eitaa logo
خبرگزاری اسونیا
8.4هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
45 فایل
🌐ارسال سوژه، تبلیغات و آگهی: @asuniya11 . خبرنگار خبرگزاری ایسنا اصفهان . 🌐صفحه اینستاگرام👇👇 https://www.instagram.com/asuniya1 . 🔑 دارای مجوز سامانه جامع رسانه کشور کد شامد 1-1-716827-61-4-1
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 مردی متوجه شد گوش همسرش سنگین شده و شنواییش کم شده است. به نظرش رسید همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد. بدین خاطر ، نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. دکتر گفت: برای این که بتوانی دقیق‌تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است آزمایش ساده ای وجود دارد. ابتدا در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی مطلبی را بگو و بعد در فواصل 3 و 2 متری تکرار کن تا جواب بگیری. آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه مشغول تهیه شام بود و خود او در اتاق نشیمن بود. مرد به خودش گفت الان فاصله ما 4 متر است وقتشه امتحان کنم . با صدای معمولی پرسید : عزیزم شام چی داریم؟ جوابی نشنید. رفت جلوتر و دوباره پرسید، باز هم جوابی نشنید. باز هم جلوتر رفت و از فاصله 2 متری پرسید: عزیزم شام چی داریم؟ باز هم جوابی نشنید. باز هم جلوتر رفت و سوال را تکرار کرد. باز هم جوابی نیامد. این بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش گفت: عزیزم شام چی داریم؟ زنش گفت: مگر کری؟ برای پنجمین بار می گویم : خوراک مرغ...! ⚠️نتیجه اخلاقی: مشکل ممکن است آنطور که ما همیشه فکر می کنیم در دیگران نباشد و عمدتا در خود ما باشد!! ❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇 Join ➣ @asuniya1
📚 95 درصد قتل‌ها، در پی درگیری‌های کوتاه و ناگهانی لفظی صورت می‌گیرد: "چرا ماشینت را جلوی در ما پارک کردی؟"، "بوی قورمه‌سبزی واحد شما در کل ساختمان پیچیده"، "آینه ماشینت به آینه ماشین من خورد"، "حواست کجاست؟ به من تنه زدی" و ... . ما - تقریباً همه ما - مهارتی به نام "کنترل خشم" نداریم. بی‌هیچ تعارفی، سر همین یک مورد هم ممکن است روزی، ناخواسته، قاتل یا مقتول شویم. عجالتاً همین نکته را به یاد داشته باشیم و تمرین کنیم: هرگاه خشمگین شدیم، یا با فرد خشمگینی مواجه شدیم، دقایقی را صبر و سکوت کنیم. حتی بعضی‌ها می‌گویند تا 100 بشمارید. ، مانند رگباری است که زود می‌آید و زود می‌گذرد. آن مدت کوتاه را باید مدیریت کنیم و از حالا برای خودمان تعریف کنیم که اگر در موقعیت خشم قرار گرفتیم، چه کاری خواهیم کرد؟ ❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇 Join ➣ @asuniya1
📚 اگر تخته ای را روی زمین بگذاریم و از شما بخواهیم در ازای 20 هزار تومان روی آن راه بروید، حتما این کار را انجام خواهید داد، چون کار بسیار آسانی است. اما اگر همان تخته را به عنوان پلی میان دو ساختمان صد طبقه قرار دهیم و بخواهیم که همان کار را در ازای 20 هزار تومان انجام دهید، آیا این کار را انجام می دهید؟ واضح است که چنین کاری نمی کنید. زیرا دریافت آن 20 هزار تومان دیگر مطلوب یا حتی ممکن به نظر نمی آید. حالا اگر در ساختمان رو به رو در آتش گرفتار شده باشد، آیا برای نجات او از روی تخته عبور می کنید؟ بدون تردید این کار را انجام خواهید داد، چه 20 هزار تومان را بگیرید و چه نگیرید. چرا بار نخست گفتید به هیچ وجه از آن تخته میان دو آسمان خراش نمی گذرید و بار دوم اصلا تردید نکردید؟ خطر در هر دو شرایط یکسان است. پس چه چیزی در این میان تغییر کرده است؟ «هدفتان تغییر کرده است» وقتی دلیلی کافی و بزرگ داشته باشیم، راه هر کاری را پیداخواهیم کرد! ❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇 Join ➣ @asuniya1
📚 چنگیزخان در زمان حمله به ایران نتوانست بخارا را تسخیر کند. این شکست او را به فکر فرو برد و روزها به این فکر کرد که چگونه میتواند بخارا را تسخیر کند. او در نامه ای به مردم بخارا نوشت: «هر کس که با ما دست دوستی دهد و با ما باشد در امان است» اهل بخارا به دو دسته تقسیم شدند: ▪️گروهی که مقاومت کردند ▪️گروهی که با چنگیزخان همراه شدند چنگیزخان بار دیگر به آن ها نامه نوشت: «با همشهریان خودتان که مقاومت میکنند و با ما نیستند بجنگید و هرچه غنیمت به دست آوردید از آن خودتان باشد که به زودی حاکمیت شهر را هم به شما بر میگردانیم» سرانجام گروهی که مقاومت میکردند شکست خوردند و گروهی که با چنگیزخان صلح کرده بودند پیروز شدند. لشکر مغول وارد شهر شد و چنگیزخان دستور داد که: تمام کسانی که با او صلح کرده بودند، سرشان بریده شود! برخی از یاران چنگیزخان به این خلف وعده اعتراض کردند و چنگیز در جواب گفت: «اگر اینان میداشتند، به خاطر ما بیگانگان به برادرانشان خیانت نمیکردند!»و این عاقبت خود فروشان و است. 🖤⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇 Join ➣ @asuniya1
📚 در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه بروید. در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده عمدا بچه‌تون رو نبوسید. در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نگید. در برابر کسی که نداره از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید. ✘هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد مگر به ” فهم و شعور ” مگر به ” درک و ادب ” مهربانان … ✘آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده بگیرد و او را بلند کند! این قدرت تو نیست، این ” انسانیت ” است ... ❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇 Join ➣ @asuniya1
📚 در مراسم عروسی، پیرمردی گوشه‌ای از سالن تنها نشسته بود. داماد جلو آمد و با لبخند گفت: — سلام استاد... منو یادتونه؟ معلم بازنشسته با مهربانی پاسخ داد: — نه عزیزم، فقط می‌دونم مهمان دعوتی داماد هستم. داماد گفت: چطور ممکنه منو فراموش کرده باشید؟ یادتونه سال‌ها پیش، ساعت گرون‌قیمتی در کلاس گم شد و شما گفتید باید جیب همه‌ی بچه‌ها رو بگردید؟ همه رو رو به دیوار ایستوندید. من که ساعت رو دزدیده بودم، از ترس خجالت می‌کشیدم. فکر می‌کردم شما ساعت رو که از جیبم درمیارین، جلو همه آبروم می‌ره... ولی شما ساعت رو در سکوت از جیبم بیرون آوردید... بعد جیب بقیه دانش‌آموزها رو هم گشتید تا کسی شک نکنه. تا آخر اون سال، هیچ‌کس نفهمید دزد کی بوده... و آبروی من حفظ شد. استاد با لبخندی آرام گفت: — هنوز هم تو رو به‌جا نمیارم پسرم... ولی اون روز رو خوب یادمه، چون وقتی جیب‌هاتون رو می‌گشتم، چشم‌هامو بسته بودم... ✨ حکمت و انسانیت، تنها با درس گفتن نیست... گاهی با نادیدن، با سکوت، با صبوری، آینده‌ی یک انسان را می‌سازند. درود بر تمام معلمانی که نه فقط علم، بلکه انسانیت را هم می‌آموزند 🌱 ❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇 Join ➣ @asuniya1
📚 پیرمرد کنار پنجره بیمارستان نشسته بود. پرستار جوانی پرسید: – منتظر کسی هستی پدرجان؟ پیرمرد لبخند زد و گفت: نه دخترم... فقط اومدم بگم "دوستت دارم" به کسی که سال‌هاست صدای منو نمی‌شنوه. پرستار گفت: یعنی کی؟ پیرمرد گفت: همسرم. ۳ ساله که آلزایمر داره... منو نمی‌شناسه، اما من هر روز میام. پرستار با تعجب پرسید: وقتی نمی‌دونه شما کی هستی، چرا میاین؟ پیرمرد آروم گفت: چون من که هنوز می‌دونم اون کیه... 💞 بعضی عشق‌ها نه به خاطر حافظه، که به خاطر "عهد" زنده‌ن... Join ➣ @asuniya1
📚 قدرت یک پیام ساده 💬✨ امروز صبح، یکی از دوستام یه پیام کوتاه بهم داد: «هی! امیدوارم امروز روز خوبی داشته باشی.» اولش فکر کردم چیز خاصی نیست، اما همین جمله ساده باعث شد کل روزم تغییر کنه. چقدر یک کلمه محبت‌آمیز می‌تونه دل آدم رو گرم کنه و انرژی بده! تو هم می‌تونی امروز برای یکی از دوستات یا خانواده یه پیام کوتاه بفرستی. یه جمله ساده، یه تشویق کوچک، یه لبخند مجازی… همین‌ها کلی قدرت دارن برای بهتر کردن حال دیگران. پس امشب، یادت باشه: قدرت تو در همین پیام‌های کوچیکه که گاهی بزرگ‌ترین اثر رو میذارن! 🌟💙 Join ➣ @asuniya1
📚 📰 روایت تلخ از روستای بدون آب | داستان واقعی از سیستان 💧 روستای "مله‌سرا" در سیستان و بلوچستان، تا چند سال پیش، با چاه محلی‌اش زندگی می‌کرد. کشاورزی، دام‌داری و حتی آشپزی و حمام، همه با همان چاه تامین می‌شد. اما امروز، دیگر هیچ صدایی از پمپ آب نمی‌آید. زهرا، دختر ۱۲ ساله‌ای از این روستاست. هر روز صبح، به‌جای رفتن به مدرسه، با مادرش کیلومترها راه می‌رود تا از تانکرهای آب رسانی، چند دبه آب بیاورد. او می‌گوید: «گاهی نوبت‌مون نمی‌شه، و با دبه خالی برمی‌گردیم… مامانم گریه می‌کنه، ولی من دیگه عادت کردم.» خشکسالی، کاهش سفره‌های زیرزمینی و مصرف بی‌رویه، حالا زندگی هزاران خانواده مثل خانواده‌ی زهرا رو به بحران کشونده. 🔹 در همین ایران، در همین امروز، بچه‌هایی هستند که آب را فقط در صف‌های طولانی می‌بینند. 🟡 بیایید را، قبل از اینکه مثل زهرا آرزو شود، حفظ کنیم. Join ➣ @asuniya1
📚 🌾 چاه بی‌صدا مُرد اسماعیل کشاورز بود، اهل یه روستای داغ و خشک اطراف . چاه آب پدریش ۴۰ سال بی‌وقفه زمین رو سیراب کرده بود. یه روز، مثل همیشه رفت سر زمین، پمپ رو زد... صدا اومد، ولی آب نیومد. چند روزی فکر کرد خرابه، شاید لوله ترکیده. اما وقتی کارشناس اومد، فقط یه جمله گفت: «چاه خشک شده... ته کشیده، دیگه آبی نداره.» اسماعیل خشکش زد. همه چیز با هم ریخت: گندم‌ها سوختن، درختا برگ ندادن، گاو و گوسفند فروخته شدن. آب که رفت، انگار زندگی هم رفت... پدرش فقط گفت: «ما یه عمر، بی‌رحم با چاه تا کردیم... آب می‌داد، ما هم می‌کشیدیم، بیشتر و بیشتر... اون هیچی نگفت، فقط یه روز مُرد.» حالا هر قطره آب براشون حکم طلا داشت. و اسماعیل به نوه‌اش گفت: «یاد بگیر... آب صدا نداره وقتی تموم میشه، ولی وقتی نبودش میاد، صداش تا ته جون آدم می‌ره...» ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💧اهالی ! آب داره تموم میشه… اگه امروز نکنیم، فردا حتی برای خوردن هم نداریم. Join ➣ @asuniya1
📚 💧 قطره‌قطره، زندگی ☀️ توی شهر خشک و آفتابی اردستان، پسر نوجوانی به اسم امیر زندگی می‌کرد. امیر اهل کمک کردن بود، ولی راستش رو بخوای هیچ‌وقت به مصرف آب دقت نمی‌کرد. صبح‌ها وقتی مسواک می‌زد، شیر آب باز می‌موند. عصرها هم که حیاط رو آب‌پاشی می‌کرد، بیشتر آب توی جوی می‌رفت تا توی خاک باغچه. 👨‍🏫 یه روز، معلم علومشون تو مدرسه گفت: – «بچه‌ها، یکی از مناطق کم‌آب کشوره. اگه هرکدوم از ما فقط روزی یه لیتر آب کمتر هدر بدیم، می‌تونیم کلی صرفه‌جویی کنیم. حتی شاید آینده‌ی شهرمون رو نجات بدیم.» امیر اولش خندید و گفت: – «یعنی من اگه یه شیر آب رو ببندم، شهر نجات پیدا می‌کنه؟» معلمش جواب داد: – «نه فقط تو، ولی از تو شروع می‌شه.» چند روز بعد، پدر بزرگ امیر که کشاورز قدیمی بود، با حسرت گفت: 👴 – «یادش بخیر، قدیما قنات‌های اردستان زلال بودن. حالا یه سطل آب هم باید با حساب بریزیم پای درختا...» اون شب، امیر با خودش فکر کرد: شاید وقتشه یه تغییری بده. از فرداش شروع کرد. شیر آب رو موقع مسواک زدن می‌بست. به پدرش گفت تا نشت شیر پشت‌بوم رو درست کنه. حتی تو مدرسه یه پوستر درباره صرفه‌جویی آب کشید و چسبوند روی برد مدرسه. دو هفته بعد، وقتی معلمش از کنار برد گذشت، لبخند زد و گفت: – «احسنت امیر... از همین کارهای کوچیکه که آینده ساخته می‌شه.» و امیر، با همه‌ی سادگی سنش، فهمید که فقط یه کار اخلاقی نیست، یه جور عشق به زادگاهه... به اردستان خشک اما دوست‌داشتنی.❤️🏜️ Join ➣ @asuniya1
خبرگزاری اسونیا
❌❌❌ #بدون_شرح / باید بدانیم و درک کنیم که فرهنگ، فرهنگ است و واژه ی #بی‌فرهنگی، زیبا نیست! تخریب ام
. 📚 🪑 نیمکت پارک روزی روزگاری، در یکی از پارک‌های کوچکِ اردستان، نیمکتی چوبی بود که هر روز میزبان بچه‌ها، پیرمردها، مادرهای خسته و حتی عاشق‌های جوان می‌شد. 🏃‍♂️ یه روز، پسربچه‌ای با هیجان دوید و با لگد زد به پایه‌ی نیمکت. نیمکت تکون خورد. چند روز بعد، کسی روش با ماژیک نوشت. روز بعدترش، یکی از تخته‌هاش شکست 💔. همه رد می‌شدن، نگاه می‌کردن، و با خودشون می‌گفتن: "کاش درستش کنه..." 🏛️ اما کسی نمی‌پرسید: 🤔 ما چی؟ ما چرا شکستیم؟ چرا بی‌تفاوت رد شدیم؟ تا این‌که یه پیرمرد هر روز با یه آچار و مقداری رنگ می‌اومد. نیمکت رو تعمیر کرد. رنگش زد. کنارش یه تابلو گذاشت: 🪧 "من درستش کردم، چون شهرم رو دوست دارم 💖 تو خرابش نکن، چون خودت اینجایی، بچه‌ات اینجاست، خاطراتت اینجاست." 🙌 از اون روز به بعد، اون نیمکت دیگه نشکست چون همه حس کردن مال خودشونه 🏘️ فرهنگ یعنی مراقب چیزی باشی، حتی وقتی مال خودت نیست. 🌱 ❤️⃝⃡🇮🇷 رسانه‌مردمی اسونیا👇👇 Join ➣ @asuniya1