#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا می نویسد: عمر بن واقد که نگهبان امام بود گفته امام کاظم عليهالسّلام مرا طلبيد فرمود: ساعتی دیگر بر اثر زهر اعضايم ورم كند و چهرهام زرد، سپس سرخ و بعد از آن سبز شود. سپس فرمود كه: اين ملعون سندى بن شاهك گمان خواهد كرد كه او مرتكب غسل و كفن من است، اين هرگز نخواهد شد، زيرا كه انبياى الهی و اوصياى ايشان را جز نبى و وصى غسل نمیتواند داد
چون لحظهاى گذشت نظر كردم جوان خوش روئى را ديدم كه نور سيادت و ولايت از جبين وى ساطع و لامع بود، و سيماى امامت و نجابت از چهره وى ظاهر، و شبيه ترين مردمان به حضرت امام موسى عليهالسّلام بود، در جنب آن حضرت نشسته، چون لحظهاى بر آمد آن امام مسموم غريب مظلوم فرزند دلبند خود را وداع كرد، و نفس مطمئنّهاش نداى ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ « سوره فجر/ آيه ۲۸» را اجابت نمود « شیخ صدوق ، عيون أخبار الرضا ج ۱ ص ۹۵»
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
❇️ روایت اول : شیخ مفید مینویسد: مأموريت سندى آن بود كه حضرت ابو الحسن امام کاظم علیهالسلام را بوسيله زهر، شهيد نمايد او هم حسب الامر زهرى در طعام ريخته و يا خرما را به زهر آلوده كرده به حضرت خورانيد امام علیهالسلام از آن تناول نمود و سه روز پس از آنكه از شدت زهر، تب كرده بود بيش زنده نماند و جهانى را بر شهادت خود سوگوار ساخت و دنيا را به شكمخوارگان گرگ سيرت خوك طبيعت سپرد و خود پس از سه روز شهيد شد.
هنگامى كه امام کاظم علیهالسلام دار فانى را وداع گفت سندى علما و بزرگان شهر را كه از جمله هيثم بن عدى و ديگران بودند به خانه خود و در محلى كه بدن پاك يادگار زهرا به زهر جفا شهيد و آزرده گرديده دعوت كرد و به آنان دستور داد ببينند كه ابو الحسن علیهالسلام به اجل خود از دنيا رفته آنان هم كه گواهان عادل از خدا برگشته بودند ديدند كه اثر جراحت و خفگى در وجود نازنينش ظاهر نيست گواهى دادند كه به مرگ طبیعی رحلت كرده
بدن مطهر حضرت ابو الحسن علیهالسلام را پس از شهادت گواهان از خانه بيرون برده بر پُل بغداد گذاشته و جار زدند اين است موسى بن جعفر است كه به اجل خود رحلت كرده مردم میتوانند ببينند و گفته ما را تصديق كنند. مردم دسته دسته میآمدند و كاملا دقت میكردند و پیکر مطهر آن حضرت مى نگريستند و تصديق میكردند كه به اجل خود وفات يافته.
در روزگار آن حضرت عده از مردم خيال میكردند آن حضرت همان قائم موعود است و زندان رفتن او را غيبت براى امام قائم مي دانستند و ....
ادامه این روایت در فایل بعدی
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
ادامه روایت از فایل فبلی
در روزگار آن حضرت عده از مردم خيال میكردند آن حضرت همان قائم موعود است و زندان رفتن او را غيبت براى امام قائم مي دانستند و معتقد بودند امام قائم كه در پرده غيب است همين آقاست كه مدتها در پرده غيبت زندان از انظار ارادتمندان دور بوده اين عقيده بى معنى ايجاب كرد يحيى بن خالد جار بزند آنها كه موسى بن جعفرعلیهالسلام را امام قائمى میدانستند كه نمیميرد اكنون بيايند از نزديك مشاهده كنند كه مُرده و دار فانى را وداع گفته مردم براى اينكه تعيين راستى درگذشته، به ديدار جنازه او میآمدند. پس از كشمكش ها پیکر مطهر حضرت ابو الحسن علیهالسلام را تشييع كرده و در مقابر قريش در باب تين كه از زمانهاى قديم مقبره و آرامگاه قريش و نامداران روزگار بوده دفن كردند. )شیخ مفید در ارشاد ج ۲ ص۳۰۲، شیخ طوسی در الغیبة ص ۳۱؛ علامه مجلسی در بحار الانوار ج ۴۸ ص ۲۳۴)
❇️ روایت دوم : شیخ صدوق مینویسد: حسن بن عبد اللَّه صيرفى نقل كرد كه : موسى ابن جعفرعليه السّلام در زندان سندى بن شاهك درگذشت، او را بوسيله تابوتى برداشتند «و نودى عليه هذا امام الرافضة فاعرفوه» يك نفر فرياد میزد: اين پيشواى رافضيان است او را بشناسيد. وقتى بدن شريف او را آوردند به محل اجتماع شرطه و مأمورين مورد اعتماد دولت، چهار نفر به پاى خاستند و فرياد زدند هر كه مايل است ببيند موسى بن جعفر را بيايد.
سليمان بن ابى جعفر از قصر خود خارج شد سر و صدائى شنيد به فرزندان و غلامان خود گفت چه خبر است؟ گفتند: سندى بن شاهك بدن امام کاظم عليه السّلام را در تابوت گذاشته او را معرفى میكنند گفت خيال مي كنم از طرف غرب بياورند وقتى نزديك شما شدند با غلامان پيش برويد و جنازه را از آنها بگيريد اگر مانع شدند آنها را بزنيد و علائم سپاهشان را پاره كنيد.
همين كه به آنجا رسيدند از قصر بيرون آمده جنازه را گرفتند و آنها را زدند و علامتهاى سياه كه شعار بنى عباس بود پاره كردند جنازه موسى بن جعفر عليه السّلام را بر سر چهار راه گذاشتند يك نفر صدا میزد هر كس مايل است ببيند پيكر پاك فرزند پاك موسى بن جعفرعليه السّلام را بيايد، مردم جمع شدند بدنش را غسل داده حنوط گرانبهائى كردند او را در كفنى كه از برد يمنى بود كه بدو هزار و پانصد دينار برايش بافته بودند تمام قرآن بر آن نقش بود با پاى برهنه بصورت عزاداران با گريبان چاك از پى جنازه آن جناب تا قبرستان قريش رفت در آنجا بدن شريفش را دفن كرد و جريان را براى هارون الرشيد نوشت. ( شیخ صدوق کمال الدین ج 1 ص 37؛ شیخ صدوق عیون اخبار الرضا ج1 ص 91؛ علامه مجلسی ج 48 ص227 )
❇️ روایت سوم: شیخ صدوق نقل میکند عمر بن واقد گفت: سندی بن شاهک نيمه شبى كه در بغداد بودم مرا خواست ترسيدم كه تصميم بدى نسبت به من داشته باشد، وصيت هاى لازم را به خانواده ام كرده. گفتم: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
بعد سوار شده به جانب او رفتم همين كه چشمش به من افتاد گفت ابو حفص! تو را ترساندم ناراحت شدى؟ گفتم آرى. گفت: خير است. گفت ميدانى براى چه از پى تو فرستادم؟ گفتم نه. گفت موسى بن جعفر عليه السّلام را میشناسى؟ گفتم: آرى بخدا قسم بين من و آن جناب سابقه دوستى بود از مدتها پيش. گفت: در بغداد چه كسانى او را مي شناسند از اشخاصى كه مورد اعتماد مردمند چند نفر را نام بردم، فهميدم آن جناب از دنيا رفته است.
از پى آن اشخاص فرستاد همه را مثل من آوردند، باز از ايشان پرسيد میشناسيد كسانى را كه موسى بن جعفرعليه السّلام را بشناسند آنها نيز نام اشخاصى را بردند همه را احضار كرد در حدود پنجاه و چند نفر در خانه جمع شديم از كسانى كه موسى بن جعفرعليه السّلام را می شناختند و با او مصاحبت داشتند.
آنگاه او رفت ما نماز خوانديم، منشى و نويسنده اش آمد طومارى داشت اسم ها و مشخصات از قبيل آدرس منزل و شغل و رنگ چهره ما را نوشت بعد پيش سندى رفت، سندى آمد با دست به شانه من زده گفت حركت كن؛ من از جاى حركت كردم بقيه نيز حركت كردند داخل اطاق شديم به من گفت: پارچه از روى موسى بن جعفرعليه السّلام بردار باز كردم ديدم مرده است گريه كردم و كلمه استرجاع با خود ذكر كردم. آنگاه سندى روى به حاضرين نموده گفت نگاه كنيد يكى يكى نزديك شده نگاه كردند گفت همه قبول داريد كه اين شخص موسى بن جعفرعليه السّلام است؟ گفتم: آرى.
آنگاه گفت: غلام! پارچه اى روى عورت او بيانداز بقيه بدنش را عريان كن غلام بدستور او عمل كرد؛ گفت ببينيد روى بدن اثر آزار و اذيتى هست؟ گفتيم: نه چيزى نمیبينيم، مرده است. گفت همين جا باشيد تا او را غسل بدهيد من كفن كنم و دفن نمايم
( کمال الدین ج ۱ ص ۳۷؛ شیخ صدوق عیون اخبار الرضا ج ۱ ص ۹۱؛ علامه مجلسی ج ۴۸ ص۲۲۷
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آیه امروز: در محضر کلام الله مجید👆👆
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
حدیث امروز: در محضر اهل بیت علیهم السلام « قرآن ناطق »👆👆
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
شهادت امام کاظم علیهالسلام: بنا به روایت مشهور در ۲۵رجب سال ۱۸۳هجری قمری امام موسی کاظم علیهالسلام در زندان سندى بن شاهک و به دستور هارون الرشید ملعون به شهادت رسیدند. شیخ مفید، مسار الشیعه ص ۵۹، شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۸۱۲، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۱۲، علامه طبرسی، اعلام الوری ج۲ص ۶، محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۲۱۶، مرحوم طبرسی، تاج الموالید ص ۹۶، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۸ ص ۱، ، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۸۹۶، شیخ عباس قمی؛ منتهی الآمال ص ۱۵۲۶
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹