eitaa logo
عطش بندگی
174 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
987 ویدیو
29 فایل
خانم نحوی: مبلغ و مربی نهج البلاغه با ما همراه باشید با👇 ✔تفسیر قرآن،نهج البلاغه و روایاتی از معصومین ✔اخلاق،سبک زندگی اسلامی، مهدویت و مبحث جمعیت و فرزندآوری ارتباط با ادمین👇 @Nahvi52
مشاهده در ایتا
دانلود
ســــــــــلامـ امامـ زمانـمـ💫 آمدن شـــــما زیباترین پایانے استـــــ ڪه خدا مقدر کردھ ... بیاييـــــد تا قصہ پُر غصہ دنیا، بہ انتهاےِ شیرین خودش بࢪسد... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 @atash_bandegi🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210110-WA0085.mp3
3.94M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ الگوی معاشرت با مردم 1⃣ 🔺بایدهای معاشرت با مردم 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ @atash_bandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
119 Jahad ba Nafs 1396 Mashhade Moghadas.MP3
4.66M
🔈 📚 📣 جلسه صد و نوزدهم * باب وجوب رعایت انصاف با مردم * انصاف به چه معناست؟ * سیدالاعمال کدام‌اند؟ * افزایش عزت با رعایت انصاف * سه دسته‌ای که به خدا نزدیکترند! 🎤 مصطفی امینی خواه ❗️برای دریافت مجموع جلسات جهاد با نفس، از طریق لینک زیر اقدام نمایید 🌐 https://aminikhaah.ir/?p=394 🔔 @atash_bandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 🌷 حر انقلاب اسلامی 🌷 ☘قسمت هفتم (سند) 🔹وارد کلانتري شدم. با کارهاي پسرم، دیگه همه من را مي شناختند. مأمور جلوي در گفت: 🔸 برو اتاق افسر نگهبان ! درب اتاق باز بود. افسر نگهبان پشت ميز بود. هم با يقه باز و موهاي به هم ريخته مقابل او روي صندلي نشسته بود. پاهاش را هم روي ميز انداخته بود. تا وارد شدم داد زدم و گفتم: 🔹 مادر خجالت بکش پاهات رو جمع کن ! بعد رفتم جلوي ميز افسر و سند را گذاشتم و گفتم: من شرمنده ام، ببفرمائيد. 🔸 با عصبانيت به شاهرخ نگاه کردم و بعد از چند لحظه گفتم: دوباره چيکار کردي ؟! شاهرخ گفت: 🔸با رفيقا سر چهار راه کوکا وايساده بوديم. چند تا پيرمرد با گاريهاشون داشتند ميوه مي فروختند، يکدفعه يه پاسبون اومد و بار ميوه پير مردها رو ريخت توي جوب. اون پاسبون به پيرمردا فحش ناموس داد من هم نتونستم تحمل کنم و ... 🔹افسر نگهبان گفت: اين دفعه احتياجي به سند نيست. ما تحقيق کرديم و فهميديم مأمور ما مقصر بوده. بعد مكثي كرد و ادامه داد: 🔸به خدا ديگه از دست پسر شما خسته شدم. دارم توصيه مي کنم، مواظب اين بچه باشيد. اينطور ادامه بده سرش ميره بالاي دار ! ادامه دارد @atash_bandegi 🕊 🕊🌷🕊 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا