⛔️ #قضاوت_نادرست !!!
👀 سوار یک تاكسى شدم صد متر جلوتر یک خانمى كنار خیابون ایستاده بود
که راننده تاكسى بوق زد و خانم رو سوار كرد .
چند ثانیه گذشت ... راننده تاكسى گفت : چقدر رنگِ رژتون قشنگ است
خانم مسافرگفت : متشکرم لطف دارین
👀 راننده تاكسى : لب هاتون رو برجسته كرده است وخیلی قشنگ شدین
😊 خانم مسافر سایه بون جلوىِ صندلى راننده رو داد پایین و لب ها را درون
آئینه دید و گفت : واقعا ؟!
👀 راننده خندید وبا دست راست , دست چپ خانم را گرفت وگفت :
بارنگ لاک تون ست کردین ؟
واقعا به این سلیقه شما آفرین می گویم .
😊 خانم مسافر : واى ممنونم چه دقتى معلوم است كه آدمِ خوش ذوقى
هستید .
👀 موقع پیاده شدن راننده ى تاكسى كارتش رو داد به خانم مسافر و گفت :
هرجا خواستى برى اگر ماشین خواستى زنگ بزن به من ...
😊 خانم مسافر كارت رو گرفت یه چشمك ریزى هم زد و رفت .
این را تعریف نكردم كه بخوام بگویم خانم مسافر مشكل اخلاقى داشت
یا راننده تاكسى فلان و بیسار . . .
📢 فقط می خواستم بگویم توی این چند دقیقه ممکن است کمتر کسی از
ما به ذهنش رسیده باشد كه راننده تاكسى هم یک خانم بوده . . .
ما با تصوراتی كه در ذهنِ خودمان داریم قضاوت می کنیم .
موفق باشید . ❤️❤️
#نتیجه_گیری_غلط
#تصورات_اشتباه
#قضاوت_نادرست
#دلنوشت_عشق
❤️ eitaa.com/zaerin ❤️