eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.2هزار دنبال‌کننده
51.9هزار عکس
40.7هزار ویدیو
861 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
بهش گفتم « توی راه که برمی گردی، یه خورده کاهو و سبزی بخر. » گفت « من سرم خیلی شلوغه، می ترسم یادم بره. روی یه تیکه کاغذ هرچی می خوای بنویس، به م بده. » همان موقع داشت جیبش راخالی می کرد. یک دفترچه ی یاداشت و یک خودکار در آورد گذاشت زمین. برداشتمشان تا چیزهایی که می خواستم تویش بنویسم یک دفعه به م گفت« ننویسی ها! » جا خوردم. نگاهش که کردم، به نظرم کمی عصبانی شده بود. گفتم « مگه چی شده؟ » گفت « اون خوداری که دستته مال بیت الماله. » گفتم « من که نمی خوام کتاب باهاش بنویسم. دو – سه تا کلمه که بیش تر نیست. » گفت «نه. » یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 23 🌺پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات❤️ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
همه آرزومیکنن مثل شهدا شهیدبشن ‼️ چرا مثل شهدا زندگی نکنیم؟.. . ✔️خـب مثل شهدا زندگی کنیم همه یاد گرفتیم فقط میگن کاش ما هم شهید بشیم.. نگا کنیم ببینیم این شهدا چطور زندگی میکردن.. چکاری انجام دادن که لایق شهادت شدن... بعد بیایم آرزوی شهادت کنیم...... ◀️مثل شهدا زندگی کنیم...
🌸در عملیات کربلاى ۵ فرمانده تیپ غواص لشکر ثارالله بودم. فرمانده یکى از گردان‌ها شهید على عابدینى بود. ساعت ده شب بچه‌ها وارد آب شده بودند ولی از على هیچ خبرى نبود. هر جا را گشتم عابدینى را پیدا نکردم. این طرف، آن طرف، همه جا را جست‌وجو کردم ولى خبرى نشد. 🌷حاج قاسم سلیمانى پشت بى‌سیم مرتب مى‌پرسید: پس چرا منتظرید و حرکت نمى‌کنید. دویدم به سمت سنگرهایى که روز گذشته بچه‌ها در آن مستقر بودند. سنگر به سنگر را گشتم. تا بالاخره دیدم على عابدینى داخل یکى از سنگرها مشغول نماز خواندن است. 🌱گفتم: على! بجنب. گردان منتظر توست. اما او هیچ توجهى نکرد. مثل این‌که اصلاً صدایى نمى‌شنود. وارد سنگر شدم و داد زدم على با تو هستم. و بعد او را تکان دادم. 💦دیدم در حال نماز آرام‌آرام اشک مى‌ریزد. گفتم: بجنب. بچه‌ها معطل‌اند و دیگر منتظر نشدم و از سنگر زدم بیرون و به طرف گردان شروع کردم به دویدن. 🌹على عابدینى با فاصله‌اى کوتاه به دنبالم آمد و به گردان ملحق شد. وقتی عملیات شروع شد، على در همان شب اول به شهادت رسید. سردار حاج مرتضی حاج باقری، نقل از کتاب هنر اهلبیت ع
✳️قبل از عمليات كربلاى ۵ شهيد تورجى‌زاده همه گردان را به خط كرد و گفت: هر كس سيّد است پيشانى‌بند سبز ببندد و بقيه پيشانى‌بند قرمز. اگر كسى از بچه‌ها كه سيّد بود پيشانى‌ بند قرمز مى‌بست مى‌آمد و باز مى‌كرد و به او پيشانى‌بند سبز مى‌داد. 🛑من خودم سربند قرمز بسته بودم كه محمّد آمد و آن­را باز كرد و  يك سربند سبز به من داد. 📸سپس از گردان عكس گرفته شد. در آن عكس اكثر بچه‌ها سربند سبز بسته‌اند. كه بعد از پنج مرحله عمليات ۱۰۵ نفر آن‌ها به شهادت رسيدند. 💟همة اين‌ها به خاطر ارادت فراوان تورجى‌زاده به حضرت زهرا س بود. يك شب در بين دعاى كميل خطاب به بچه‌ها گفت: من وصيت كرده‌ام روى قبرم بنويسند يازهرا. شما هم چنين وصيت كنيد. ✴️روزى از او پرسيدم: بالاخره تو كى شهيد مى‌شوى؟ گفت: در عملياتى كه رمز آن يا زهرا باشد و من فرمانده گردان يا زهرا باشم. نكته قابل توجه اين­كه وقتى هم به شهادت رسيد يك تركش به بازو و يك تركش عميق به پهلويش خورده بود. دکتر سید احمد نواب، نقل از کتاب هنر اهلبیت
🤲خدايا تو را شكر مى‌كنم كه عشق حضرت مهدى عج را در دل من جاى دادى. و خدايا تو را شكر مى‌كنم كه مرا به زيور ايمان آراستى. 🌺بگذاريد بعد از مرگم بدانند و بدانيد همان‌طور كه اساتيد بزرگمان مى‌گفتند كه نوكر محال است صاحبش را نبيند، من نيز صاحبم را، محبوبم را ديدار كردم. اما افسوس كه تا اين لحظه كه اين وصيت را مى‌نويسم ديدار مجدد او نصيبم نگشت. ❇️بدانيد امام زمانمان حىّ و حاضر است. و او پشتيبان همه شيعيان مى‌باشد. از ياد او غافل نگرديد. ديگر در اين مورد گريه مجالم نمى‌دهد ]تا [بيش‌تر بنويسم. و تا اين زمان ديدار او را براى هيچ كس نگفتم، مبادا كه ريا شود. و فقط مى‌گويم كه از آن ديدار به بعد چون ديگر تا اين لحظه او را نديده‌ام تمام جگرم سوخته است. 🌷شهید مصطفی ابراهیمی مجد، نقل از کتاب هنر اهلبیت ع
🔸طلبه شهید مدافع حرم محمد پورهنگ: 🌹«من بسیار درباره این موضوع فکر می کنم که سهم ما در ظهور امام مهدی عجل الله چه میتواند باشد ؟ و چگونه می توان در این عرصه موثر بود ؟ چه کارهایی میتوان انجام داد؟ شاید حداقل کاری که میتوان انجام داد این است که اگر نمی توانیم در تسریع و سرعت بخشیدن به ظهور موثر باشیم و کاری برای این مسئله نمی کنیم لااقل آن را به تاخیر هم نیندازیم! 🌾 اینکه هر روز پرونده اعمال ما به محضر عرضه می شود، به هر حال احساس شرمی در انسان ایجاد می کند از این بابت که مرتکب گناهی شده و امامش از آن گناه مطلع گردیده و شاید آزرده خاطر شود. 🌹بنابراین؛ در قدم اول تلاش کنیم که ظهور را با اعمالمان به تعویق نیندازیم دوم به گونه ای زندگی کنیم که اگر به عنوان مثال متوجه شویم همین حالا حضرت مهدی عجل الله ظهور می کنند آنقدر تعلقات مادی و دنیای نداشته باشیم که نتوانیم با حضرت همراه شویم.»