eitaa logo
🇮🇷 آتش‌نیوز 🇮🇷
70.5هزار دنبال‌کننده
40.4هزار عکس
29.1هزار ویدیو
149 فایل
🔷آتش به اختیار یعنی؛ کار فرهنگی خودجوش و تمیز، نه بی قانونی 🔴 تبلیغات پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/100664203C6a16306293 ⭕️ تبادل روزانه @Alizadeh_81 ⭕ تبادل شبانه @Zahra_azarbaijani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختر درحالیکه روی خودش بنزین ریخته بود و میخواست خودش رو آتیش بزنه، گفت: تو منو به عقد یک نفر (داعشی) درآوردی یا پنجاه نفر؟! خودش رو آتیش میزنه و میسوزه و همونجا میمیره ... پ.ن: و چقدر پست فطرتند افرادی که دیدند داعش چه بلایی سر دختران و زنان آورد و دیدند که مقصد داعش ایران بود و تهران هم آمد و به مدافعان حرم گفتند، مدافعان اسد ... •┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• 🔴امام خامنه ای: آتش به اختیار یعنی؛ کار فرهنگی خودجوش و تمیز، نه بی قانونی •┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• http://eitaa.com/atashnews 📡Channel: @atashnews
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ یک گروهک تروریستی بیست سال پیش فعالیت خود را در انگلستان آغاز کرد و ۴۵۰ ایرانی را به شهادت رساند! روایتی از جنایات گروهک تروریستی الاحوازیه و خبر صدور کیفر خواست برای سرکرده این گروهک. •┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• 🔴امام خامنه ای: آتش به اختیار یعنی؛ کار فرهنگی خودجوش و تمیز، نه بی قانونی •┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• http://eitaa.com/atashnews 📡Channel: @atashnews
همراهان گرامی📢📢📢 🔴🔴🔴 ضمن تبریک و گرامیداشت هفته بسیج هر روز با یک مسابقه و 5 برنده با ما باشید🌸 ❇️ جهت شرکت در مسابقه کانال عمار و آتش نیوز را به دوستان معرفی کنید ❇️ کانال آتش‌نیوز: https://eitaa.com/joinchat/1891631134C179be8c225 کانال عمار: @Amarchanel
بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی.pdf
347.1K
⭕️🔴⭕️ جهت شرکت در مسابقه و پاسخگویی به سوالات "بیانیه گام دوم انقلاب" مطالعه و استفاده گردد. 🌸
♦️رئیسی: در موضع اقتدار ایستاده‌ایم 🔹رئیس جمهور:هر روز که از عمر دولت می‌گذرد به پیشرفت کشور امیدوارتر می‌شوم و یقین دارم که گشایش‌های جدی در مسایل مختلف ایجاد خواهد شد. 🔹امروز دشمنان به خوبی متوجه شدند که ایران در موضع اقتدار ایستاده است. •┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• 🔴امام خامنه ای: آتش به اختیار یعنی؛ کار فرهنگی خودجوش و تمیز، نه بی قانونی •┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• http://eitaa.com/atashnews 📡Channel: @atashnews
🔴تأکید رئیسی بر اهمیت ثبات در بازار و منطقی شدن نرخ کالاهای اساسی 🔹رئیس‌جمهور با تاکید بر اهمیت ثبات در بازار و منطقی شدن نرخ کالاهای اساسی تداوم اجرای تصمیمات ستاد هماهنگی اقتصادی دولت و ستاد تنظیم بازار را ضروری خواند. •┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• 🔴امام خامنه ای: آتش به اختیار یعنی؛ کار فرهنگی خودجوش و تمیز، نه بی قانونی •┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• http://eitaa.com/atashnews 📡Channel: @atashnews
💌 🚫این داستان واقعی است🚫: زندگی نامه طلبه ، شهید گمنام سید علی حسینی از قلم همسر و و دخترشان قسمت هفتم و هشتم، راس ساعت7 😇 http://eitaa.com/atashnews
🔸بسیجی در هر سازمان و اداره‌ای باید پرچم برافراشته ارزش‌های انقلابی باشد 🔹رئیس‌جمهور (در دیدار بسیجیان نهاد ریاست جمهوری): اصلاح نظام اداری و تلاش برای تقویت کارآمدی در سازمان‌ها و ادارات با روحیه بسیجی ضروری است. •┈•••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• 🔴امام خامنه ای: ✔️آتش به اختیار یعنی؛ کار فرهنگی خودجوش و تمیز، نه بی قانونی •┈•••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• http://eitaa.com/atashnews 📡Channel: @atashnews
•┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• 🔴امام خامنه ای: آتش به اختیار یعنی؛ کار فرهنگی خودجوش و تمیز، نه بی قانونی •┈••••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• http://eitaa.com/atashnews 📡Channel: @atashnews
🇮🇷 آتش‌نیوز 🇮🇷
🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀ زندگی نامه طلبه ، شهید گمنام سید علی حسینی از قلم همسر و و دخترشان #رمان_مذهبی_بی_
🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀ زندگی نامه طلبه ، شهید گمنام سید علی حسینی از قلم همسر و دخترشان😇 بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود ... علی همه رو بیرون کرد ... حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه ... حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت ... خودش توی خونه ایستاد ... تک تک کارها رو به تنهایی انجام می داد ... مثل پرستار ... و گاهی کارگر دم دستم بود ... تا تکان می خوردم از خواب می پرید ... اونقدر که از خودم خجالت می کشیدم ... اونقدر روش فشار بود که نشسته ... پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد ... بعد از اینکه حالم خوب شد ... با اون حجم درس و کار ... بازم دست بردار نبود ... اون روز ... همون جا توی در ایستادم ...فقط نگاهش می کردم ... با اون دست های زخم و پوست کن شده داشت کهنه های زینب رو می شست ... دیگه دلم طاقت نیاورد ... همین طور که سر تشت نشسته بود... با چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش ... چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد ... - چی شده؟ ... چرا گریه می کنی؟ ... تا اینو گفت خم شدم و دست های خیسش رو بوسیدم ... خودش رو کشید کنار ... - چی کار می کنی هانیه؟ ... دست هام نجسه ... نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ... مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... - تو عین طهارتی علی ... عین طهارت ... هر چی بهت بخوره پاک میشه ... آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ... من گریه می کردم ... علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت... اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد ... زینب، شش هفت ماهه بود ... علی رفته بود بیرون ... داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه ... نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ... چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم ... عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ... حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش ... حالش که بهتر شد با خنده گفت ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم ... منم که دل شکسته ... همه داستان رو براش تعریف کردم... چهره اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ... - چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی ... یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ... می خوای بازم درس بخونی؟ ... از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ... - اما من بچه دارم ... زینب رو چی کارش کنم؟ ... - نگران زینب نباش ... بخوای کمکت می کنم ... ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم ... گریه ام گرفته بود ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ... علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود ... خودش پیگیر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد ... و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ... اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی گرده مدرسه ... 👈ادامه دارد…
🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀ ساعت نه و ده شب ... وسط ساعت حکومت نظامی ... یهو سر و کله پدرم پیدا شد ... صورت سرخ با چشم های پف کرده ... از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی ... بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش ... - تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ ... به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ... از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ... زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ... بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ... علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... نازدونه علی بدجور ترسیده بود ... علی عین همیشه آروم بود ... با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ... هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ... قلبم توی دهنم می زد ... زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ... آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ... علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم ... دختر شما متاهله یا مجرد؟ ... و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ... - این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده ... - می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟... همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ... - و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ... از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟ ... علی سکوت عمیقی کرد ... - هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتیم ... باید با هم در موردش صحبت کنیم ... اگر به نتیجه رسیدیم شما رو هم در جریان قرار میدیم ... دیگه از شدت خشم، تمام صورت پدرم می پرید ... و جمله ها بریده بریده از دهانش خارج می شد ... - اون وقت ... تو می خوای اون دنیا ... جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟ تا اون لحظه، صورت علی آروم بود ... حالت صورتش بدجور جدی شد ... - ایمان از سر فکر و انتخابه ... مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ ... من همون شب خواستگاری فهمیدم چون من طلبه ام ... چادر سرش کرده... ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست ... آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط ... ایمانش رو مثل ذغال گداخته ... کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه ... ایمانی که با چوب بیاد با باد میره ... این رو گفت و از جاش بلند شد ... شما هر وقت تشریف بیارید منزل ما ... قدم تون روی چشم ماست ... عین پدر خودم براتون احترام قائلم ... اما با کمال احترام ... من اجازه نمیدم احدی توی حریم خصوصی خانوادگی من وارد بشه ... پدرم از شدت خشم، نفس نفس می زد ... در حالی که می لرزید از جاش بلند شد و رفت سمت در ... - می دونستم نباید دخترم رو بدم به تو ... تو آخوند درباری ... در رو محکم بهم کوبید و رفت ... پ.ن: راوی داستان در این بخش اشاره کردند که در آن زمان، ما چیزی به نام مانتو یا مقنعه نداشتیم ... خانم ها یا چادری بودند که پوشش زیر چادر هم براساس فرهنگ و مذهبی بودن خانواده درجه داشت ... یا گروه بسیار کمی با بلوز و شلوار، یا بلوز و دامن، روسری سر می کردند ... و اکثرا نیز بدون حجاب بودند ... بیشتر مدارس هم، دختران محجبه را پذیرش نمی کردند ... علی برای پذیرش من با حجاب در دبیرستان، خیلی اذیت شد و سختی کشید ... 👈ادامه دارد… •┈•••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• 🔴امام خامنه ای: ✔️آتش به اختیار یعنی؛ کار فرهنگی خودجوش و تمیز، نه بی قانونی •┈•••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• http://eitaa.com/atashnews 📡Channel: @atashnews
«عزیزان من! شدید، مبارک است؛ اما بسیجی بمانید. ایستادگی در راه، مهم است. بسیجی ماندن متوقف به این است که دائم خودمان را مراقبت کنیم، مواظبت کنیم و از راه بیرون نرویم. ملت ایران کار بزرگی انجام داده است. کار بزرگ این است که دنیائی را که یکجا و چهاراسبه به سمت جهنم حرکت میکرد و میتاخت، یک نهیب زده است، یک بخشی را جدا کرده است. امروز جمعیت های عظیمی از مردم دنیا متوجه حقیقت شده‌اند و ملت ایران به عنوان پیشتاز و پیشرو، راه را تغییر داده است و مسیر را عوض کرده است. مسیر جوامع انسانی باید به سمت خدا باشد، باید به سمت بهشت باشد، باید به سمت حقیقت باشد. خوب، بدیهی است که شما ملت ایران این کار بزرگ را انجام داده‌اید. اهل باطل که ساکت نمینشینند. آن کسانی که وجودشان وابسته‌ی به باطل و ناحق است، وابسته‌ی به ظلم است، وابسته‌ی به لگد زدن بر سر ملتهاست، اینها که آرام نمینشینند که ملت ایران فریاد حقیقت و هدایت بدهد، دنیا را بیدار کند، بشریت را بیدار کند؛ اینها معارضه میکنند». ۱۳۸۹/۰۹/۰۴ 🌷امام خامنه ای (مدظله العالی) •┈•••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• 🔴امام خامنه ای: ✔️آتش به اختیار یعنی؛ کار فرهنگی خودجوش و تمیز، نه بی قانونی •┈•••✾•🌱🇮🇷🌱•✾•••┈• http://eitaa.com/atashnews 📡Channel: @atashnews