#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
شـرمـنـدگی گـرفـته درخـتـان بـیـد را
چوبی شکـست حرمت مویی سفید را
لعنت به خیزران که به واقع تمام کرد
بیحـرمـتی به ساحـت شـاه شـهـید را
میرفت بانویی که بگیرد به دست خویش
چوبی که داشت سمت لبی میدوید را
وای از دمی که کر شد و نشنید گوش چوب
آهی که مادر عـلی اصغـر، کـشید را
دندان شکست و قافله از آن شکسته تر
یا رب، مبـخـش روز قـیامت یزید را
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
ای ســایـۀ روی ســرم آقــای نـیــزه
بر دامـنم ایکـاش بـودی جـای نـیزه
افـتـادهام از پــا بــرادر پــای نــیــزه
قـرآن بخـوان بر حال من بالای نیزه
ما خارجی هستیم این بُهتان شام است
قـرآن بخـوان که راه رفع اتهام است
بیتـو هـزاران داد از دسـت زمـانـه
دادنـد مـا را نـاسـزا خـانـه به خـانـه
خوردیم شـلاق و کـتک با هر بهـانه
میسوزد از بس جای ضرب تازیانه
انگار آتش بر روی بال و پر ماست
زنجیر گردن بند دخترهای زهراست
بر خـارها رفـتـیم چون نـاچار بودیم
در چشم این مردم بـرادر خار بودیم
شب در خرابه روز در بازار بودیم
هر لحـظـه زیـر هـجـمـۀ آزار بودیم
ما را ببین دنیا به چه روزی کشانده
سیـلی نـخـورده فـاطـمـهزاده نمـانده
سخت است داغ و درد و غم یکجا ببینی
خود را به چندین وجه چون زهرا ببینی
هر شب میان خـواب بـابـا را ببـینی
فـردا ولی اورا روی نـیهـا بـبـیـنی
دور از تعجب نیست از خود سیر باشی
حتی سهساله هم که هستی پیر باشی
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
دم دروازۀ سـاعـات خـدا رحم كند
به دلِ عـمـۀ سادات خـدا رحم كند
محـملم پـرده ندارد مددی يا سـتّار
حاجـتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده، يا تو به هم ريختهای
گريهدار است ملاقات خدا رحم كند
كو علمدار حرم؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
سَرِ بازار به انگـشتْ نـشـانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كُنْدی كه تو را زَجْرَت داد
میكند شِمْر مُباهـات خدا رحم كند
به حریم لب تو چوب حراجی زدهاند*
تا نـميـرم ز بـلـيـّات خـدا رحم كند
❇️ بررسی و نقد شعر: بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد میکنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ ضمنا چهار بیت از این شعر به دلیل تحریفی بودن مطالب و همچنین هدم رعایت شأن اهل بیت کلا حذف شد
به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجی زدهاند
تا نـميـرم ز بـلـيـّات خـدا رحم كند
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
ورود اهل بیت به شهر شام
پس از تمامی وقایع سخت و جانگداز بین کوفه تا شام که ما بخشی از آنها را بازگو کردیم، کاروان در شانزدهم ربیع الاوّل به شام رسید و بنا بر گزارش عماد الدین طبری اهل بيت را سه روز پشت دروازه شهر شام نگه داشتند تا شهر را تزئین كنند و جشن بگيرند. کامل بهایی ص۶۳۶؛ بحارالأنوار۱۰۱ص۳۳۵؛ نفس المهموم ص۳۹۵_منتهي الآمال ص ۵۰۳ ؛ منتخب التّواریخ ۳۱۶؛ فیض العلام۲۸۰؛ بررسی تاریخ عاشورا ۱۴۹
❇️ توضیحات: همان طور که قبلاً به طور مشروح و مستند در صفحه ۳۲۶ همین کتاب ذکر شد تاریخ دیگری برای ورود اهل بیت ذکر نشده و ذکر تاریخ اوّل صفر مربوط به ورود سرمطهّر امام است. البته در صفحه۳۶۰ مقتل مقرّم به نقل از شیخ کفعمی و محدّث کاشانی ورود اهل بیت به شام در اوّل صفر ذکر شده در صورتی کهاشتباه برداشت مؤلّف است؛ زیرا در هر دو کتاب اشاره به ورود سر امام به شام شده نه اهل بیت، هرچند در خود مقتل مقرّم نیز در ادامه رسیدن اهل بیت در اوّل صفر امری بعید و ناممکن اعلام شده است.
✅ وقتي ميخواستند اهل بيت را وارد شهر كنند، امّ كلثوم سلاماللهعلیها به سراغ شمر رفتند و فرمودند: تقاضايي از تو دارم و آن اين است كه ما را از دروازهاي وارد شهر كني كه مردم زيادي نباشند و بين ما و نيزهداراني كه سرهای مطهّر شهدا را حمل ميكنند فاصله بينداز، تا ما اهل بيت كمتر در ديد مردم باشيم؛ امّا شمر ملعون دقيقاً برخلاف آن عمل كرد و آنها را از دروازهای شلوغ ( دروازه ساعات شام) وارد كرد و دستور داد سرهاي مطهّر شهدا را در لابهلاي محملها قرار دادند. اللهوف ص۱۵۲؛ مُثیرُالأحْزان۳۲۳؛ تَسْلِیَةُالْمُجالِسْ ج ۲ ص۳۸۱؛ بحارالأنوار۴۵ص۱۲۷؛ جلاءالعیون ۶۰۶ ؛ مقتل امام حسین ۲۳۸؛ مقتل مقرّم۳۶۰؛ نفس المهموم۳۹۱؛ منتهي الآمال۵۰۱ ؛ مقتل جامع ۲/۹۳
⬅️ گزارش سهل بن سعد ساعدی
از سَهْلَ بْنِ سَعْدِ سَاعِدِي که در ايام ورود اهل بيت در شهر شام بوده، نقل شده که: ديدم شهر را آذين بندي كردند و مردم زيادي دفزنان به جشن و پايكوبي پرداختند! پرسيدم مگر براي مردم شام، امروز عيدي هست! گفتند غریبهای؟ پاسخ دادم من سَهْلَ بْنِ سَعْد، صحابه پیامبرم. کسی گفت: ای سهل! تعجب نميكني كه چرا آسمان خون نميبارد و زمين مردم را نميبلـعد! گفتم چرا؟ پـاسخ داد سر حسين بنعلي را در عراق از تن جدا كردند و براي يزيد هديه آوردند. پرسيدم سر نوۀ پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را از تن جدا كردند و شادي ميكنيد؟ از كجا ميآورند؟ پاسخ دادند: از دروازه ساعات، سهل میگوید رفتم به آن دروازه و ديدم نيزهداراني پيشاپيش در حرکتاند كه بر نوك نیزهها سرهايي آویختهاند و بر نوك يكي از آنها سري بود كه شبيهترين فرد به رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود و در پشت اين نيزهدارها، زنان بر شتـران برهنـه و بـيحجاب سوارند. جلو رفتم و از اوّلين زن پرسيدم تو كيستي؟ فرمودند: من سكينه، دختر حسينبنعلي هستم. عرض کردم من سَهْلَ بْنِ سَعْدِ سَاعِدِي هستم و جدّ شما را ديدهام؛ آيا كاري داريد تا برایتان انجام بدهم؟ سكينه فرمودند: اي سهل! اگر ميتواني اين نيزهدارها را راضي كن جلوتر بروند تا مردم دنبال اين سرها حركت كنند و كمتر به حرم و اهل بيت پيغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نگاه كنند! [ آری تمامي اهل بيت اين گونه بودند که در سختترين شرايط هم ـ در زمان اسارت دشمن و ديدن داغ ـ به دنبال حفظ حرمت و جايگاهشان بودند؛ حجاب كه جاي خودش را دارد! آیا ظلم نيست بگویيم اهل بيت حجابشان را حفظ نکردند؟! ] سهل گفته من به نزد نيزهدارها رفتم و۴۰۰ دينار به آنها دادم تا سرها را از جلو و لابهلاي محمل زنها خارج کرده و به جلوتر بردند. مقتل خوارزمی ج ۲ ص ۶۸؛ تَسْلِیَةُالْمُجالِسْ ج ۲ ص۳۷۹؛ بحارالأنوار۴۵ص۱۲۷؛ جلاءالعیون ۶۰۶ ؛ مقتل امام حسین ۲۳۹؛ نفس المهموم ۳۹۳؛ منتهي الآمال۵۰۲؛ مقتل مقرّم ۳۶۱؛ ناسخ التّواریخ ۵۵۱ ؛ مهیج الأحزان ۶۷۷ ؛ مقتل جامع ۲/۱۰۶
✳️ تذکر مهم: گاهی گفته میشود امام سجّاد علیهالسلام تقاضای فوق را بعلاوه اینکه دستمالی خواستند تا زیر زنجیر بگذارند، از سَهْلَ بْنِ سَعْد داشتند که غلط است. درنقل دیگری هست که عُمَر بْنِ مُنذر هَمْدَانِي خدمت امام سجّاد علیهالسلام و امّ کلثوم رسید که در این گزارش ضمن ترسیم حجاب کامل امّ کلثوم تقاضای اوّل مطرح میشود. کامل بهائی ص۶۴۰؛ منتهی الآمال ص۵۰۴؛ قمقام ص۵۵۶ تعیین هم نشده کدام یک از این دو بزرگوار این درخواست را داشتند؛ در مورد درخواست دستمال هم چیزی نیامده است.
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
کـلـیم اگر دعا کـند بی تو دعا نمیشود
مسیـح اگر دوا دهد بی تو دوا نمیشود
اگر جدایی اوفـتد میان جسم و جان من
قـسم به جان تو دلم از تو جدا نمیشود
گریه اگر کنم همی بهر تو گریه میکنم
ورنه ز دیدهام عبث اشک رها نمیشود
گرد حـرم دویـدهام صفا و مـروه دیدهام
هیچ کجا برای من کـربوبـلا نمیشود
کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمیرود
پـیـرو خـط کـربـلا اهل خـطـا نمیشود
جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله
رأس بـریـده بر کسی راهـنـما نمیشود
کربوبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی
هیچ کجا به سـخـتـی شـام بـلا نمیشود
چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در طشت طلا نمیشود
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی
مهـار ناقـه نیـفـتد به دست شمـر الهی
به خفتگان همه رو نیزه میزدند که برخیز
دریغ و درد، چه راه بلند و شام سیاهی
به غیر سایۀ سرنیزهها و خار مغیلان
برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی
اسیـر بود امـامی که کائـنـات اسیرش
اسیر بود چنان که به سینه، سلسله آهی
به پاره پارۀ معـجـر، مخـدرات مکدر
خـدا کـند که نـدوزنـد اهل شام نگاهی
به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک
مـحـال بـود نـروید پی دعـاش گـیاهی
بدا به شعر که میخواند فی البداهه و میریخت
شراب بر سر پـاک بلند مرتـبه شاهی
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
کشید از سینه آهِ مستمر؛ دروازهٔ ساعات
دلش یکریز میشد شعلهور؛ دروازهٔ ساعات
رسید آن کاروانِ زجر دیده، بیرمق، زخمی
شد از حالِ رقیه محتضر؛ دروازهٔ ساعات
مزیّن شد به پرچمهای رنگی، شد چراغانی
به دستِ شامیانِ فتنهگر؛ دروازهٔ ساعات
حرامیهایِ بیاصل و نسَب، سیلِ تماشاچی
عزیزانِ علی؛ رأسِ قمر...دروازهٔ ساعات
شلوغی، هلهله، بارانِ سنگ و خیلِ نامحرم
به دورش دید خیلی دردسر دروازهٔ ساعات
به خود لعنت فرستاد و به زینب خیره شد مضطر
به دستِ بستهاش با چشم ِتر؛ دروازهٔ ساعات
سه ساعت از مصیبت دیدگان، میکرد استقبال
نه با گل! با غم و خون جگر؛ دروازهٔ ساعات
حسین بن علی شد منکسر بالا سرِ عباس
شکسته عمه سادات در؛ دروازهٔ ساعات
به پایِ نیـزههای داغـدیـده پایکوبی بود
فقط از این بلا دارد خبر؛ دروازهٔ ساعات!
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
آمد زمـان سـخـتِ اسـیـری میان شام
کوچه به کوچه سختی ماندن در ازدحام
دروازۀ شـلـوغ و تـجـمـع مـیــان راه
ساعات سختِ رد شدن از هجمۀ نگاه
در شـام دادهانـد به مـا چـه مـدارجی!
با طـعـنه گـفـتهاند به ما قـوم خارجی
خـنـدیـدهاند بر غـم ما در ازای چه؟!
پوشیدهاند رخت عروسی برای چه؟!
با ضرب کعب نیزه، به اجبار میبرند
ما را برای چه سر بـازار میبـرند؟!
حرفی نمیزنم که شدم از خجالت آب
زینب کجا و رفتن در مجلس شراب؟!
با دست بـسـتـه راهـی دارالخـلافـهام
از مـجـلـس یـزیـد حـسـابـی کـلافـهام
در بین طشت رفت سرت، نیمهجان شدم
با چشمِ خیس، خیره سوی خیزران شدم
آنـقـدر زد به روی لـبـت در بـرابـرم
دنـدان تو شـکـسـت، بـمـیـرم برادرم
پنجاه سال شد که به عشقت عجین شدم
امشب بیا ببین که خـرابـهنـشـین شدم
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
کارِ ما گرچه به جز گریۀ پیوسته نبود
کارِ این قـوم ولـی خـنـدۀ آهـسـتـه نبود
آنقدر ضـربۀ نیـزه همه را ساکـت کرد
بِینِ ما در پِیِ تو، یک سرِ نشکسته نبود
پشت دروازۀ ساعات معـطل شده است
آن کریمی که درِ خانـۀ او بـسـته نـبود
خسته از زخمِ زبانیم و جسارت به لبت
پایِ ما با تو در این راه ولی خسته نبود
فقط از دور، تو را دخـتـرکـانت دیـدند
نیزهای کاش به تو اینهمه وابسته نبود
گـرمِ تـزئـین و پـذیـرایـی شـامانـد همه
ورنه دروازۀ این شهر چنین بسته نبود
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
کاش در دروازۀ ساعت زمان میایستاد
نیـزهها میرفت؛ اما کـاروان میایستاد
کاش وقتی قلب زینب روی نیزه میتپید
قلب دنیا میگـرفت و ناگهـان میایستاد
کوفیان دیدند، وقتی لب به گفتن میگشود
ناگهان زنگ شتـرها از تکان میایستاد
کائنات انگـار تحت امر زینب میشدند
آن چنان که گفتهاند: «آبِ روان میایستاد»
او که با صبر و وقار و همت زهراییاش
باحـجـابش روبروی دشـمنان میایستاد
زینبی که خطبهها را حیدری میخواند و بعد
روی حرفش چون علی تا پای جان میایستاد
با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت
هم چنان میایستاد و هم چنان میایستاد
روضۀ گودال را اصلاً نخوانم بهتر است
شمر در خون مینشست اما سنان میایستاد
آفـتـابِ داغ مـیتـابـیـد بـر تـنهـا، ولی
قـاتل خـورشـیـد زیر سایـبـان میایستاد
بیت آخر سهم خولی میشد و با خواندش
بر زمین میخورد وقتی روضهخوان میایستاد
❇️ بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی پیشنهاد میکنیم بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا غرور در فرهنگ لغت به معانی زیر آمده است:« ۱ - ( مصدر ) فریفتن فریب دادن ۲ - ( مصدر ) مغرور بودن ۳ - ( اسم ) فریفتگی ۴ - تکبر نخوت ۵ - پندار خیال باطل ۶ - جوشهایی که بر صورت جوانان پر خون و خوش بنیه پیدا آید » با این معانی می بینید که غرور دارای بار منفی است و بیشتر ذمّ اهل بیت است.
او که با صبر و غرور و همت زهراییاش
با حـجـابش روبروی دشـمنان میایستاد
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
#سیدالشهدا_علیهالسلام_مصائب_شهرشام
ورود اهل بیت به شهر شام
پس از تمامی وقایع سخت و جانگداز بین کوفه تا شام که ما بخشی از آنها را بازگو کردیم، کاروان در شانزدهم ربیع الاوّل به شام رسید و بنا بر گزارش عماد الدین طبری اهل بيت را سه روز پشت دروازه شهر شام نگه داشتند تا شهر را تزئین كنند و جشن بگيرند. کامل بهایی ص ۶۳۶؛ بحارالأنوار ج ۱۰۱ص۳۳۵؛ نفس المهموم ص ۳۹۵؛ منتهي الآمال ص ۵۰۳؛ منتخب التّواریخ ۳۱۶؛ فیض العلام۲۸۰؛ بررسی تاریخ عاشورا ۱۴۹
❇️ توضیحات: همان طور که قبلاً به طور مشروح و مستند در قسمت روایات تاریخی سایت جامع آستان وصال ذکر شد تاریخ دیگری برای ورود اهل بیت ذکر نشده و ذکر تاریخ اوّل صفر مربوط به ورود سرمطهّر امام است. البته در کتب امروزی به نقل از شیخ کفعمی شیخ بهایی و محدّث کاشانی ورود اهل بیت به شام در اوّل صفر ذکر شده در صورتی کهاشتباه است؛ زیرا در هر سه کتاب با عبارت « أدخل رأس الحسين (عليه السّلام) الى دمشق في أول صفر » اشاره به ورود سر امام به شام شده نه اهل بیت و حتی سر دیگر شهدا هم ذکر نشده است!!!
بعد از ورود اهل بیت به شام و جسارتهایی که صورت گرفت اهل بیت را به مجلس یزید ملعون بردند. در وصف مجلس يزيد گفتهاند كه كاخ يزيد را تزیين كـرده و او را بر تختي آراسته نشانده بودند و دور تـا دورش صندليهای زرّين براي نشستن بزرگان شام بود. اهل بيت را در مقابل كاخ نگه داشته بودند تا يزيد ملعون اذن ورود بدهد. کامل بهایی ص ۶۳۶؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۳۲؛ نفس المهموم ص۳۹۶؛ منتهي الآمال ۵۰۶ ؛ جلاءالعیون ۶۰۸؛ مقتل جامع ۲ص۱۱۴
ادامه روایت در فایل بعدی👇👇👇