AUD-20210110-WA0085.mp3
3.94M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت10
⭕️ الگوی معاشرت با مردم 1⃣
🔺بایدهای معاشرت با مردم
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
@atash_bandegi
119 Jahad ba Nafs 1396 Mashhade Moghadas.MP3
4.66M
🔈 #جهاد_با_نفس
📚 #وسائل_الشیعه
📣 جلسه صد و نوزدهم
* باب وجوب رعایت انصاف با مردم
* انصاف به چه معناست؟
* سیدالاعمال کداماند؟
* افزایش عزت با رعایت انصاف
* سه دستهای که به خدا نزدیکترند!
🎤 مصطفی امینی خواه
#درس_اخلاق
#انصاف
❗️برای دریافت مجموع جلسات جهاد با نفس، از طریق لینک زیر اقدام نمایید
🌐 https://aminikhaah.ir/?p=394
🔔 @atash_bandegi
🌷 🌷
#شاهرخ حر انقلاب اسلامی
🌷
☘قسمت هفتم (سند)
🔹وارد کلانتري شدم. با کارهاي پسرم، دیگه همه من را مي شناختند.
مأمور جلوي در گفت:
🔸 برو اتاق افسر نگهبان ! درب اتاق باز بود. افسر نگهبان پشت ميز بود.#شاهرخ هم با يقه باز و موهاي به هم ريخته مقابل او روي صندلي نشسته بود. پاهاش را هم روي ميز انداخته بود. تا وارد شدم داد زدم و گفتم:
🔹 مادر خجالت بکش پاهات رو جمع کن !
بعد رفتم جلوي ميز افسر و سند را گذاشتم و گفتم:
من شرمنده ام، ببفرمائيد.
🔸 با عصبانيت به شاهرخ نگاه کردم و بعد از چند لحظه گفتم:
دوباره چيکار کردي ؟! شاهرخ گفت:
🔸با رفيقا سر چهار راه کوکا وايساده بوديم. چند تا پيرمرد با گاريهاشون داشتند ميوه مي فروختند، يکدفعه يه پاسبون اومد و بار ميوه پير مردها رو ريخت توي جوب.
اون پاسبون به پيرمردا فحش ناموس داد من هم نتونستم تحمل کنم و ...
🔹افسر نگهبان گفت: اين دفعه احتياجي به سند نيست. ما تحقيق کرديم و فهميديم مأمور ما مقصر بوده.
بعد مكثي كرد و ادامه داد:
🔸به خدا ديگه از دست پسر شما خسته شدم. دارم توصيه مي کنم، مواظب اين بچه باشيد. اينطور ادامه بده سرش ميره بالاي دار !
ادامه دارد
#رمان
#شاهرخ
@atash_bandegi
🕊 🕊🌷🕊 🕊