eitaa logo
دبیرخانه کانون های خدمت رضوی شهرستان شهرضا
450 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
836 ویدیو
129 فایل
کانون مرکزی خادمیاران رضوی شهرستان شهرضا جهت ارتباط با ادمین کانال و مسول کانون به آیدی ها زیر جهت پاسخ به هر گونه سوال پیام دهید @ashegeyar @admin137000 کانون مرکزی خادمیاران رضوی شهرضا
مشاهده در ایتا
دانلود
_انتشـــــار باید که همیشه حامی دین باشیم چون روح خدا ، حقیقت آیین باشیم هم دوش مجاهدان حق دنبالِ آزادی قبله‌ی نخستین باشیم
🔻اعلام عزای عمومی در کشور در روز چهارشنبه ۲۶ مهر ماه به دنبال جنایت جنگی و حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به بیمارستان غزه و نسل‌کشی مردم مظلوم و کشتار صدها مرد، زن و کودک بی‌گناه 🔹خادمیاران و یاوران رضوی اُستان اصفهان با محکومیت این وحشی‌گری جنون‌آمیز، بار دیگر حمایت خود از مردم مظلوم فلسطین و غزه را اعلام می نمایند.
ابتدا از شما همراهان گرامی خصوصا خانواده معزز شهدا برای درج این محتوا عذرخواهی می نماید: 💠💠💠 وصیتنامه‌ی کودک اهل غزه که در فضای مجازی فلسطین دست به دست می‌شود 😭 خوش آمدید، من هیا هستم و اکنون وصیت نامه ام را می نویسم ۱. پول‌های من (۸۰ شِکِل است) : ۴۵ شِکِل (واحد پول) برای مامان، ۵ شِکِل برای زینت، ۵ شِکِل برای هاشم، ۵ شِکِل برای تیتا، ۵ شِکِل برای خاله هبة، ۵ شِکِل برای خاله مریم، ۵ شِکِل برای دایی عبود و ۵ شِکِل برای عمه سارة. ۲. اسباب بازی‌ها و همه چیزهایم (وسایلم): برای دوستانم زینت خواهرم ❤️ ریما ❤️ منة ❤️ أمل ❤️ ۳. لباس‌های من: برای دخترعموهایم ❤️ و اگر چیزی باقی ماند، انفاق کنید. ۴. کفش های من: به فقرا و نیازمندان اهدا کنید... البته بعد از شستن ❤️ 💠💠💠 خادمیاران و یاوران بزرگوار حالا با دل شکسته و با آمین خانواده محترم برای فرج امام زمان علیه السلام دعا کنید
ای سنگر استوار ایمان، ای قدس! ای قلب زمین و قبلهٔ جان، ای قدس! مانند غرور کوه پا بر جا باش پیروز تویی، قسم به قرآن، ای قدس!
⚫️ شعر میلاد عرفان پور برای سردار شهید سیدرضی موسوی که حاج‌ قاسم به او گفته بود: «پیر شدی، تو هم دیگر باید شهید شوی» آینه گفت: عاقبت پیر شدی، شهید نه موی‌سپید هم شدی آخر و روسپید نه آینه گفت: خسته‌ای؟ گفتمش آه خسته ام در قفسی نشسته‌ام چاره نه و کلید نه... آینه! حیرتم فقط، شوق شهادتم فقط آه چه دارم آینه؟ هیچ به جز امید نه لاله‌ی واژگونم و حسرت بازماندنم داغ نویی نفس‌نفس آمده و نوید نه آینه گفت: صبر کن... گفتمش آه، سوختم در دل شعله می‌توان لحظه‌ای آرمید؟! نه! آینه گفت و... زیر لب گفت شهید می‌شوی آینه! راست گفته‌ای؟! وقت سفر رسید؟! نه؟!