قطعهای از پروین اعتصامی
سیر و پیاز
سیر، یک روز طعنه زد به پیاز
که: تو مسکین، چه قدر بدبویی
گفت: از عیب خویش بیخبری
زان ره از خلق، عیب میجویی
گفتن از زشترویی دگران
نشود باعث نکورویی
تو گمان میکنی که شاخ گُلی
به صف سرو و لاله میرویی؟
یا که همبوی مُشک تاتاری
یا ز اَزهارِ باغ مینویی؟
خویشتن، بیسبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی
ره ما، گر کج است و ناهموار
تو خود این ره چگونه میپویی؟
در خود آن بِه که نیکتر نگری
اول آن بِه که عیب خود گویی
ما زبونیم و شوخجامه و پست
تو چرا شوخِ تن نمیشویی؟
لغات:
ازهار: گلها، شکوفهها.
مینو: بهشت.
زبون: پَست.
شوخجامه: چرکین لباس، کثیف.
شوخ: چرک.
برگزیدهی متون ادب پارسی، دکتر نجفزاده بارفروش، ص ۵۵.
#پروین_اعتصامی
#سیر_و_پیاز
https://eitaa.com/astanehalavipli