eitaa logo
آستانِ مهر
7.3هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3هزار ویدیو
68 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
میلاد گل رعنای امام حسین ، اشبه الناس به پیامبر رحمت ، حضرت علی اکبر علیهم السلام نجف اشرف 🌿💖🌿 آستان مهر تنها کانال رسمی خواهران حرم بانو فاطمه معصومه سلام الله علیها ❤️@astanehmehr
37.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️‍🩹مولای محبوبم هرباربه سامرا مشرف شدم و ازپله های سرداب مقدس پایین رفتم و در قعر زمین به اسرارآمیزترین نقطه ی جهان که سرّ شما و خدا آنجاست رسیدم بغض کردم نمیدانم آنجا رادوست دارم یانه؟ نمیدانم خاک آنجا را توتیای چشمانم کنم که قدمگاه شما بوده یا ناله ای حزین برکشم و بر خاکش به حسرت نظاره کنم؟ آنجا گویا بن بست افکارم است نفسم تنگ می شود و هوای اطرافم سنگین میشود مولای عزیزم من چه میفهمم هزارو اندی سال انتظار چه معنی ای میدهد؟ من چه میفهمم صبح وشب ناله زدن شما دررثای خون جد شهیدتان چه معنایی دارد ؟ من چه درکی از احساس غمناک شما خواهم داشت وقتی در طول قرون متمادی شیعیان شمارا از دم تیغ ظلم گذرانده اند؟ من از غصه های شما چه درکی دارم‌ ؟ فقط در غم عمیق سرداب غرق میشوم غرق در بغضهایی که در درونم جوشیدند و ناله هایی که در سینه ام به آهی سوزان تبدیل گشتند آه سرداب مغموم از غیبت، اسرارت را برگو تا جان تازه کنی تا از روح ها ی تشنه رد شوی و تو هم سیراب تمنای حضور شوی...🍃 📽هرکسی دلتنگ سرداب مقدس هست کلیپ را تماشا کند 🌏 @astanehmehr
سروده ی بانوی با کرامت قم.mp3
زمان: حجم: 3.42M
✍🎙 خانم محمدی از اصفهان باتخلص سائل این سروده ی زیبا رو که برای بانوی کرامت سروده و خوانش کرده اند را برای آستان مهر فرستادند ان شاء الله قبول باشه ازشون 💛@astanehmehr
بسم الله الرحمن الرحیم تقدیم به بانوی کرامت یه روزی از این روزا سارا خانم قصه‌ ی ما به همراه مادر و برادر کوچولوش به حرم حضرت معصومه سلام الله رفتند، آنها برای اینکه به زیارت حرم بانوی کرامت بروند باید از گیت بازرسی گذر می‌کردند ،سارا کوچولوی قشنگ ، حوصله توی صف ایستادن را نداشت و دوست داشت هرچه زودتر به حرم وارد شود، رو به مامان جونش کرد و گفت مامان جان، بیا برویم چرا صبر می‌کنی و نمی‌آیی، مامانش گفت دختر قشنگم ، برای امنیت این مکان مقدس و زوار حضرت فاطمه معصومه( س) باید همه کسانی که می‌خواهند به زیارت بروند تفتیش شوند تا کسی ،چیزی که ممنوع هست را با خود به حرم نبرد تا مردم با خیال راحت، در امنیت کامل، به زیارت بروند ،سارا کوچولو که حرف‌های مادر را متوجه نشد گفت آخه مامان جون دیر میشه، ما نمی‌تونیم بیشتر تو حرم بمونیم و بازی کنیم ، همینطور که داشت با مادرش این حرف‌ها را می‌زد، نوبت اونها شد ، یکی از خادم‌ها ،مامان سارا را بازرسی کرد و به سارا کوچولو سلام کرد و گفت دختر قشنگم ،به حرم حضرت معصومه (س)خوش آمدی ، انشاالله به تو خوش بگذرد ،رفتی زیارت ،ما را هم دعا کن، از سارا پرسید، گل خانم ،اسم قشنگت چیه، سارا که از خانم خادم مهربون خوشش آمده بود، سلام کرد و گفت اسم من سارا هست خادم هم گفت: آفرین چه اسم قشنگی اسم دختر من هم سارا است و یک شکلات به سارا داد و به او گفت: روز دختر بر شما مبارک امروز تولد حضرت فاطمه معصومه( س) هست سارا کوچولو شکلات را از خانم خادم گرفت و از او تشکر کرد و خیلی خوشحال شد وقتی وارد حرم شدن نگاه سارا به ضریح افتاد و دید مادرش به کنار ضریح رفت و پس از سلام و احترام شروع به راز و نیاز کرد سارا هم به همراه برادرش در کنار مادر شروع کردند به دعا کردن، ناگهان یاد حرف اون خادم مهربون افتاد که به او گفته بود، مرا هم دعا کن، شاد شد و خنده بر لبش نشست ،رو به ضریح کرد و گفت یا حضرت معصومه حاجت همه خادم‌هایت را از خدا بخواه، مخصوصاً اون خادم مهربون که به من گفت برای من دعا کن. پس از اینکه آنها به خانه‌شان رفتند، سارا خانم ، ماجرای زیارت رفتن را برای بابا جونش تعریف کرد ،که با مامان و داداش کوچولوش به زیارت رفته بودند و به آنها خوش گذشته بود وقتی خواست بخوابد چشم‌هایش را که بست یاد خادم و شکلات و زیارت افتاد و خیلی خوشحال بود و آرزو کرد ای کاش دوباره مامان جون ما رو به زیارت ببره ، باز چشمش را باز کرد و بست و گفت کاش من بزرگ شوم خادم حرم حضرت معصومه شوم، سارا جون تو همین فکرا بود که خوابش برد این بود قصه سارا جون و زیارت روزگار بر شما خوش باد ارادتمندشما ✍زهرا جعفری کمشچه 💛@astanehmehr