شعر با موضوع شهدای مرزبان سیستان
در برزخی که جلوه ی یوم النشور بود
خون گلوی خشک تو #مرز عبور بود
نزدیک بود دلهره، نزدیکِ خاکمان
اما هزار مرتبه ترس از تو دور بود
می خواست موج همهمه از دشت بگذرد
میخواست بگذرد، ولی انگار کور بود
میخواست بگذرد پسر شیر را ندید
#رستم هنوز در رگ مردی غیور بود
#آرش هنوز چله کشِ عزت وطن
در مشت های #کاوه کماکان غرور بود
با قلب مطمئن سپر تیر می شدی
عزم تو سنگ،روح لطیفت بلور بود
سرباز سرفراز، #شهید #وطن شدی
قلبت شروع تازه ی فصل حضور بود
#سرباز، راه خانه و سرباز، نام رود
سرباز مرز روشنی از جنس نور بود
ای #سیستانِ پر شده از بغض #نیمروز
هی داغ پشت داغ سکوتت صبور بود
#عاطفه_سادات_موسوی
چالش مرحله دوم سرزمین شعر