eitaa logo
افلاکیان خاکی
171 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
48 فایل
⁦🕊️⁩به نام او♥️⁩📿 گزارش عملکرد عرصه های پایگاه مقاومت بسیج ریحانة النبی (اطهر۴) شهرستان خمین . بلوار شهید صدوقی . مسجدِ حضرت خاتم الانبیاء (ص) @aflakiankhaki
مشاهده در ایتا
دانلود
😂 در‌دوران‌اسارت‌تقريبا‌همہ‌سعے‌مے‌ڪردند نامہ‌اے‌💌بنويسند‌✍و براے‌خانواده‌شان‌بفرستند . بين‌بچہ‌هاے اسير‌هم‌عده‌اے‌ڪم‌سواد‌ و‌بے‌سواد‌بودند ڪہ‌مےگفتند‌نامه‌شان‌را‌يڪے‌ديگہ‌بنويسہ‌. اون‌روز‌ها‌هم‌براے‌ما‌چند‌تاڪتاب‌📚آورده بودند‌در‌زندان‌از‌جملہ‌نہج‌البلاغہ . يہ‌روز‌ديديم‌يڪے‌از‌بچہ‌هاے‌ڪم‌سواد اومد‌گفت 🗣: من‌يڪ‌نامہ‌از‌نامہ‌هاے حضرت‌علے‌رو‌❤️از‌نہج‌البلاغہ‌ڪہ‌خيلے‌هم بلند‌نبود‌نوشتم‌رو‌اين‌ڪاغذ‌📄براےبابام 👨🏻‍🦳؛ ببينيد‌خوبہ؟ گرفتيم‌ديديم‌نامہ‌امير المومنين‌بہ‌معاويہ‌است‌ڪہ‌اين‌رفيقمون برداشتہ‌براے‌پدرش‌نوشتہ😐😅😂 😉 •🍃•  ╭─❤️〰🥀〰❤️─╮     @atharkhatam ╰─❤️〰🥀〰❤️─╯
『°•.≼😂≽.•°』 آشپز وكمك آشپز، تازه وارد بودند و با شوخی بچه ها ناآشنا. آشپز، سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها رو چيد جلوي بچه ها. رفت نون بياره كه عليرضا بلند شد و گفت: «بچه ها! يادتون نره!» آشپز اومد و تند و تند دو تا نون گذاشت جلوی هر نفر و رفت. بچه ها تند نون‌ها رو گذاشتند زير پيراهنشون. كمك آشپز اومد نگاه سفره كرد. تعجب كرد. تند و تند برای هرنفر دوتا كوكو گذاشت و رفت. بچه ها با سرعت كوكوها رو گذاشتند لای نون هایی كه زير پيراهنشون بود.😆 آشپز و كمک آشپز اومدن بالا سر بچه ها. زل زدند به سفره. بچه ها شروع كردند به گفتن شعار هميشگی: «ما گشنمونه ياالله!»🙈 كه حاجی داخل سنگر شد و گفت:«چه خبره؟ » آشپز دويد روبروی حاجی و گفت: «حاجي! اينها ديگه كيند! كجا بودند! ديوونه اند يا موجي؟!!» فرمانده با خنده پرسيد:«چی شده؟»😅 آشپز گفت تو يه چشم بهم زدن، هر چی بود بلعيدند!!😱 آشپز داشت بلبل زبونی ميكرد كه بچه ها نون‌ها و كوكوها رو يواشكی گذاشتند تو سفره.😝 حاجي گفت اين بيچاره ها كه هنوز غذاهاشون رو نخوردند! آشپز نگاه سفره كرد. كمے چشماشو باز و بسته كرد.😳 با تعجب سرش رو تكونی داد و گفت: «جل الخالق !؟ 😯 اينها ديوونه اند يا اجنه؟!‌» و بعد رفت تو آشپزخونه... هنوز نرفته بود كه صدای خنده‌ی بچه ها سنگرو لرزوند...😂😂