دین سیاست است. از این رو آشکارا گفت: «اگر می‌توانستم این جوان قریش را در اختیار داشته باشم،عرب را به کمک او می‌خوردم.» فرق است بین چنین فهمی،با فهم کسانی که قائل به جدایی دین از سیاست هستند. بی شک این تفکر،وارداتی و استعماری است. 📓منبع : الصحیح من سیرة النبی، ج۱ ص ۴۰۹-۴۱۲ عصـرمدیـا | @asrmedia
این قسمت:عثمان و عمار عثمان به هنگام ساختن مسجد مدینه خشت می‌آورد و گرد و خاک را از لباسش می‌تکاند. هرگاه خشت را بر زمین می‌گذاشت،آستین خود را تکان می‌داد. حضرت علی (ع)با دیدن این صحنه شعری سرود که معنایش چنین است: «کسی که مسجد را تعمیر می‌کند و ایستاده و نشسته در آن رنج می‌برد،با کسی که از خاک روی گردان است،برابر نمی‌باشد.» عمار که نمی‌دانست این شعر در خطاب به چه کسی خوانده شده،آن را یاد گرفت و می‌خواند. عثمان به عمار گفت: ای پسر سمیه! به چه کسی کنایه می‌زنی؟یا از خواندن این شعر دست برمی‌داری یا با همین عصا بر بینی تو می‌کوبم.پیامبر که در سایه خانه ام سلمه نشسته بود با شنیدن سخن عثمان خشمگین شد. پیامبر از عمار پرسید: چه شده؟عمار گفت: می‌خواهند مرا بکشند. خودشان یک خشت یک خشت می‌برند،اما دو تا سه خشت بر دوش من می‌گذارند. پیامبر فرمود: «پسر سمیه! یاران من تو را نخواهند کشت. بلکه گروه ظالم تو را خواهد کشت.» قتل عمار به دست معاویه در جنگ صفین قابل تأمل است. او به دست نیروهای مردی کشته شد که پسر عموی عثمان است و برای خونخواهی وی سر به شورش بر ضد خلیفه مسلمین برداشت. چنانکه عثمان نیز در حضور پیامبر برخورد تندی با عمار داشت. منبع:(الصحیح من سیرة النبی، ج۱ص۵۲۳)
این قسمت:برادری علی(ع) احمد بن حنبل روایت کرده که رسول خدا (ص)مسلمانان را با هم برادر کرد و علی (ع)را با کسی برادر نساخت. چنانکه برای او برادری دیده نمی‌شد. علی گفت: یا رسول الله؛یارانت را با هم برادر قرار دادی ولی مرا رها کردی. پیامبر فرمود: «تو را برای خودم گذاشتم،تو برادر منی و من برادر تو. هرگاه کسی تو را پرسید،بگو: من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم. احدی پس از تو چنین ادعایی نخواهد کرد مگر دروغگویان. سوگند به خدایی که مرا به حق مبعوث کرده است،تو را به تأخیر نینداختم مگر برای خودم. تو برای من همانند هارونی نسبت به موسی جز اینکه پس از من پیامبری نیست،تو برادر و وارث من هستی.» شگفتا؛علی (ع)پس از رحلت جانگداز رسول خدا در میانه حوادث غصب خلافت فرمود: من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم. آنان او را تکذیب کردند و گفتند: بنده خدا آری،اما برادر رسول خدا نه! منبع:(الصحیح من سیرة النبی ،ج۱ص۵۳۴)
این قسمت:اذان یکی از مسائل اختلافی بین اهل سنت و اهل تشیع عبارت «حی علی خیر العمل»در اذان است. اهل تسنن گفتن این عبارت را در نماز جایز نمی‌دانند. حال باید دید که علت چیست؟خود خلیفه دوم انداختن این عبارت را چنین توجیه کرده است: «می‌ترسم که اگر حی علی خیر العمل گفته شود،مردم به نماز بچسبند و جهاد را واگذارند. از این رو دستور دادم تا این عبارت را از اذان بیندازند.» در نقد این سخن باید گفت جهاد در زمان پیامبر اکرم که سخت‌تر بود،چرا در آن زمان برداشته نشد؟امام حسین (ع)صلاة را ترجیح داد یا جهاد را؟این مطلب عمر نشان می‌دهد که انداختن این عبارت در اثر شرایط زمانی بود،پس چرا هنوز اهل سنت «حی علی خیر العمل»نمی‌گویند؟نتیجه اینکه این حرف عمر بهانه‌ای بیش نبود. پیامبر(ص)در ایام غدیر مردم را با عبارت «حی علی خیر العمل»،به سمت ولایت علی (ع)دعوت می‌کرد. مردم هم به پیروی از پیامبر چنین می‌کردند. در نتیجه مراد از خیرالعمل،ولایت علی بن ابیطالب است. عمر که کینه علی (ع)را در دل داشت،دوست نداشت اثر علی در اذان مسلمانان باقی بماند. لذا این عبارت را حذف کرد. منبع:(الصحیح من سیرة النبی،ج۱ص۵۶۹)
این قسمت: گردنبند خدیجه(س) ابوالعاص بن ربیع،همسر زینب-دختر خوانده رسول خدا-در جنگ بدر اسیر شد. زینب برای آزادی همسرش،فدیه فرستاد. آن فدیه،گردنبندخدیجه(س)بود که درروز ازدواج زینب به او داده بود. رسول خدا بدون گرفتن فدیه ابوالعاص را آزاد کرد؛ولی شرط کرد که زینب را به مدینه بازگرداند. یک ماه پس از جنگ بدر زینب دخترخوانده حضرت،به مدینه هجرت کرد. پیامبر اکرم زید بن حارثه و یک نفر انصاری را به مکه فرستاد تا زینب را بیاورند. ابوالعاص زینب را روز روشن سوار بر شتر کرد تا به زید تحویل دهد،اما مردانی از قریش به دنبال زینب از مکه خارج شدند تا اینکه به او رسیدند. هبار بن اسود با نیزه‌ای زینب را به وحشت انداخت. زینب که باردار بود جنینش سقط شد. برادر شوهر زینب در برابر آنان مقاومت کرد و آنان را فراری داد. این بار ابوسفیان به مذاکره روی آورد. گفت: تو مصیبت و بیچارگی ما را می‌دانی و خوب آگاهی که از پدرش محمد چه به روزگار ما رسیده. اگر دخترش را روز روشن ببری،مردم گمان می‌کنند که ما چقدر خوار و بیچاره‌ایم که حتی جلوی این کار را هم نمی‌توانیم بگیریم. بدین ترتیب برادر شوهر زینب،او را چند شبی به مکه بازگرداند و در نهایت پنهانی او را در خارج از مکه به زید بن حارثه و مرد انصاری سپرد. معروف است که رسول خدا خون هبار و همراهش راحلال اعلام فرمود. ابن ابی الحدید می‌نویسد:« این خبررا برنقیب ابوجعفر خواندم گفت: در صورتی که پیامبر خون هبار را حلال فرموده باشد،آن هم به جرم اینکه زینب را ترسانده و موجب سقط جنینش شده است؛روشن است که اگر پیامبر زنده بود،خون کسانی را که فاطمه( س) را ترساندند تا فرزندش را سقط کرد،حلال می‌فرمود. گفتم: آیا این موضوع را که گروهی می‌گویند فاطمه چندان وحشت کرد که محسن را سقط کرد از قول تو روایت کنم؟ گفت نه؛نه تایید آن را روایت کن و نه بطلانش را. زیرا در این مورد متوقفم و اخبار در نظر من با هم متعارض اند. بدین ترتیب ابوجعفر نقیب ترسید که او هم مانند دیگران که فضایل امیرالمومنین و اهل بیت را روایت کرده‌اند، مورد تعرض قرار گیرد و جان خود را در این راه از دست بدهد یا لااقل به جایگاه،موقعیت و اعتبار و آینده علمی‌اش صدمه برسد؛خصوصا اگر روایتی باشد که متضمن اباحه خون شماری از بزرگان صحابه است. منبع:(الصحیح من سیرة النبی، ج۲ ،ص۲۵-۲۶)