eitaa logo
آستانِ مهر
6.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
62 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸شما می توانید عکس فرزند دلبندتان را حین عرض ارادت به بانوی کرامت به آیدی زیر: @karimeh_135 ارسال کنید. 🔷💠🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
بعد از مدتی نشستن در سالن فرودگاه و انتظار و چشم گرداندن به این طرف و آن طرف و نگاه به تابلو سالن، نوبت سوار شدن هواپیما شد! از تونلی پیچ در پیچ رد شدیم و به ورودی هواپیما رسیدیم، مهماندارهای ایرانی جلوی در ایستاده بودند تا مدارک و شماره صندلی ها را کنترل کنند. بی‌اختیار چند سال پیش برایم تداعی شد. خانم‌های مهماندار اردنی با پیراهن‌های سفید و دامن‌های کوتاه، موهای شنیون و صورت های نقاشی‌شده جلوی در هواپیما ایستاده بودند! با صدای مهماندار فهمیدم باید زودتر سرجایم بنشینم! بلافاصله بعد از اوج گرفتن هواپیما، پذیرایی شروع شد. ناگت مرغ، کاستر، ماست، نان و سیب در بسته‌های کوچک، میان مسافران می‌چرخید. نفس راحتی کشیدم اولین خان تمام شده بود! از پنجره به بیرون نگاه کردم ابرهای همچو پشمک زیر پایم می لغزیدند. مثل کودکی شده بودم، دوست داشتم مشتی از آن‌ها را بردارم! با عبور از ابرها و حضور در آسمان احساس می کردم به خدا نزدیک‌تر شده‌ام‌. حدود یک ساعت و ربع، روی صفحه آبی رنگ دفتر خلقت و سایبان زمین بودیم و چه زود گذشت! هواپیما در آغوش فرودگاه نجف جای گرفت! چقدر دلم آرام می‌گیرد وقتی زیر آسمان شهر أخ الرسول، قدم می‌زنم و در هوایش نفس می کشم! به نجف آمده بودیم تا اذن حضور را از پدر بگیریم و قدم در جاده بهشت، جاده آرزوها بگذاریم! ✍️نجمه صالحی @astanehmehr
آستانِ مهر
#به_سوی_جاده_آرزوها_2 #خاطرات_اربعین بعد از مدتی نشستن در سالن فرودگاه و انتظار و چشم گرداندن به ای
✅ اربعین مهمان آستان مهر باشین مهربانوان گرامی خاطرات جالب سفراربعین خودرا به آیدی @astanee_mehr ارسال بفرمایید تا درکانال آستان مهر بانام خودتان مورد استفاده قراربگیرد
🏴 عرض سلام و ارادت خدمت ملیکه‌ی این کویر بی قرار عمه‌ی سادات تسلیت حال که قلب شهر غرق عزا و ماتم است و به روی درب و دیوارش رخت محنت پوشانده، هم نوا با امام زمانم گوشه‌ی صحن با صفایتان ، آرام نوحه می‌خوانم. آجرک الله یاصاحب الزمان... ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
14.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞 💠 مهارت های همسرداری انتقاد ازهمسر به چه نحو باشه ؟ توجیه، اولین برخورد همسره اما تاثیرمیپذیره 🤔❤️ 💌〰🍃〰🍃〰🍃〰 ✅ ادامه دارد 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔉 🥃 روز پایانی روضه های امورفرهنگی خواهران حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها(دهه اول) قابل توجه ارادتمندان خاندان اهل بیت علیهم السلام: مراسم روضه ویژه بانوان هرپنج شنبه ساعت ۸ونیم صبح درایام سوگواری تاپایان ماه صفر درحرم مطهر- صحن صاحب الزمان ( عج)- روبروی کفشداری ۱۲ طبقه فوقانی (امورفرهنگی خواهران) برگزار میگردد 🍃•••••• ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
قسمت چهارم 1361.mp3
12.59M
📖 ۱۳۶۱ این ماجرا داستان زندگی پسرجوان شوخ طبعی است بنام احمد که در زندگیش لودگی موج میزند اما در طی ماجراهایی مسیر زندگیش عوض میشود. شما را دعوت میکنیم در مسیر زندگی احمد همراه او باشین. ▫️خلاصه قسمت سوم: احمد همه جارو گشته ولی از پدر ومادر مجید شرمنده س اگه برگرده ولی عشقش به بانو حالش رو عوض میکنه و..... 🎙 با خوانش هنرمندانه نویسنده ی کتاب: مطهره پیوسته 🔷💠🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
🏴 💠 🔻قال الصادق عليه السلام: ◾️حنكوا اولادكم بتربة الحسين [علیه‌السّلام] فإنها امان؛ ◾️ كام كودكانتان را با تربت حسين [علیه‌السّلام] برداريد چرا كه خاك كربلا امان است [فرزندانتان را بيمه مى‏‌كند]. 📚 وسائل الشيعه؛ ج ١٠، ص ۴١٠. ✅ چه خوب می‌شود اگر دغدغه‌ی ما، حسینی شدن و حسینی ماندنِ فرزندانمان باشد.... ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
از ظهر گذشته و هوا خوب بود. جلوی درب خروجی فرودگاه، راننده‌ها با دشداشه‌های بلند، منتظر مسافران بودند. با صدای بم و بلندشان فریاد می‌زدند و سعی داشتند مسافرین را به سمت خودرویشان ببرند. ما هم به سمت یکی از راننده‌های صدا بلند رفتیم! بعد از توافق قیمت، یکی از تاکسی‌های زرد رنگ، ما را به سمت آدرسی که در دستمان بود، رساند؛ منزل ام حیدر! زهرا خانم، خواهر یکی که از دوستان بود که در قم، با مردی عراقی ازدواج کرده بود و بعد از سرنگونی صدام، برای زندگی از قم به نجف کوچ کرده بود. او را ندیده بودیم ولی وقتی با او آشنا شدیم، گویی چندین سال بود او را می شناختیم. زبان عربی را به خوبی صحبت می‌کرد با آن‌که فرزندی نداشت خیلی زود توانست با فاطمه ارتباط برقرار کند. خانه‌ی زهرا خانم که در نجف او را به نام "ام حیدر" می‌شناختند مانند سایر خانه‌های عراقی بسیار ساده بود! اتاق مخصوص ام حیدر، یک اتاق نیمه کاره بود، اتاقی با دیوارهای گچ و خاکی که ورودیش با سی دی‌های بدون استفاده تزیین شده بود. کنار دیوارهای سالن پذیرایی مخده‌های قرمز رنگ چیده شده بود. پرچم‌های سرخ" یا حسین (علیه السلام)" و" لبیک یا حسین (علیه السلام)" دیوارها را زیباتر می‌کرد، دو تخته فرش ماشینی ایرانی، کف اتاق را پوشانده بود‌. شاید این تنها چیزی بود که در خانه ام حیدر با سایر خانه‌های عراقی متفاوت بود! شب برای استراحت در اتاق ام حیدر بودیم که متوجه موضوع جالبی شدم! ✍️نجمه صالحی ___________________ @astanehmehr