eitaa logo
آستان وصال ( اشعار آئینی؛ مقتل، آموزش مداحی)
2.7هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
10 ویدیو
46 فایل
👈 آدرس اینترنتی سایت جامع آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 👈 برای بهرمندی بهتر و بیشتر از قسمت های 18 گانه سایت اصلی آستان وصال و حجم بسیار بالای مطالب سایت؛ لطفا همزمان با این کانال به سایت اصلی آستان وصال هم مراجعه نمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر کَس برای تو به تن خود کـند سیاه او را خـدا ز عـرش مُـعـلّی کـند نگـاه اشـکِ بـرای تـوسـت همـانـند کـیـمـیـا سازد سـفـید، رویِ هر آنکه بـود سیاه این خانه مأمنی‌ست که زهراست صاحبش چـادُر سـیاه او به همه هست جان‌پـناه شویـنـده‌تر ز آب بهـشـتی‌ست گـریه‌ها گـردد ثـواب بـار تو بـاشـد اگـر گـنـاه بردار یک قـدم تو برای حـسین و بعد بنـشـین ببین که کوه بخـشد خدا به کاه شانه به شانه مهدی زهرا کنار توست در بین روضه می‌کـشد او همره تو آه امـشـب خـدا کـند ببـرد هـمـره خودش مـا را کـنـار تـشـنـۀ گـودال قـتـلــگــاه عـبـدالله آمده که عـمـو را کـند کـمـک جای پـدر رسـیده سرآسـیـمه در سـپاه او آمده که دست خـودش را سِپَـر کـند بر پیکری که پا خورد از هر که بین راه شاید کمک کند به عمو تا که بیش از این با نـیـزه جا بجا نـشـود جـسـم پـادشـاه با نیـزه بر گـلوی عمو ضربه می‌زنند بازیچه گشته گیسوی یوسف میان چاه بـیـرون زده ز بین سِپـَر دنـدۀ حـسـین یا رب برای هیچ شهیدی چنین مخواه ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طـفـلی اگـر بـزرگ شـود با کـریـم‌هـا یک روز می‌شـود خودش از کـریم‌ها عـبــدلله حــسـیـن شــدم از قــدیــم‌هــا دل می‌دهـنـد دسـت عـمـوهـا یـتـیـم‌ها طفـل حـسن شدم بـغـلت جا کـنی مـرا تو هم عـمو شدی گـره‌ای وا کنی مرا آهی که می‌کشد جگر من، مرا بس است شوقی که سر زده به سر من، مرا بس است وقتی تو می‌شوی پدر من، مرا بس است یک بار گفتن پسر من، مرا بس است از هیـچ کس کـنـار تو بـیـمی نـداشـتم از عـمر خویش، حس یتـیـمی نداشـتم دستی كـریم هـست كه نـذر خـدا شود وقـتی نـیـاز بود، به وقـتـش جدا شود از عـمـه‌ام بـخـواه كه دسـتم رها شود هركس كه كوچك است، نباید فدا شود؟ باید برای خود جگری دست و پا كنم با دست كوچـكم سپری دست و پا كنم دیگر بس است گرم دلِ خویشتن شدن آمــاده‌ام كــنـیـد بــرای كــفــن شـــدن حـالا رسـیـده است زمـان حـسن شدن آمـــادۀ مـــبـــارزۀ تـن بــه تـن شــدن یك نـیـزه‌ای نماند دفـاع از عـمو كنم؟ یورش بیاورم، همه را زیر و رو كنم؟ آمـاده‌ام كه دست دهـم پـای حـنجـرت تیر سه شعبه‌ای بخورم جای حنجرت شاید كه نـیـزه‌ای نرود لای حـنجـرت دشمن نشـسته مستِ تماشای حـنجرت سوگند ای عمو به دلِ خونِ خواهرت تا زنـده‌ام جـدا نـشـود سر ز پـیـكرت ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه‌های شب پنجم چقدر جانکاه است سیـنه‌زن‌ها، حـسنی‌ها شب عبدلله است بیشتر از همه شب روضه شکسته بال است لاجرم روضۀ امشب طرف گودال است روضه امشب سخن از دست شکسته دارد غصۀ کـوچه و یک مادر خـسـته دارد روضه در سینۀ خود داغ عزیزی دارد تا به پهلـوی شکـسته چه گـریزی دارد روضه امشب همه جا می‌رود از لطف کریم از مدینه، کربلا می‌رود از لطف کریم صاحب روضه کریم و کرمش قیمتی است یازده ساله شـبـیه پـدرش غـیرتی است یـازده سـالـه ولـی خـیـر کـثـیـری دارد پـسر شـیر جـمـل خود دل شـیری دارد بی‌خـیـال تـبـر و نـیـزه و شـمـشـیر آمد آی ای لشـکـر کـفـتـار صفت، شیر آمد آمـد و دیـد که از زخـم عــمــو افـتــاده راه یک نـیـزۀ وحـشـی به گـلـو افـتـاده لشکری تیغ کشان سمت به عمو می‌آید شمر هـمراه سنان سمت به عمو می‌آید تیـرها حـلـقه به دور بـدنش می‌بـسـتـند نیزه‌ها را همه محکم به تنش می‌بستـند گفت باید که در این مرحله بی‌سر باشم مـی‌روم تـا سـپـر لـحـظـۀ آخــر بـاشـم گفت ای وای عـمو صبـر نما در راهم عـاشـق سـوخـتــۀ راه تـو عـبـد لـلـهــم پسر روضه رسانیده خودش را به عمو دست خود را سپر انداخته در راه گـلو ناگهان دست شکست و نفـسـش بند آمد بـاز بـر روی لب حـرمـله لـبـخـند آمـد در همه دشت صدایی ز شکستن پیچید بر لب خشک عمو خون گـلویش پاشید ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علیه‌السلام پس از مدتي مبارزه باز به خيمه‌‌ها برگشتند؛ عَبْدُاللَّهِ بْنِ حَسَن فرزند۱۰ ساله امام حسن علیه‌السلام خيلي بي‌تابي مي‌‌كردند که خودشان را به امام برسانند؛ امام علیه‌السلام دست عبدالله را در دست حضرت زينب سلام الله‌علیها قرار دادند و فرمودند نگذار به ميدان بيايد تاریخ الامم و الملوک ج ۵ ص ۴۵۱، الارشاد ج ۲ ص۱۶۵؛ إعْلام الوَری ۲۴۸؛ بحارالأنوار۴۵/۵۳؛ منتهی الآمال۴۶۵؛ نفس المهموم ۳۱۶؛ مقتل امام حسین ۱۸۵؛ مهیج الأحزان ۵۲۷ ؛ مقتل جامع ۱ص۸۶۴ در آن سوی گودال قتلگاه، حضرت زينب سلام الله‌علیها در حال نگاه کردن بودند و عَبْدُاللَّهِ بْنِ حَسَنِ این صحنه‌را می‌بینند و فرياد مي‌‌زنند وَاللَّه لَا أُفَارِقُ عَمِّي به خدا! لحظه‌ای از عمویم غافل نمي‌شوم! از وضع موجود و حـال و روز حضرت زينب سلام الله‌علیها استفـاده مي‌‌كنند و ناگهـان دستشان را از دست عمّه جدا كرده و در چشم به هم زدنی خودشان را به امـام علیه‌السلام مي‌‌رسانند و وقتي می‌رسند كه أَبْجَرُ (بحر) بْنِ‌كَعْب و به گزارشی حَرْمَلَةُ بْنِ كَاهِلِ در حال زدن ضربه شمشیری به امام است؛ عبدالله صدا می‌زنند: يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ! أَتَقْتُلُ عَمِّي؟ اي پسر زن ناپـاك! آیا مي‌خواهي عموي مرا بكشي؟ دستشان را سپر امام علیه‌السلام كرده و شمشیر چنان دستشان را قطع می‌کند که صدای شکستن استخوان‌های دست شنیده و دست به پوستی آویزان می‌شود. امام علیه‌السلام عبدالله را به سينه چسباندند و فرمودند: ... ادامه روایت در فایل بعدی👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal
ادامه روایت از فایل قبلی در آن سوی گودال قتلگاه، حضرت زينب سلام الله‌علیها در حال نگاه کردن بودند و عَبْدُاللَّهِ بْنِ حَسَنِ این صحنه‌را می‌بینند و فرياد مي‌‌زنند وَاللَّه لَا أُفَارِقُ عَمِّي به خدا! لحظه‌ای از عمویم غافل نمي‌شوم! از وضع موجود و حـال و روز حضرت زينب سلام الله‌علیها استفـاده مي‌‌كنند و ناگهـان دستشان را از دست عمّه جدا كرده و در چشم به هم زدنی خودشان را به امـام علیه‌السلام مي‌‌رسانند و وقتي می‌رسند كه أَبْجَرُ (بحر) بْنِ‌كَعْب و به گزارشی حَرْمَلَةُ بْنِ كَاهِلِ در حال زدن ضربه شمشیری به امام است؛ عبدالله صدا می‌زنند: يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ! أَتَقْتُلُ عَمِّي؟ اي پسر زن ناپـاك! آیا مي‌خواهي عموي مرا بكشي؟ دستشان را سپر امام علیه‌السلام كرده و شمشیر چنان دستشان را قطع می‌کند که صدای شکستن استخوان‌های دست شنیده و دست به پوستی آویزان می‌شود. امام علیه‌السلام عبدالله را به سينه چسباندند و فرمودند: يَا ابْنَ أَخِـي!اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ، فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ؛ اي پسر برادرم! بر اين مصيبتي‌كه به تو رسيد شكيبايي كن و آن را به نيكي بدار، زیرا همانا خداوند تو را به پدران شایسته‌ات می‌رساند. در این هنگام حرمله تیری به سمت عبدالله پرتاب می‌کند و این بزرگـوار در آغوش عموی خود به شهـادت می‌رسند. امـام علیه‌السلام دست به آسمان بلند کردند و این‌گونه دعا فرمودند: اللَّهُمَّ ! إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى‏حِينٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرَائِقَ قِدَداً وَ لَا تُرْضِ الْوُلَاةَ عَنْهُمْ أَبَداً فَإِنَّهُمْ دَعَوْنَا لِيَنْصُرُونَّا فَقَتَلُونَا؛ خدایا! تا زمانی که این مردم را بهره زندگی دادی، آن‌ها را سخت پراکنده کن و یکدل نگردان و هیچ حاکمی را بر آن‌ها خشنود نکن که این مردم ما را دعوت کردند که یاری‌مان کنند؛ ولی به دشمنی ما برخاستند تاریخ الامم و الملوک ج ۵ ص ۴۶۸؛ الارشاد ج ۲ ص ۱۶۵؛ اللهوف ص۱ ۰۷؛ قمقام ۴۵۴؛ مُثیرُالأحْزان ۲۶۵؛ إعْلام الوَری ۳۴۹؛ بحارالأنوار ج۴۵ص۵۴ ؛ نفس المهموم ۳۱۶؛ مقتل مقرّم ۲۶۱؛ وقایع الأیام ۴۸۰؛ مقتل جامع۱ص۸۶۴ ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علاوه بر استفاده از اشعار شهادت عبدالله بن الحسن در این کانال ایتایی پیشنهاد میکنیم برای مشاهده و بهره مندی از 110 شعر اختصاصی دیگر با موضوع شهادت عبدالله بن الحسن علیه السلام در سایت آستان وصال بر روی لینک زیر کلیک بفرمائید https://www.astanevesal.ir/Poetrys?groupabout=%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%A8%D9%86%20%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86(%D8%B9)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای ماه من که چشم و چراغ نبوتی
ای ماه من که چشم و چراغ نبوتی ریــحـانـهٔ بـهـشـتـی بــاغ نــبــوتـــی ای جلوه کرده حُسن تو چون گوهر از صدف ای یادگار سبزترین گوهر شرف ای آیه‌های حسن تو وَاللَّیل و وَالنَّهار ای سرو سرفراز پس از سیزده بهار... ای متّصل به وحی و نبوّت وجود تو ماه شب چهاردهم در سجود تو دُرِّ یتیم من، قدمی پیش‌تر بیا یعنی به دیده‌بوسی من بیشتر بیا گرد یتیمی از رخ تو پاک می‌کنم لب را به بوسهٔ تو طربناک می‌کنم ای نوبهار حُسن در آفاق معرفت پیشانی تو مطلع اشراق معرفت... ای نوجوانی تو، سرآغاز شورِ عشق ای روشنای دیدهٔ موسای طورِ عشق عشق و عقیده، آینهٔ روشن تو شد تقوا و معرفت، زره و جوشن تو شد ای پاگرفته سروِ قدت در کنار من ای چون علی قرار دل بی‌قرار من :: ای ماه من که از افق خیمه سر زدی آتش به جان عشق، به مژگانِ تر زدی وقتی صدای غربت اسلام شد بلند مثل عقاب آمدی اینجا و پر زدی از لحظهٔ وداع من و اکبرم چقدر با التماس بر در این خانه در زدی تا من به یک اشاره دهم رخصت جهاد خود را به آب و آتش از او بیشتر زدی «اول بنا نبود بسوزند عاشقان» اما تو خیمه در دل شور و شرر زدی نخل بلند عاطفه! این التهاب چیست؟ این شوق پر گشودن مثل شهاب چیست؟ روح شتابناک تو غرق شهادت است در هر نگاه نابِ تو برق شهادت است با غیرت تو واهمهٔ ساز و برگ نیست در روشن ضمیر تو پروای مرگ نیست مرگ از حضور چشم تو پرهیز می‌کند تیغ از ستیغ خشم تو پرهیز می‌کند ای موج اشک و آه تو«اَحلی مِنَ العسل» ای مرگ در نگاه تو «اَحلی مِنَ العسل» مانند گیسوی تو که چین می‌خورد هنوز شمشیر تو نوکش به زمین می‌خورد هنوز اما چه می‌شود که دل از دست داده‌ای در راه دوست آنچه تو را هست داده‌ای شور جهاد در دل تو شعله‌ور شده‌ست یعنی تمام هستی تو بال و پر شده‌ست اشکم خیال بدرقه دارد، خدای را آهسته‌تر که وقت دعای سفر شده‌ست از اشک تو جواز شهادت طلوع کرد از چهرهٔ تو صبح سعادت طلوع کرد قربان ناز کردنت ای نازنین من گوش تو آشناست به «هل من معین» من شوق تو چون تلاوت قرآن شنیدنی‌ست بالا بلند من، حرکات تو دیدنی‌ست ای ابروی تو خورده ز غیرت به هم گره ای قامت ظریف تو کوچکتر از زره داری به جنگ اگرچه شتاب، ای عزیز من پایت نمی‌رسد به رکاب، ای عزیز من گلبرگ چهره در قدم من گذاشتی کوه غمی به روی غم من گذاشتی ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این جوان کیست كه گل صورت از او دزدیده‌ست؟ سیزده بار زمین دور قـدش گـردیده‌ست رو به سرچـشـمهٔ زیـبایی و دریـای وفا ماه از اوست که این‌گونه به خود بالیده‌ست خاک پرسید که سرچشمهٔ این نور کجاست؟ عشق انگشت نشان داد که او تابـیده‌ست پیش او شور شهادت ز عـسل شیرین‌تر آسمان میوهٔ احساس ز چشمش چیده‌ست گر چه هفتاد و دو لاله همه از ایل بهار باغ سرسبزتر از او به جهان کی دیده‌ست؟... ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این گلِ تر ز چه باغی‌ست که لب خشکیده‌ست؟ نو شکفته‌ست و به هر غنچه لبش خندیده‌ست روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیده‌ست دید چون مـشـتری‌اش ماه شب چـاردهم «سیزده بار زمین دور قدش گردیده‌ست» عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ! تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیده‌ست سـیـزده آیـه فـقـط سـورۀ عـمـرش دارد نام اخلاص بر این سوره، وفا بخشیده‌ست حسرتِ پاش به چشمان رکاب است هنوز این نهالی‌ست که بر سرو، قدش بالیده‌ست سینه شد مجمر و اسپند، ز دل، مادر ریخت تا «قیامت قد» خود دید کفن پوشیده‌ست گفت شـرمنده احـسان عـمویم همه عمر او که پیش از پسر خویش مرا بوسیده‌ست تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت: خشک آن دست که این لالۀ تر را چیده‌ست ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را که شیرین‌تر کند در لحظه‌های تشنه کامت را رجز خواندی برای مرگ، با لب‌های خشکیده که عرش و فرش بر لب می‌برد هر لحظه نامت را نشان دادی که در نسل حسن، جز حُسن چیزی نیست نـدیـد امـا نـگـاه کـوفـیـان ماه تمامت را دم رفتن به میدان خنده‌ای کردی و فهمیدی که شیرین می‌کند لبخند تو کام امامت را میان کـارزار زخـم‌ها بـردی پـنـاه آخـر به پیغمبر که پاسخ داد بی‌وقفه سلامت را در آن لحظه که دشت از بوی تو آکنده شد دیدند ملائک با نگـاه تازه‌ای روز قـیامت را! تو حُسن مطلع شیرین زبانی در غزل بودی رقم زد با شهادت پس خدا حُسن ختامت را ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیه امروز: در محضر کلام الله مجید👆👆 ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا