eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.3هزار دنبال‌کننده
61.2هزار عکس
48.8هزار ویدیو
927 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
❔با یک دوست سنی بحثی داشتم گفت خرافات تو کتابهای شما است از جمله اینکه می گویید امام حسین از پیامبر شیر می خورد و از فاطمه شیر نمی خورد آیا چنین چیزی قابل قبول است❗️❗️ 💠💠 🔷شیخ کلینی از امام علیه السلام روایت می کند که فرمود: «امام حسین نه از پستان حضرت فاطمه و نه زنان دیگر شیر نخورد پیامبر انگشت و زبانش را در او می‌گذاشت و او می‌مکید و این برای دو  سه روزش کافی بود .بنابراین است که گوشت و خون حسین از گوشت و خون پیامبر تشکیل شد» 📚الکافی ج1 ص465 📚کامل الزیارات ص57 ❕در این شکی نیست که از پیامبر گرامی و زیادی صادر شده است که قضیه مذکور یکی از آن موارد است . ❔چه مانع عقلی برای این کرامت و معجزه وجود دارد در حالی که همانند آن بارها از پیامبر صادر شده است و علمای اهل سنت در کتب خود ذکر کرده اند از جمله؛ 1⃣بخاری در خود نقل می کند: « جابر می گوید در یکی از سفرها همراه پیامبر بودیم که هنگام نماز عصر فرا رسید و ما بیش از اندکی آب همراه نداشتیم و همان مقدار را در ظرفی ریختیم .در این حال پیامبر به میان ما آمد و دست خود را در میان آن ظرف فرو برد و انگشتان را از یکدیگر جدا کرد و فرمود برکت الهی را برای وضو گیران از خداوند خواهانم .بلافاصله مشاهده کردیم که آب از میان انگشتان مبارکش فواره می زند .در این موقع مردم از آن آبها گرفتند و رفع تشنگی نمودند. ما در آن روز هزار و چهار صد تن بودیم » 📚صحیح بخاری ج9 ص104 📚سنن نسائی ج1 ص80 2⃣در روایت دیگری می آورد که در حدیبیه دچار کم آبی شدند : « پیامبر دست مبارکش را در میان دلو فرو بردند .ناگهان آب از میان انگشتانش مانند چشمه جوشان شد در این موقع همگی از آن نوشیدیم و وضو گرفتیم . 🔶جابر می گوید: « اگر صد هزار تن هم بودیم آن آب ما را کفایت می کرد » 📚صحیح بخاری ج6 ص38 ❗️این مضمون را دیگران از علمای اهل هم نقل کرده اند؛ 📚مسند احمد ج5 ص298 📚سنن ترمذی ج2 ص78 📚طبقات ابن سعد ج1 ص98 قسم 1 📚تاریخ بغداد ج12 ص287 و ... 🗯بنابراین جریان سیر کردن امام حسین توسط پیامبر به قدرت و معجزه ، هیچ بعد و استبعادی را نمی پذیرد و یک خارق عادت قلمداد می شده است که همانند آن بارها از پیامبر اسلام و سایر صادر شده است . ❓مگر عیسی بدون پدر به دنیا نیامد؟ مگر عصای موسی تبدیل به مار نشد؟ مگر عیسی از گل، پرنده خلق نمی کرد و را زنده نمی گرد؟ ❕همه این امور به عنوان معجزه و عمل خارق العاده قابل پذیرش است و عمل پیامبر اکرم هم در سیر کردن امام حسین از همین باب قابل است ‌.
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام هادی علیه السلام🌴 در روزگار حکومت متوکل ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن سلام الله علیها بر حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام بر سر آنها می کشید وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود متوکل به آن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. منبع : بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹
⭕️توفیق زیارت، از جذب و انجذاب است 🔹توفیق ربطی به داشتن پول ندارد، زیرا چنانچه پروانه‌ها در شمع می‌سوزند، آیا در شمع‌ بودن حضرات علیهم‌ السلام اشکال است یا در پروانه بودن ما؛ پس چرا بعضی‌ها آن را دیده‌اند، یا جواب سلام خود را از آنها شنیده‌اند و یا با صاحب قبر صحبت کرده و جواب دریافت نموده‌اند، و ما این‌گونه نیستیم. و از و مشاهد مشرفه و ضرایح متبرکه دیده و شنیده شده است. 🔹اگر این‌طور و درهای نور و رحمت به روی باز نبود، ما را به حال خود می‌گذاشتند و می‌رفتند و به‌طور مطلق غائب می‌شدند. با تأکیدی که بر دعوت به توجه و به نموده‌اند، معلوم می‌شود در مشاهده و جاذبیتی است که اگر داشته باشیم، به می‌رویم. معلوم نیست که پروانه این شمع می‌شود یا ، بلکه این در اثر جذب و انجذاب محبت است. تشکیلات لازم نیست، و برای آنها بین پولدار و ندار، فرقی وجود ندارد. 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ٣٢۹ —————————‏ ‏‏🇮🇷مجموعه‌ی فرهنگی سنگر🇮🇷 ‏🇮🇷سنگر جنگ نرم🇮🇷 ‏🇮🇷سنگر سردار دلها🇮🇷
🔴 شهید سید رسول جلایی ابرکوهی ✅حتما بخونید 🌟 شفای بیمار من دقیقا چهار سال پیش، شب تولد امام علی بود خواب سید رسول رو دیدم درحالی که اصلا نه ایشون رومیشناختم ونه اسمی ازشون شنیده بودم خواب دیدم سید اومدن توخوابم گفتن توهرمشکل و گرفتاری تو زندگیت داری برو این جایی که بهت میگم هرچی بخوای اونجا میدنت 😔😔😔 گفتم کجا ؟ گفتن برو بهشت زهرا از سمتی که نماز برا اموات میخونن وارد شو بشمار سر قبر بیستم بشین اونجا هرچی بخوای میدنت😭😭😭 👈همون شب من خیلی ناراحت بودم خوابیدم اینقدر گریه کردم گفتم خدایا خودت یه کاری کن یه راهنماییم کن خسته شدم بگو چکار کنم کلی گریه کردم دیگه نمی‌دونم کی خوابم برد که این خواب رو دیدم فردای اون شب صبح زود زود بلند شدم و رفتن بهشت زهرا طبق چیزی که تو خواب بهم گفته بودن رفتم تا رسیدم به قبر شهید سید رسول جلایی همونجا دو رکعتی نماز خواندم و یه زیارت عاشورا و هدیه کردم به شهید با گریه و زاری افتادم رو قبر و گفتم خودت به من گفتی بیا اینجا و میدونی چی میخوام 😭😭😭😭 الان سال چهارمه که مرتب و وقت و بی وقت میرم سر قبرش هر وقت از چیزی ناراحتم سریع میرم اونجا هر پنج شنبه که میشه میرم سر قبرش همیشه براش یس و الرحمن میخونم و بعضی شبا هم دو رکعت نماز هدیه براش میخونم من آرزوی کربلا داشتم 😭😭😭فکر نمیکردم هیچ وقت برم کربلا ولی دوماه بعد این خواب به طور عجیبی رفتم کربلا که خودمم توش موندم و هزاران چیز دیگه که سید رسول بهم دادن و دارن میدن.... چندین بار هم که سر قبرش بودم دیدم افراد متعددی میان و شیرینی میزارن رو قبر میگن خوابشو دیدیم و خیلی حاجت میده ولی من نپرسیدم چه خوابی دیدن و چی ازش گرفتن 🌻🕊🌻🕊🌻🕊🌻 👈یکبار سر قبر سید نشسته بودم یه خانم اومد اونجا از بس گریه و زاری میکرد من فکر میکردم یکی از خانوادش هست کلی گریه کرد منم نشسته بودم سوره یس میخوندم وقتی حالش بهتر شد به من گفت این سید چکارت هست گفتم هیچکاره. گفتم چکاره شما هست گفت هیچی گفتم پس از کجا میشناسیدش گفت شوهرم خوابشو دیده خانمه تعریف کرد گفت من تهرانی هستم پسرم تصادف کرده بود رفته بود تو کما چند روزی کما بود تا اینکه دکترا جوابمون کردن شوهرم همون شب کلی گریه و زاری کرد و میگفت خدایا بچمو از خودت میخوام در حین گریه خوابش برده بود نزیکای نماز صبح بود که بیدار شدو خیلی سراسیمه بود گفت خانم یه خواب دیدم 😭😭😭 گفتم چی؟! گفت باید برم ابرکوه گفتم ابرکوه کجاست؟ گفت نمی‌دونم فقط باید برم ابرکوه سرقبر یک سید شفای بچمون رو از اونجا بگیرم می‌گفت من و شوهرم اصلا اسم ابرکوه تو عمرمون نفهمیده بودیم شوهرم بلند شد و سریع حرکت کرد گفتم چرا با این عجله صبر کن صبح بشه گفت نه باید برم یه نفربهم گفت اگه بچتو میخوای بیا سرقبر سید رسول می‌گفت شوهرم حرکت کرد به سمت ابرکوه چند ساعتی شد زنگ بهش زدم گفتم کجایی گفت دوساعت دیگه میرسم ابرکوه خانمه می‌گفت شوهرم تو جاده بود و منم از استرس نمیدونستم چکار کنم و همش گریه میکردم چند ساعتی بعد از اینکه من به شوهرم زنگ زدم از بیمارستان بهم زنگ زدن که بیاین بیمارستان ازشون پرسیدم چی شده پسرم حالش بده گفتن نه ما خودمون نمیدونیم چی شده اومدم باعجله رفتم بیمارستان اصلا تو راه نمیدونستم چکارباید کنم گریه میکردم میگفتم یعنی پسرم چی شده که زنگ زدن رسیدم بیمارستان با هول وهراس داشتم میدویدم رسیدم بهشون گفتم چی شده گفتن خانم ماخودمونم نمیدونیم معجزه شده پسر شما که قراربود ما امروز دستگاه رو ازش برداریم معجزه شده به هوش اومده زنگ شوهرم زدم گفتم کجایی گفت سر قبر سیدی که خوابش رو دیده بودم می‌گفت من پشت گوشی هی گریه میکردم میگفتم پسرمون پسرمون😭😭😭 شوهرم می‌گفت چی شده تموم شده گفتم نه هوش اومده بعد که فهمیدیم و اینجور که دکترا گفتن دقیقا همون ساعتی که شوهرم رسیده بود سرقبر همون ساعتی بود که دکترا گفتن پسرمون علامت نشون داده و تکون خورده😭😭😭 اون خانمه می‌گفت الان دو ساله که بچه مون دوباره به زندگی برگشته هر چند ماهی یکبار از تهران میایم فقط برای زیارت مزار این شهید و برمیگردیم ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━ 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊