eitaa logo
مرکز قرآن و معارف میقات الرضا طبس
247 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
703 ویدیو
46 فایل
مرکز قرآن و معارف آستان مبارک حضرت حسین بن موسی الکاظم(ع) mighatalreza.quranrazavi.ir آدرس: آستان حضرت حسین بن موسی کاظم علیه السلام ساختمان اداری روبروی فرهنگسرای حضرت شماره تماس: ۰۵۶۳۲۸۱۳۳۰۰ داخلی ۱۷۳
مشاهده در ایتا
دانلود
کجایی ز هر یار یک رنگ تر دلم گشته از سنگ هم سنگ تر مرا با غم ات کن هماهنگ تر نفس تنگ شد دل از آن تنگ تر   به من حق بده که هوایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم   دهان تلخ باشد عسل را چه سود نباشیم عاشق غزل را چه سود شمارا نبینیم عجل را چه سود فرج خواندن بی عمل را چه سود کجایی تو را مقتدایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم نظر کن منِ قطره دریا شوم بیا محضرت تا کمر تا شوم بیا سرخوش از صبح فردا شوم دعا کن من از منتظرها شوم لیاقت بده تا دعایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم منِ محتضر را تو امداد کن خرابم مرا باز آباد کن بیا خیر کن خیر اجداد کن شبی در قنوتت مرا یاد کن اجازه بده تا صدایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم اگر چه گدایم ولی کاهلم گنهکارم و از شما غافلم برای ظهور تو لک زد دلم تو قابل بدان گرچه ناقابلم بگو که چه کاری برایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم به قرآن اگر استخاره کنی هوای اذان از مناره کنی تو باید جهان را اداره کنی سر از من اگر یک اشاره کنی زمین را همه کربلایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم شما را به پهلوی مادر قسم به خانه نشینی حیدر قسم به جای جراحات خنجر قسم به خون شهیدان بی سر قسم محال است یک دم رهایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم بیا لشگر گریه آماده است زمان باز دلشوره ام داده است بیا که دلم یاد دلداده است حرم در خطر باز افتاده است چه با غصه عمه هایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم بیا نان ما بی شما آجر است بیا که ز غم دیده ها پر دُر است ببین زینبیه ز دشمن پر است همه ترسم از غارت چادر است چگونه از این غم رهایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم بیا که دلم زار و رنجیده است رقیه تنش باز لرزیده است صداها بلند است و ترسیده است همانکه سری در طبق دیده است چه سان رو به شام بلایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم بغل کرد سر را به جای پدر سر شاه را شست با چشم تر به او گفت ای آمده از سفر حلالم کن از خاک ویران پدر توان نیست تا جابجایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم تو رفتی و بی خواب راحت شدم به دنبال سر در سیاحت شدم زبان الکن و بی فصاحت شدم پر از زخم و درد و جراحت شدم مرا پس ببر تا دعایت کنم بیا تا که جان را فدایت کنم
ما با گناه بر دل تو غم گذاشتیم کِی روی زخمهای تو مرهم گذاشتیم؟ هر بار با گناه دلت را شکسته‌ایم تازه به خویش، نام ز مَحرم گذاشتیم گفتیم از سپاه تو باشیم، لاجرم پیری ولی رسید و قدی خم گذاشتیم آمد ندا که وقت ظهورش فرا رسد در پشت سر، چو عیسیِ مریم گذاشتیم هرچند ما بدیم ولی هر شهادتی سر دربِ خانه‌ها همه پرچم گذاشتیم آقا قسم به سینه‌ی مرضوض جدتان الحق که ما برای فرج کم گذاشتیم گفتند ده نفر همه با اسبهایمان ما پا به روی پیکر دَرهم گذاشتیم