eitaa logo
کانال آتش به اختیار ، یاران ولایت
122 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
796 فایل
آتش به اختیار یعنی جشن ترفیع رتبه‌ی افسران جنگ نرم. وقتی فرمانده علَم را دست جوانان و جناح مؤمن انقلابی می‌دهد، یعنی این جوان لیاقت علَم‌داری دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️مردم و حکومت اسلامی (بخش دوم) 💠 در نظام (شکل گیری و استمرار) 🔷امیرالمومنین امام علی(ع) میفرماید: «پیامبر(ص) به من فرمود: ای پسر ابوطالب! ولایت امت من برعهده تو است. پس اگر به سلامت قدرت را به تو سپردند و در مورد زمامداری تو، با خشنودی اتفاق کردند، سرپرستی امورشان را برعهده گیر؛ ولی اگر در مورد تو رأی دیگری ابراز داشتند، آنان را به حال خود رها کن». [کشف المحجة، ص ۱۸۰] این روایت نشان میدهد: ۱) (ع) از سوی (ص) به ولایت منصوب شده است؛ بنابراین وابسته به رأی مردم نیست. ۲) اعمال ولایت آن حضرت، به مقبولیت و پذیرش مردمی مشروط است. 🔷بنابراین وقتی کسی از سوی ، به ولایت منصوب میشود، - بدون توجه به استقبال یا عدم استقبال مردم - است و جامعه، وظیفه دارد از او پیروی کند؛ اما تشکیل عملی حکومت از سوی «ولی امر» به آرای عمومی و وجود شرایط و بستر مناسب اجتماعی، مشروط است. به عبارت دیگر، همانطور که جامعه به پیروی از ولی امر موظف است، نیز وظیفه دارد، مسؤولیت سنگین اداره و رهبری جامعه را انجام دهد. شرط اعمال این رسالت، وجود موقعیت و بستر مناسب اجتماعی است که «پذیرش و مقبولیت مردمی» مهم ترین رکن آن به شمار می آید. 🔷امام خمینی(ره) درباره میفرماید: «اگر برای فقها امکان اجتماع و تشکیل حکومت نباشد، هر چند نسبت به عدم تأسیس حکومت اسلامی معذورند، ولی آنان ساقط نمی شود؛ با اینکه حکومت ندارند، بر امور مسلمین و بلکه بر نفوس مسلمین دارند». [امام خمینی، البیع، ج۲، ص۴۶۶] بر این اساس، رأى، رضایت، کمک و همدلى مردم، باعث به وجود آمدن و تحقق عینى مى شود. امیرالمومنین (ع) میفرماید: «اگر حضور بیعت کنندگان نبود، و با وجود یاوران، حجّت بر من تمام نمى شد... رشته کار [حکومت] را از دست مى گذاشتم». [نهج البلاغه، خطبه۳]. 🔷همچنین مى فرماید: «لا رأى لمن لا یطاع؛ کسى که فرمانش پیروى نمى شود، رأیى ندارد». [همان، خطبه۲۷] این سخنان همگى بیانگر در پیدایش، تثبیت و کارآمدى حکومت الهى، خواه حکومت رسول الله(ص) و امامان معصوم(ع) و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت است. حکومت اسلامى بر اراده تشریعى الهى استوار است و رأى خدا در همه جا مطاع بوده و اعتبار تا وقتى است که با دین تنافى نداشته باشد. بنابراین «مقبولیت مردمى» با «مشروعیت الهى» نه تلازمى دارد و نه تنافى. 🔷در مقابل، در نظام های غیر الهی، مشروعیت نظام سیاسی برخواسته از خواست و اراده مردم است و لازمه آن این است که اگر مردم حکومتی را نخواستند آن حکومت نامشروع باشد، هر چند در پی مصالح مردم باشد و اگر مردم خواستار حکومتی بودند آن حکومت مشروع می گردد، هر چند خلاف مصالح مردم حرکت کند و ارزش های اخلاقی را رعایت نکند. [محمد تقی مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ج۱، ص ۱۰۳-۱۰۴] منبع: وبسایت پرسمان