💢متن شبهه
♦️همه ما بارها از خود پرسیده ایم که این جمله عربی(یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل و نهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) که تا امروز سر سفره های هفت سین میشنویم چه پیوندی با نوروز پارسی دارد. نوروز یک جشن پرپیشینه و کاملا پارسی است و به هیچ وجه به تازی ها و زبان آنها مربوط نمی شود. اصلا شایسته نیست که ما ایرانیان این آیین پارسی را با ( ادعیه تازی) آنچنان که تا امروز مرسوم بوده جشن بگیریم. ما با خدای خود به پارسی سخن میگوییم !
🛑پاسخ:
♦️ متاسفانه برخی با پیامهای نژادپرستانه، ژست روشنفکری میگیرند، حال آنکه نژادپرستی، نوعی عقیده #جاهلی است. گوهر وجودی همه انسانها برابرست، نه جنسیت، نه قومیت، نه نژاد، نه رنگ پوست، نه قومیت و ... باعث برتری نیست. عجب 😳😳😳😳
لذا اینکه در متن مذکور به وضوح شاهد تاختن به نژاد و زبان عرب هستیم، نشانگر جاهلیت نویسنده است.
♦️ ملت ایران عمدتا مسلمان اند و توجه آنها به زبان عربی، بدلیل دلبستگی آنها به اسلام بعنوان کاملترین و عقلانی ترین دین است، ضمن آنکه، بیش از 50 درصد زبان فارسی، شامل لغات عربی است و در واقع ما بدون لغات عربی، قادر به صحبت به زبان فارسی نخواهیم بود.
♦️خداوند متعال، خالق همه موجودات است و در نیایش با او، نوع زبان تفاوتی ندارد. بجز در نماز و برخی عبادات خاص که آن هم بدلایلی چون وحدت کلمه همه مسلمین است.
♦️ نیایش لحظه تحویل سال، امری مطلوب و پسندیده است، که لزومی هم بر خواندن دعای خاص یا به زبان خاص نیست.
♦️ اما دعای معروف لحظه تحویل سال که احتمالا از معصومین علیهم السلام برای نوروز صادر شده(در کتاب زاد المعاد علامه مجلسی، آن را منقول از معصوم آورده)، شامل حمد و ثنای پروردگار، یاد گذران روز و شب و درخواست تغییر حال جسمی و روحی به بهترین حال است و متناسب با موقعیت تحویل سال" بوده و لذا از مطلوب ترین و بهترین دعاهاست و از طرفی این دعا از نظر طنین و آهنگ کلامی در اوج زیبایی میباشد.
#وصال به صبح صادق فرج، بهترین تجلی عبودیت و نائل شدن به مقام احسن الحال میباشد.
🟢💐ـ﷽ـ💐🟢
#وصال ۱
چهل روایت از دلدادگی #شهدا به #امام_زمان (عجلﷲفرجه)
♨️ سر سلسله ی خوبان
امام کاظم (علیه السلام) درباره ی مقدمات ظهور و شرایط قبل از آن فرمودند:
«مردی از قم قیام میکند و مردم را به سوی حق دعوت میکند (بسیاری از بزرگان این شخص را امام راحل میدانند) گروهی دور او جمع میشوند که (به علت ایمان) مانند پاره های آهن هستند ... از جنگ و مبارزه خسته نشوند و ترس به خود راه ندهند و بر خدا توکل کنند و عاقبت پیروز شوند.»(بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۲۱۶)
فرزند یک مبارز بود؛ یک انقلابی مجاهد که در برابر ظلم و استبداد کوتاه نیامد. پدر گرامی امام، روحانی شهید سید مصطفی موسوی خمینی بود.
از آن پدر چنین پسری آمد که اسلام را در جهان معاصر زنده کرد. امام خورشیدی بود که در آسمان شیعه درخشید و برای سالها اسلام را زنده نگاه داشت. حکم ولایت فقیه از سالها پیش در حوزه های علمیه روی زمین مانده بود. کسی نبود که توان اجرای آن را داشته باشد.
یک فقیه عالم و عادل و آگاه به زمان و شجاع، که مخالف هوای نفس و مطیع امام زمان (عجلﷲفرجه) باشد لازم بود که آمد. او احکام بر زمین مانده را اجرایی کرد.
از علما بود میگفت در نجف اشرف خدمت امام بودیم. صحبت از ایران به میان آمد. من گفتم این چه فرمایشهایی است که درباره ی بیرون کردن شاه از ایران میفرمایید!؟ یک مستأجر را نمیشود بیرون کرد. آن وقت شما میخواهید شاه مملکت را بیرون کنید!؟ امام سکوت کردند من فکر کردم شاید سخن مرا نشنیده اند. لذا همان سخن را تکرار کردم.
امام برآشفتند و فرمودند: «فلانی، چه میگویی؟ مگر حضرت بقیة الله، امام
زمان (عجلﷲفرجه) نستجير بالله به من خلاف میفرماید؟! ایشان فرموده: شاه باید برود.»
آقای مرتضایی فر میگفت شب ۲۲ بهمن امام فرمان دادند مردم در خیابانها بریزند و حکومت نظامی را نادیده بگیرند. این جریان را به مرحوم آیت الله طالقانی اطلاع دادند. من در آنجا خدمت ایشان بودم.
آیت الله طالقانی از منزلشان به امام در مدرسه علوی تلفن زد و مدت نیم ساعت با امام صحبت کردند. دیگر برادران بیرون از اتاق بودند.
ما فقط میدیدیم آیت الله طالقانی مرتب به امام عرض میکنند: «آقا شما ایران نبودید، این نظام پلید است، به صغیر و کبیر ما رحم نمیکند، شما حکمتان را پس بگیرید.» و مرتب شروع کردند از پلیدی و ددمنشی نظامیان گفتن.
شاید بتوانند موضع امام را تغییر دهند. نظرشان این بود؛ فرمانی را که راجع به حضور مردم در خیابانها داده شده پس بگیرند.
یک مرتبه متوجه شدیم آقای طالقانی
گوشی را زمین گذاشتند و به حالت متأثر رفتند و در گوشه ی اتاق نشستند! ما که اینگونه دیدیم بعد از لحظاتی خدمت ایشان رفتیم. ابتدا این تصوّر پیش آمد که امام به ایشان پرخاش کرده اند که شما چرا دخالت میکنید و ... دقایقی گذشت. از مرحوم آیت الله طالقانی پرسیدیم جریان چه بود؟ ایشان گفتند من هر چه به امام عرض کردم ایشان حرف مرا رد کردند و وقتی دیدند من قانع نمیشوم فرمودند: «آقای طالقانی، شاید این حکم از طرف امام زمان (عجلﷲفرجه) باشد!» این را که از امام شنیدم دست من لرزید و با امام خداحافظی کردم؛ چون دیگر قادر نبودم که حتی پاسخ امام را بدهم. فردای آن روز وقتی پیروزی انقلاب با کمترین تلفات اعلام شد به اهمیت کار و پیام امام پی بردیم.
***
بزرگترین ولی شناسان این دیار که عمری را با ارادت بر در خانهٔ مولایشان امام زمان (عجلﷲفرجه) طی کرده بودند، مطیع بی چون و چرای امام بودند. زیرا حضرت روح الله را نائب امام میدانستند و تبعیت از ایشان را بر خود واجب.
از کرامات این بزرگ مرد هر چه بگوییم کم است که خود کتابی میخواهد بس عظیم. اما این مرد الهی چنان بود که بوی یار از چهره ی با صلابت و کلام نورانیاش استشمام میشد. در سخنان خود آن گونه بود که هیبت علوی احساس میشد. وقتی پیام ایشان در زمان جنگ پخش شد که فرمودند: «امر شده است استقامت کنیم.» همه ی دوستان با خود میگفتند چه کسی امر کرده است؟
راستی امام روح الله که بود؟! کسی آیا او را شناخت؟! آیا قدر این بزرگ مرد و انقلاب کبیر او را میدانیم؟! آن عالم بزرگوار فرمود: در هر صد سال یک ستاره در آسمان شیعه میدرخشد و این قرن، قرن خمینی کبیر است.»
و آیا مطیع خَلَف صالح و جانشین برحق او، ولی فقیه زمان، امام خامنه ای عزیز هستیم؟! و مطمئن باشیم نائب امام، همواره از سوی امام تأیید خواهد شد که این ترجمان ولایت فقیه است.
و امام، این بزرگ مرد تاریخ اسلام، با روحی شاد و ضمیری امیدوار در بهشت در کنار شهیدان خود به نظارهٔ ما نشسته است. تا ببیند ما با ولایت فقیه این میراث جاودانش چه میکنیم؟
💌 ادامه دارد ...