نشستم با دلی لبریز و با دستان خالی
دوباره زل زدم بر بُتّه های روی قالی
گذشتم از حصار روزهای سخت بی تو
سفر کردم به سمتت با پر و بالی خیالی
به دستم ظرفی از آرامش و لبخند دادی
چشیدم نور را از کاسه ای سبز و سفالی
عجب رویای خوبی بود بودن در کنارت
تنفس کردن عطر عبایت این حوالی
پریدم ناگهان از خواب، ای رویای صادق!
و دیدم منتظر هستند در شهرم، اهالی
تو می آیی و جان میگیرد از نور جمالت
تمام روزهای سرد تقویم جلالی
دوباره بر لب هر پنجره لبخند تازه...
دوباره عطر نرگس در دل گلدان خالی...
#عاطفه_خرّمی
#گل_نرگس
#امام_زمانم(همه دار و ندارم)
#عید_امامت
عیدمون مبارک🌺
@atefe_khorrami