eitaa logo
آستان وصال ( اشعار آئینی؛ مقتل، آموزش مداحی)
2.7هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
9 ویدیو
46 فایل
👈 آدرس اینترنتی سایت جامع آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 👈 برای بهرمندی بهتر و بیشتر از قسمت های 18 گانه سایت اصلی آستان وصال و حجم بسیار بالای مطالب سایت؛ لطفا همزمان با این کانال به سایت اصلی آستان وصال هم مراجعه نمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
در ادامه مبحث قالب شعری مثنوی یک مثنوی دیگر تقدیم میشود غروب بود و افق حرف های گلگون داشت ز تیر فاجعه زینب دلی پر از خون داشت غروب بود و غریبانه خیمه ها می سوخت کرانه چشم بدان خون بیکران می دوخت نسیم، گیسوی خون را دمی تکان می داد به این بهانـه گلِ زخـم را نشان می داد دل شکـسـتـۀ زینب شکـسـته تر می گشت چو چشم طفل، به سودای آب بر می گشت فـتاده بـود ز اوج فـلک، سـتارۀ عـشق شکسته بود به یک گوشه گاهوارۀ عشق ستاده اسب و شکـوه سواره را کم داشت افق به رنگ شقایق، لباس مـاتم داشت در آن غروب که آیات عشـق شد تـفسیر در آن دیار که رویای اشک شد تعبـیر حماسه بودکه از بطن خاک وخون می رُست سرشک بود که زخم ستاره را می شست به روی دست و سر و پای، باره می راندند هـزار باره به جـسـم ستـاره می رانـدند نبود دست که گیرد، ستاره در آغـوش میـان تـیر، تـن پـاره پـاره در آغــوش نبود دست که بیرون ز زخـم آرد تـیر به خیـمه آب رسـانـد اگر گــذارد تـیـر سـوار آب چو پـرواز را تـجـسـّم کـرد چه صادقـانه بـدان زخـم ها تبـسـّم کرد ز خــون لاله تمام کـرانه رنگـیـن بـود خـمـیده بود افق بسکه داغ سنگین بود هزار زخم به عبرت چو چشم وا مانده است که عشق بی سر و دست وکفن رها مانده است فـراز با هـمـه قـامـت فـرود آمـده بـود قـیام حـمـد کـنـان در سـجـود آمده بـود صدای سوگ ز محمل به آسمان می رفت درای مرثیه خوان بود و کاروان می رفت شارعر: پرویز بیگی حبیب بیگی ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹