بیتهایی از حافظ
کی شعرِ تَر انگیزد خاطر که حزین باشد؟
یک نکته ازین معنی، گفتیم و همین باشد
از لعلِ تو گر یابم، انگشتریِ زنهار
صد مُلک سلیمانم، در زیر نگین باشد
غمناک نباید بود، از طعنِ حسود ای دل
شاید که چو وابینی، خیر تو درین باشد
هر کاو نکند فهمی، زین کِلکِ خیالانگیز
نقشش به حرام ار خود، صورتگر چین باشد...
نکات:
بیت ۱ - شعر تر: شعر لطیف و باطراوت، شعری که در آن، شادی و نشاط باشد، شعر فصیح و بلیغ.
انگیختن: به وجود آوردن، سرودن.
خاطر: دل، اندیشه و فکر.
حزین: اندوهگین و افسرده.
بیت ۲ - لعل: سنگ قیمتی سرخرنگ، استعاره از لب معشوق.
انگشتری زنهار: انگشتری امان، انگشتری که شاهان در قدیم، به کسی میدادند تا جانش در امان باشد و کسی به او تعرض نکند.
ملک سلیمان: ایهام دارد: ا - سلطنت و حکومت سلیمان. ۲ - کنایه از ولایت فارس.
در زیر نگین بودن: کنایه از در اختیار و زیر فرمان بودن.
بیت ۳ - طعن: طعنه، زخم زبان.
وادیدن: دوباره دیدن، دقیق شدن.
بیت ۴ - کلک: قلم.
کلک خیالانگیز: ایهام دارد: ۱ - قلم صنع الهی که عالم را نقش میزند. ۲ - شاعر که شعر خیالانگیز و زیبا مینویسد.
نقشش به حرام باد: نقش، کار نقاشی و تصویرگری بر او حرام باشد.
صورتگر: نقاش.
برای اطلاع از نکات و معنای ابیات و ادامهی غزل، رجوع بفرمایید به شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۳۸۲ - ۳۸۴.
#حافظ
#شاخ_نبات_حافظ
https://eitaa.com/ketabdoost_e_ma
https://eitaa.com/astanehalavipli
هدایت شده از 📚کتاب؛ یارمهربان
بیتهایی از حافظ
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوای خرد، حرص به زندان کردم
من به سرمنزل عنقا، نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
سایهای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
که من این خانه، به سودای تو ویران کردم...
صبحخیزی و سلامتطلبی چون حافظ
هر چه کردم، همه از دولت قرآن کردم...
نکات:
بیت ۱ - مذهب: آیین و مسلک.
رند: شخصی که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد. رند حافظ، رند پاکباز آزاداندیش عارفی است که نه تسلیم ریاکار میشود و نه در برابر قدرت زورمندان سر فرود میآورد. رند او، مظهر آزادی و آزادمردی و فتوت و عشق حقیقی و جویای جمال معنوی است.
بیت ۲ - عنقا: سیمرغ، استعاره از ذات حق و محبوب عرفانی.
قطع مرحله کردن: کنایه از راه سپردن، منزل پیمودن.
مرغ سلیمان: کنایه از هدهد. نزد صوفیه، رمز پیر و مرشد است.
بیت ۳ - ریش: آزرده و مجروح.
سایه افکندن: کنایه از توجه و التفات کردن و مورد حمایت قرار دادن.
گنج روان: گنج قارون.
خانه: استعاره از دل.
سودا: عشق. بیت اشاره است به حدیث قُدسی: اَنَا عِندَ المُنکَسِرَةِ القُلوب. من در دلهای شکستهام.
با تلخیص از شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۶۹۶ و ۶۹۷. ادامهی ابیات در ص ۶۹۸ - ۶۹۹.
#حافظ
#شاخ_نبات_حافظ
اصطلاحات عرفانی
توکّل
در لغت، به معنای تکیه و اعتماد کردن است و در اصطلاح عارفان، عبارت از واگذاردن امور است به خداوند و تکیه کردن بر او و آرام گرفتن دل با او در همه حال.
توکل، بالاترین مقام یقین و شریفترین احوال مقرّبان است. خدای متعال فرماید: اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلین. خداوند، متوکّل را دوست خود شمرد و محبت خویش را شامل او کرد و نیز فرمود: و مَن یَتَوَکَّل عَلَی الله فَهُوَ حَسبُه یعنی متوکّلان را خدای کافی است؛ پس متوکل، از عباد الرحمان است و شامل وصف رحمت حق گردد و از بندگان است که به کفایت او مخصوص شده است.
حافظ گفته است:
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است
راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش
و به معنای توکل، چنین اشاره کرده است :
تو با خدای خود انداز کار و دل، خوش دار
که رحم اگر نکند مدّعی، خدا بکند
با تلخیص از شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص۱۰۴۹ و ۱۰۵۰ .
#توکل
#اصطلاحات_عرفانی
#شاخ_نبات_حافظ
#کتابخانه_عمومی_امیرالمومنین_آستانه