💔دلتنگ کربلا که میشوم..چادرم را میبوسم
من پناهی جز تو در محشر ندارم یا حسین (ع)
#ریحانه 🥀
#چادرانه 🥀
🖤|@clad_girls
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نیایش_صبحگاهی
☘صبحم،بنامِ ✓
اربابم #امام_حسین(علیـہ السلام) :)
عالم،بـہ عشقِ روے تو بیـدار مے شود ⛅️
هر روز،عاشقـانِ تو بسیـار مے شود
وقتی،سـلام مے دهَمت، در نگاهِ من
تصویرِ کربلاے تو تکرار میشود🌱
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ ✨✋
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ .
#نــٰامیـرا🍁
#قسمت_سوم3⃣
دو پسر یکی ۷ و دیگری ۹ ساله تشت آبی را به داخل اتاق آوردن. ام سلیمه و همسر عمر بن حجاج دستمالی را در تشت آبی شست و آن را به ام ربیع داد.
ام ربیع با دستمال اطراف زخم را تمیز کرد و بعد با پارچه دیگر شروع به بستن کرد. ام سلیمه گفت:《 کاروانیانی که ده مرد جنگی همراه دارند باز هم با هراس سفر می کنند. شما چگونه جرات کردید یکه و تنها به بیابان بزنید؟》
ام ربیع گفت:《باید صبر میکردیم تا با کاروان بزرگی که عازم شام بود همراه میشدیم.》
بعد با غیض به ربیع نگاه کرد و گفت:《 اما ربیع گویا عجله داشت.》ام سلیمه گفت:《حالا که بخیر گذشت. پسرت هم جوان برومندیست که این زخم را تاب آورده. کمی هم شیر شتر و خرمای نخیله را بخورد رنگ به رویش بر می گردد.》
در همین حال سلیمه دختر عمر بن حجاج با سینی شیر و خرما وارد اتاق شد. ربیع با دیدن سلیمه سر به زیر انداخت. اما چهرهاش چونان تغییر کرد که مادر حال او را دریافت. ام سلیمه گفت:《 بیا اینجا دختر.》سینی را از دست سلیمه گرفت. ام ربیع گفت:《 خدابه شما خیر بدهد.》...
#ڪات_ڪتابـــــ📚
✏️نویسنده: صادقکرمیار
#ادامهدارد...⌛
••📔📕📗📘📓•📔📕📗📘📓••
⚠️مراقب باشید بیماری های روحی دیگران به شما منتقل نشود!
🔻ما معمولاً در محاورهها خیلی راحت در مقام قاضی حرف میزنیم و قضاوتمان را دربارۀ دیگران بیان میکنیم و با این کار ذهن مردم را نسبت به دیگران خراب میکنیم. انسان باید در سخن گفتن بسیار اهل مراقبت و دقت باشد. باید هر لحظه مراقب باشد که چه کلامی میگوید و با این کلام چه جنایتی را در حق خودش مرتکب میشود. انسان هیچگاه نباید زود قضاوت کند، قضاوت واقعاً کار دشواری است.
🔻اهل بیت(ع) بسیار سفارش کردهاند که با کسانی که خوب حرف نمیزنند، نشست و برخاست نکنید. هر بیماری از یک طریقی منتقل میشود، خیلی از بیماریهای روحی و روانی هم از طریق زبان منتقل میشوند. مثلاً کسی که ترسوست یا کسی که بدزبان است، اگر مدتی با شما حرف بزند، از این طریق بیماریاش را به شما منتقل میکند. اگر مجبور بودید با چنین کسانی حرف بزنید، بحث جدی نکنید. اگر بحث جدی بشود، دل خراب میشود. لذا بعضی اوقات اولیای خدا را به شوخطبعی و بذلهگویی میشناختند. یکی از علتهایش در برخی موارد این بوده که کسی را پیدا نمیکردند تا با او حرف جدی بزنند، لذا همه چیز را با مطایبه و شوخطبعی تمام میکردند تا از بیماری دیگران اثر نپذیرند و در عین حال کسی را هم نرنجانده باشند.
📕بخشی از کتاب باران خوبیها؛ شرح بهترین خطبۀ اخلاقی نهج البلاغه (جلد اول)
#باران_خوبیها
#بگو_چه_گذشت
13محرم الحرام
⚫️شهادت عبد الله بن عفیف
عبد الله بن عفیف ازدى بزرگوارى از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام بود و در جنگهاى جمل و صفین دو چشم خویش را از دست داده بود. لذا مشغول عبادت بود.
او هنگامى که شنید پسر زیاد ملعون به امیرالمؤمنین و امام حسین علیه السلام نسبت کذب مىدهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: ساکت باش اى پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد. اى دشمن خدا! فرزندان پیامبر صلی الله علیه وآله را مىکشى و در منابر مؤمنین اینچنین سخن مىگویى؟ مأموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیلهاش به خانه رفت، ولى بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادتهاى او و دخترش دستگیر شد و همانطور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنى ابن زیاد به شهادت رسید.
📚الوقایع و الحوادث : ج 4 ص 80، 87 -88
⚫️خبر شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه و شام
ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین علیه السلام را منتشر ساخت.
📚الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 96. وقایع الایام: تتمه محرم ، ص 263
⚫️اسراى اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد
پس از آنکه اسرا و سرهاى مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین علیه السلام را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد علیه السلام در حالیکه به طناب بسته بودند - وارد مجلس نموده ، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند. در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند.
📚الوقایع و الحوادث : ج 4 ص 63. وقایع الایام : تتمه محرم ، ص 256.
#حلقه_قرآنی📚
روخوانی قرآن📖
🌱جوانه های صالحین🌱
🗓۱۴۰۰/۰۵/۳۱
#پایگاه_اطهرچهار
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زهرا(س)