eitaa logo
آستانِ مهر
6.1هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
59 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام تنها کانال بانوان اعتاب مقدس Admins: @karimeh_135 @astanee_mehr اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الحسین ع کربلای اربعین 1401 ، 13 تا 20 شهریور کاروان دختران حاج قاسم صدرا اربعین امسال اصلاقرار نبود راهی کرب و بلا شوم ، نه پولش را داشتم ، نه شرایطش را و نه خیلی از ملزومات دیگر سفر را ، اما آنوقت که مقصد، حسین بن علی ع است باید همه ی اسباب و علل دنیایی را کنار گذاشت و تنها به محضر خود ارباب متصل شد ، اما آنوقت که یار ما در کرامت و رأفت مثل و مانند ندارد ، نباید از پیش برچسب امسال که زائرش نیستم به خود زد ، چرا که اگر او بخواهد همه شرایط را مهیا میکند ، مگر کم شنیده ایم الطاف این خاندان کرامت را.... اما نکته ی مهم بعدی اینکه به قول حاج آقا تقدیری ، مسئول کاروان مان، هرکسی را که خریده اند ، هر آنکه اینجا آمده است ، هر آنکه در مسیر رسیدن به کربلای حسین ع گام برداشته ، هرکه به مهمانی ارباب دعوت شده است ، قطعا با او کاری دارند و قطعا رسالت و وظیفه ی عظیمی بر دوش او نهاده اند و بی شک ما در این سفر همچون سربازی هستیم که برای انجام وظیفه آمده ایم ، حاال وظیفه مان چیست؟ راه حسین علیه السلام و حکایات و ماجراهای طریق الحسین ، که این وظیفه کامل ما نشر و گسترش فرهنگ اربعین ، روایت اربعین است. مگر می شود کسی بهشت برود ، بهشت و بهشتیان را ببیند و از آنچه دیده روایت نکند ، مگر می شود کسی تا چشمه ی آب برود و تشنه برگردد ، باید شور و شوق اربعین و قدرتش را به گوش همه رساند ، طوری که آرمان مردم ما ،حضور در مشایه و چشیدن این احواالات باشد لذا هم حضور و هم روایتگری ما در اربعین یک وظیفه است خاطره ی اتفاقات به دور از تصور ما بود به قول خودمان به حقیقت مهمان سفره ی اهل بیت بودیم : اخرین لحظات سفر ، حاج آقا ، خطاب به همه مان فرمودند که موظفیم خاطره ای از این سفر بنویسیم و برایشان ارسال کنیم ، من هم گوشه ای خلوت و شروع کردم از هر خاطره ای که به یاد داشتم ، کلیدواژه ای بنویسم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که وجه اشتراک یک سری از اتفاقاتی که افتاده این است که بدون برنامه ریزی قبلی قسمت ما رقم خورده ، با خود گفتم چه خوب میشود اگر این اتفاقات را بنویسم : اول از همه اینکه حضور خودم به شخصه در این کاروان و کربلارفتنم ، کاملا اتفاقی بود ، تا چند روز قبل از حرکت کاروان ، نه پولش جور شده بود ، نه سایر شرایط و ملزومات سفرم ، اما خیلی عجیب ، خود ارباب همه چیز را جور کرد و شرایط فراهم شد که من هم کربلایی شوم ، سفر که آغاز شد ، بهمان گفتند خیلی اتفاقی یک هتلی در کربال فراهم شده و آنجا قرار است محل اسکانمان در کربال باشد ، به کاظمین که رسیدیم بعد از ساعات بسیاری در راه بودن و خسته و تشنه و گرسنه و به دنبال غذا گشتن ، امام کاظم و امام جواد علیهمالسلام ما را به شیرینی و آبمیوه ای دلچسب مهمان کردند و درست روبه روی گنبدشان ، یک خانواده بهمان نذری خوشمزه ای دادند ، چیزی که اصلا پیش بینی نشده بود ، آن زن و شوهر به حدی به ما عزت و احترام گذاشتند که حقیقتا خجالت کشیدیم و شرمنده ی محبت بسیارشان شدیم ، به نجف که رسیدیم باز یک اقامتگاه خیلی خوبی قسمت مان شد که تا به حال به کسی اجازه ی اسکان در آن مکان را نداده بودند ، صافی صفا را میگویم ، جایی که طبقه ی پایینش مزار شهید مجربی بود که حاجات بسیاری را داده بود ، موقع خروج از نجف ، بعد از وداع با علی بن ابی طالب ع، باز حضرت ما را مهمان مزار شهید دیگری کردند ، مزار ابومهدی المهندس ، مزاری که به عبارتی آرامگاه حاج قاسم هم هست ، چرا که این دو دوست در اثر انفجار، بدنشان با هم مخلوط شده است و حاال اینجا ، هم مزار ابومهدی است و هم حاج قاسم ، این هم اتفاق دیگری بود که بدون پیش بینی رقم خورد و اصلامگر از اهل بیت چیزی به جز لطف و رحمت و مهمانی های بی نظیر میتوان انتظار داشت ؟!.. ✍ الهام عسگری از قم @astanehmehr