eitaa logo
آستان وصال ( اشعار آئینی؛ مقتل، آموزش مداحی)
2.6هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
8 ویدیو
45 فایل
👈 آدرس اینترنتی سایت جامع آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 👈 برای بهرمندی بهتر و بیشتر از قسمت های 18 گانه سایت اصلی آستان وصال و حجم بسیار بالای مطالب سایت؛ لطفا همزمان با این کانال به سایت اصلی آستان وصال هم مراجعه نمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را که پس می‌گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را محمد آخرین برگ نبوت بود از این دفتر خدا می‌بندد از این لحظه دیگر دفتر خود را فلک می‌ریزد امشب بر سر خود خاک عالم را ملک بر اشک چشمش می‌کشد بال و پر خود را یکی اناالیه راجعون روی لبش جاری ست یکی با گریه می‌گیرد سر زانو سر خود را تمام عمر رو به قبله بود و حال می‌خواهد بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را بزرگان گرد او هستند و می‌چرخد سرش سمتی که تنها و به تنهایی ببـیند حـیدر خود را علی ماند و فلانی با فلانی رفت، پیغمبر به دوش این و آن نگذاشت حتی پیکر خود را ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
از بس نبی به شخص علی التفات داشت حتی در احتضار هم از این صفات داشت خود چشمۀ حیات ولی تـشنۀ علی‌است گـویـی از او ارادۀ آب حــیـات داشـت بوی علی شفای غم و درد مصطفاست ورنه رسول، پیش از اینها وفات داشت سینه به سیـنه‌اش دَم آخر نهاد و گـفت: هر کس که حیدری‌ست در عالم نجات داشت هـذیان نداشت خـاتـم پیغمبـران به لب ذکر علی در آن قـلم و آن دوات داشت محـراب را چو غیرِ عـلی دید در نماز او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه زهرای خسته، خنده ز شوق ممات داشت آغـوش می‌گـشود بـرای دو نـور عـین از بس به بوسۀ حسنـین التـفات داشت با هر نظر حـبیب خـدا داشت نکـته‌ای امّـا نگـاه زیـنب کـبـری نـکـات داشت تا آخـرین نـفـس نـگـران حـسـیـن بـود گـاهی گـریـز روضۀ آب فـرات داشت در روزهای آخـر عـمـرش، بـقـیـع را آگـاه از مـصائب بعـد از وفـات داشت تازه غـم و مـصائب زهـرا شـروع شد آنکه به زیر سـایـه تـمام کُـرات داشت فـرمـود: دخـتـرم، بـخـدا مـی‌بـرم پـنـاه زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت تو بازوی علی و علی بازوی خداست از بازوی شکـستۀ تو دین ثـبات داشت ✅ لطفا شما هم مُبلّغ این کانال پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگـوار ای در غـم تو چـشم سماوات، اشکـبار اسـلام در مـصیـبت تو می‌شـود یـتـیـم دین در فراق روی تو بی تاب، بی قرار ما را در اوج گـنبد خـضرای خود ببر تا روی گنبدت بـنـشـیـنـیم چون غـبـار هرگز ز یـاد حـضرت زهـرا نمی‌رود چـشمی که شد ز مـاتم تو ابـر نوبهـار رفـتی و از مدیـنـۀ تو رفـت دلخـوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان از امـت تـو آنچـه نـمی‌رفـت انـتـظـار هر چند از تو غـیر محبت نـدیـده بـود اما به اهـل بـیت تو بـد کـرد روزگـار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یـاسی که مـانـده بود ز بـاغ تو یـادگار گُـر می‌گـرفت آتـش کـیـنه به خـانـه و می‌رفت سمت پهلوی گل دست‌های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انـداخت دور گـردن مـولا طـنـاب دار در بـین کـوچه بـاز هـمان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افـتاد گوشوار ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
آخـر «ماه صفر»، اول ماتم شــده است دیده ها پرگهر و سینه پُر از غم شده است آه ای ماه،که داری به رخت گرد ملال! خون دل خوردن خورشید، مسلّم شده است آخرای ماه سفرکرده که «سی روزه»شـدی رنگ رخسارتو همرنگ محرّم شده است عرشیان، منتظر واقعه ای جان سـوزند چشم قدسی نفسان،چشمه ی زمزم شده است شــب تــودیع پــیمبـر، شـهدا می گـفتند: آه از این صبح قیامت،که مجسم شده است تاکه برچیده شدازروی زمین«سایه ی وحی» آســمان، ابری و آشفته و درهم شده است «مجتبی»گلشنی ازلاله به لب،کردوداع داغ او، داغ دل عــالــم و آدم شــده است باغ، لبـریز شد از زمزمۀ «یاس کبود» لاله، دل تنگ تر ازحجلۀ ماتم شده است میهمانی،که«خراسان» شد از او باغ بهشت میزبان غـم او «عیسی مریم» شده است ازهمان روزکه زد سکّه به نامش درتوس شب،پی کشتن«خورشید» مصمم شده است تا بسوزد «دل ذریه ی» زهرای بتــول زهــر در سـاغر انگور فراهم شده است راستی تا بزند بوسه بر «ایوان طـــلا» کمر چرخ به تعـظیم شمـا خـم شده است پایتخت دل صاحب نظران است این جا «مشهد»انگشت نمای همه عالم شده است گـر چه بسیار خطا دیده ای از ما، امــا سایۀ مهر تو کی از سرما کم شده است؟ گرچه من ذرّۀ ناقابلم ای شـمـس شموس! باز پیوند من و عشق تو محکم شده است تـا کسی بـنـدۀ سـلـطـان خـراسـان نشود غمش از دل نرود، مشکـلش آسان نشود ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal
شهر مدینه صحنۀ صحرای محشر است باور کنیم عمـر جهان رو به آخــر است ملــک خـدای عزوجل خیمه ی عزاست کـی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر است در بیــت وحــی آمده در مــی زنــد اجل ایــن لحظه ی یتیمی زهرای اطهر است جــاری است اشک دیده ی شیرخدا علی انگــار آب غــسل نبی اشک حیدر است عتــرت غریــب گشته و قرآن به زیر پا دست امین وحــی خداونــد بـر سر است بــاور کــنید بر جــگـر شــیر حــق علی داغ نبــی فــقط نــه کـه داغ برادر است رکن علی شکــسته و از بس شده غریب ازغـصه گشته مثل همایی که بی پراست یــارب بر او تـــو فاطمه اش را نگاه دار زهــرا بـرای شیرخدا رکن دیگر است مــویی مــباد کــم ز ســر فاطــمـه شــود کو دست وتیغ وبازوی سردارخیبراست «میثم» اگر رسـول خــدا رفت از جهان نفس نبی به خلق امام است ورهبـراست ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
در و دیوار عالم را سیه پوشید ای مردم که غم درسینۀ اهل ولا جوشید ای مردم تـمـام لاله ها سر در گریبانند از این غم که زهرا در غم بابا سیه پوشید ای مردم مدینه زین غم وحسرت فضایش دردآلوداست درآن وادی شمیم دردوغم پیچیدای مردم فضای آسمان ها را اگر پـوشیده ابر غم غروبی غم فزا داردکنون خورشیدای مردم به پاس آنکه گل ریزد به روی قبرپیغمبر گل اشک ازدوچشم خویش زهراچیدای مردم هـنوز از لاله های باغ بوی داغ می آمد که خارفتنه در راه علی روئید ای مردم اگررسم است گل می آورندازبهردلجوئی چرادشمن به باغ وحی هیزم چیدای مردم نه تنها آستان عصمت حق سوخت درآتش که عرش ازنالۀ زهرابه خودلرزیدای مردم نمی دانم چه آمد برسرباغ وگل و غنچه که جبریل امین باچشم خـونین دیدای مردم خدا را شکردرسوک وغم آل عباعمری وفائی راخدا سوز جگر بخشید ای مردم ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ای محمد ای رسول بهترین کردارها حُسن خلقت شهره دراخلاقها ،رفتارها در بیــانت بــند مـی¬آیـد زبان ناطقان قــامت مــدحت کـجا و خلـعت گفتـارها بال رفتن تا حریمت را ندارد ایــن قلم قاب قــوسینت کجا و مرغــک پندارها طفل ابجدخوان توسلمان سیصدساله است اســتوار مــکتــب ایــثار تــو عمّــارها تانفس داریم وتاخورشیدمی تابد به خاک دل به عشق بی زوالت می کنداقرارها پای بوسی تو عزت داده ما را اینچنین گل نباشد کس نمــی آید سراغ خــارها کی روداز خاطرم یادت که درروزازل کنده اند اسم تو را برسنگ دل حجارها داغ تو در سینۀ ماهست چون خاک توأییم لاله کی روییده درآغوش شوره زارها گل که منسوب تو گردد رنگ وبویش میدهند شاهد حرفم گلاب و شیشه ی عطارها وقـت رزمت آنچـنـانی که میان کارزار رو به تو آرند وقت خــستگی کرّارها ای که باخون دلت پرورده ایی اسلام را چشم واکن که نهالت داده اکنون بارها سنگ می خوردی ومی گفتی که ایمان آورید کس ندیده از رســولی اینچــین ایثارها با عیادت از کسی که بارها آزرده ات روح ایمان را دمیــدی بـر دل بیمارها خم به ابرویت نیاوردی دراین بیست وسه سال بر سرت گرچه بلاباریدچون رگبارها رفتی وداغ توپشت دین رحمت راشکست جان به لب شدازغمت شهرت مدینه بارها تاکه چشمت بسته شده ای قافله سالارعشق رم نمودند عده ای و پاره شد افسارها آنقدرگویم پس ازتومیخ درهم خون گریست ناله ها برخواست بعدت ازدرودیوارها ✅ شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal
در مــاتــم فــراق پــدر گــریه میکـنم همراه شمس و نجم و قمرگریه میکنم شب ها و روزها ز غمش مویه میکنم تا آخــرین تــوان بصــر گریه میکنم خواب شبانه ازسر زهـرا پریده است مانـنـد شـمـع تا به سحـر گـریه میکنم داغی عظیم دیده ام ای مـردمان شهر با لحن جـانگـدازی اگر، گـریه میکنم پـیـغـمـبـر طـوایـف اهــل بـکــاء شدم قــدر تـمـام اشـک بـشـر گـریه میکنم خشکد اگر که چشمۀ اشکم دوباره من با دیده های سرخ جـگـر گـریه میکنم ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
امـشـب کـه نـاز از مـژۀ تـر کـشـیـده‌ام با اشک خـویش، نقـش کـبوتر کشیده‌ام نـقـاش نــیـسـتـم ولـی انـگــار، بـا قـلـم طـرح «مـدیـنه» در دل دفـتر کشیده‌ام ماهی به روی «گنبد خضرا» به روشنی آهـی به یـاد «شهـر پـیـمـبر» کـشیده‌ام گـیـسـوی نخـل‌های پـریـشـان شهـر را در برگ ریز سرو و صنـوبر کشیده‌ام شـایـد یـکی، شـبـیـه گـل ارغـوان شود صـد بـار، عـکـس لالـۀ پـرپـر کشیده‌ام «روح القدس» که داد به دستم گل غزل دیدم به «بیت وحی خـدا» سر کشیده‌ام صبح قیامت است و «اذاالشمس کورت» من در «مدینه» شورش محشر کشیده‌ام «پـیک اجل» اجـازۀ وارد شدن گرفت دستی که کوفت حلقه بر این در، کشیده‌ام در خـانـۀ «حـبـیب خـدا» سوز ناله را با روز رسـتـخـیـز، بـرابـر کـشـیــده‌ام زهرا که بود زمزمه‌هایش جگر خراش او را کـنـار سـاقـی کــوثــر کـشـیــده‌ام پرواز روح قدسی «خورشید وحی» را با اشک دیـده، پـاک و مطـهـر کشیده‌ام آتش گرفت، خیمۀ دل های «اهل بیت» این شـعـلـه را ز عـرش فراتر کشیده‌ام این باغ، بعد داغ نبی، روز خوش ندید این است اگـر که لالـۀ پـرپـر کـشـیده‌ام اشکم که پشت «پنجره‌های بقیع» ریخت دیـدم که از کـجـا به کـجـا پـر کـشیده‌ام گفتم به سوز مرثیه: چنگی به دل بزن! دیدی که نقـش ساقی و ساغـر کـشیده‌ام ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
امامُ الـرحـمـتِ اول و یا پیـغـمـبـرِ آخَـر امین خالق و مخلوق حتی بهر هر کافر همینست آنکه برحقش دهد موسی قسم، حق را که یارب از بلا و از عذاب قوم من بگذر ابالـزهـرا ابالـزُهـره ابالعـلـم و ابالعـالـم ابالقاسم محمد مصطفی هست و ابالکوثر تمام عمر لب نگشود بر نفرین این امت برای رحـمت پـروردگـار آمد پـیـام آور به زیر سنگ دندانش شکست و باز پی در پی لب پُر خون دعا میکرد دشمن را به چشم تر تجلی بخش نور معرفت باشد ز سر تا پا نشان از مهـربانیِ خـدا دارد ز پا تا سر خدا را بین که یک طفل یتیم و این همه شوکت بوَد خُلق عظیمش زینت هر مسجد و منبر همیشه در سلام او پیش دستی کرد حتی بر صغیر و پیر و بیمار و فقیر و خادم و نوکر محمد شهر عـلمِ عـالم امکان علی بابش در این ظلمت سرا او ماه و مهتابش بود حیدر بدون مرتضی راه ورودی نیست بر احمد محمد شاهراه عشق می‌باشد علی رهبر سلام ای مقصد و مقصود بر مخلوق و بر خالق سلام ای برترین عاشق وَ ای عبد خدا منظر به عزرائیل فرمودی مدارا کن بر این امت دلت شـور مرا می‌زد هـمیشه تا دم آخر جهان امروز پُر گشته ز سادات بنی الزهرا ندید این را اگر هرکس هوالغافل هو الابتر حَرایت پر ز حُر کرده عراق و شام و ایران را حرم‌ها چون نگین است و فدایی‌ها چو انگشتر دلم راهی شد امشب تا مدینه گنبد خضرا کمی هم آنطرف‌تر بر مزار عترت اطهر میان بستـرت آرام جان، آرام جان دادى ولى آرامِ جانت نیمه‌جان شد پاى این بستر چه با حسرت دم آخر میان هم گره خورده نگـاه خـسـته بـابـا، نگـاه خـسـته دخـتـر براى بار آخر بوسه‌اى دادى تو بر دستِ همان زهرا که هم دختر ترا بوده است هم مادر ولى دستی که بوسیدی ردى برداشت در کوچه همان زهرا کتک خورد و زمین افتاد پشت در طناب دست مولا را کـشیدند آه در خانه چهل نامرد از یک سر، زنی دلخسته از یک سر به روی خاک بر می‌خواست و هی بر زمین می‌خورد کبوتر می‌خورد روی زمین وقتی بیفتد پر در اینجا مادری پشت پدر افتان و خیزان بود ولی در گوشه مقتل برادر بود و یک خواهر همان میخی که در سینه نشست و سینه‌ها را سوخت گذشت ایام و شد نیزه گذشت ایام و شد خنجر گذشت ایام و زینب داد می‌زد آه یا جداه امان از کندی خنجر امان از گودی حنجر ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
چه اعجازی‌ست در چشمش، که نازل کرده باران را گـلـستان می‌کند لبخند‌های او بیـابـان را بزرگان از همان اول به پایش سجده می‌کردند مدائن از سرِ تعظیم ویران کرد ایوان را میان شانه‌هایش می‌درخشد قرص خورشیدی که روزی در تجارت‌ها بحیرا دیده بود آن را عذاب دوری از کویش، خیال دیدن رویش پریشان می‌کند نزدیک سیصد سال، سلمان را نیازی نیست هنگام فتوحاتش به شمشیری فقط کافی‌ست طولانی کند تحریر قرآن را به غیر از دوستی با اهل‌ بیت اجری نمی‌خواهد نمک از سفره‌اش برداشتی، مشکن نمکدان را ولی چندی‌ست زهرا روز و شب از گریه بی‌تاب است علی این روزها باید بسازد بیت‌الاحزان را علی، شب با چراغی خانه‌ها‌ی شهر را می‌گشت ملول از دیو و دد‌ها آرزو می‌کرد انسان را نَفَس در سینه‌ام تنگ است، از این ماجرا بگذر مجالی تا فدای نَفسِ پیغـمبر کنم جان را همین کافی‌ست مقبول تو باشد بیتی از شعرم که لبخند تو زیبا می‌کند اشعار حَسّان را ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹