به مناسبت سالروز شهادت #مرتضی_عطایی (ابوعلی) در روز عرفه .
تاریخ شهادت ۹۵/۶/۲۱ .
قرار بود خانواده آقا مرتضی برن #دمشق . چند روزی در #شهریار منزل شهید #مصطفی_صدرزاده بودن تا هماهنگی صورت بگیره و با پرواز برن دمشق . ارتباط شهید صدر زاده و مرتضی عطایی یک ارتباط خاص و عاشقانه بود . خانواده هاشون هم همینطور . روز #عرفه رفته بودم مرقد شاه عبدالعظیم حسنی تا در دعای عرفه شرکت کنم نیم ساعتی نگذشته بود که آقا مهدی (برادر شهید #حسن_قاسمی_دانا ) از منطقه زنگ زد و گفت برو منزل آقا مصطفی و هر طور شده نگذار خانواده #ابوعلی بیان دمشق . 😭 گفتم چرا گفت ابوعلی مثبت داداش حسن شده (یعنی مرتضی شهید شده و رفته پیش شهید حسن قاسمی دانا )من یک لحظه آسمان و زمین دور سرم چرخید و نمیدونستم چی بگم بغضم ترکید و آه و نالم به هوا رفت . یک ربع تو همین وضعیت بودم مردم فکرمیکردن من بخاطر دعا ست که دارم زجه میزنم ولی نمیدونستن بخاطر شهادت بهترین عزیزم که مثل برادرم بود به این روز افتادم . از صحن حیاط زدم بیرون . نمیدونستم چکار باید بکنم . هنگ هنگ بودم . ناخداگاه دست بردم به گوشی همراه و شماره خانم آقا مصطفی رو گرفتم . بدون اینکه فکرم کار کنه به ایشون گفتم خانم آقا مرتضی کجاست ؟!!! خانم آقا مصطفی شک کرد ولی چیزی نگفت . فقط گفت رفتن مرقد شاه عبدالعظیم برای دعای عرفه . سوال کردن چطور مگه . گفتم اومدن نزارید برن فرودگاه .ایشون گفتن چرا ؟!!! مگه پرواز کنسل شده !!!گفتم نه ....آقا مرتضی الان در جوار آقا مصطفی هستن !!!!!
خانم آقا مصطفی جیغ بلندی زد و از حال رفت . زنگ زدم به اخویشون و پدرشون تا برن به داد خانم آقا مصطفی برسن .