eitaa logo
عطرِظهورِمولا
6.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.8هزار ویدیو
103 فایل
⚘به جامع‌ترین کانالِ ایتا خوش‌آمدید⚘ به کانال استیکر ما هم بپیوندید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/2421358727C395e519fab گروه عطرظهورمولا↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/257818659Cab8649861b پیشنهادها و انتقادها @saheb12zaman تبلیغات @Zeinabp_2020
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
لنگرِحِلمِ‌توای‌ڪشتیِ‌توفیق‌کجاست ڪہ‌درین‌بحرِڪَرَم‌غرقِ‌‌گناه‌آمده‌ایم آبرومیروداِےابرِخطاپوشِ‌بهـار که‌بدیوانِ‌عمل‌نامه‌سیاه‌آمده‌ایم "حافظ شیرازے" ای‌پردـہ‌نـِشین‌حـَرم‌غیب‌الھی بیرون‌شوازاین‌پردـہ‌که‌مـَقصودجھـٰانی یک چیز انگار سرِ جایَش نیست ؛ آن‌قدر نیست که دلِ آدم خالی می‌شود ... می‌آید بخندد لب جمع می‌شود ... مثل اینکه هیچ چیز سرِ جایَش نیست ! تو ؛ این روزها کجایی آقا ؟ ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطرِظهورِمولا
#مدافع_عشق      قسمت 2⃣4⃣ کاسه ماست را برمی‌دارم و کمی سر می‌کشم.پشت بندش سرم راتکان می‌دهم و م
        قسمت 3⃣4⃣ _ مراقب خودت باش… دستهایم را می‌گیری _ خدامراقبه!… خم می‌شوی و ساکت را برمی‌داری _ روسریت و چادرت روسرکن متعجب نگاهت می‌کنم _ چرا؟…مگه نامحرم هست؟ _ شما سرکن صحبت نباشه… شانه بالا میندازم و از روی صندلی میزتحریرت روسری ام رابرمی‌دارم و روی سرم میندازم و گره میزنم که می‌گویی _ نه نه…اون مدلی ببند… نگاهت می‌کنم که با دست صورتت را قاب میکنی _ همونیکه گرد میشه…لبنانی! می‌خندم ، لبنانی می‌بندم و چادررنگی ام راروی سرم میندازم. سمتت می آیم با دست راستت چادرم را روی صورتم میکشی _ روبگیر…بخاطرمن! نمیدانم چرا به حرفهایت گوش میدهم.درحالیکه دراتاق هیچ کس نیست جز خودم و خودت! رومیگیرم و میپرسم _ اینجوری خوبه؟ _ عالیه عروس خانوم… ذوق میکنم _ عروس؟….هنوز نشدم… _ چرا نشدی؟..من دومادم شمام عروس من دیگه… حیلی به حرفت دقت نمیکنم و فقط جمله ات را نوعی ابراز علاقه برداشت میکنم. ازاتاق بیرون میروی و تاکید میکنی باچادر پشت سرت بیایم. میخواهم همه چیز هرطور که تومیخواهی باشد.ازپله ها پایین میرویم.همه درراهرو جلوی درحیاط ایستاده اند و گریه میکنند.تنها کسی که بیخیال تمام عالم بنظرمیرسد علی اصغراست که مات و مبهوت اشکهای همه گوشه ای ایستاده.مادرت ظرف اب را دستش گرفته و حسین اقا کنارش ایستاده فاطمه درست کنار درایستاده و بغض کرده. زینب و همسرش هم امده اند برای بدرقه.پدر و مادر من هم قراربود به فرودگاه بیایند. نگاهت را درجمع میچرخانی و لبخند میزنی _ خب صبر کنید که یه مهمون دیگه هم داریم. همه باچشم ازت میپرسند _ کی؟….کی مهمونه؟… روی اخرین پله میشینی و به ساعت مچی ات نگاه میکنی.. زینب میپرسد _ کی قراره بیاد داداش؟ _ صبرکن قربونت برم… هیچ کس حال صحبت ندارد.همه فقط ده دقیقه منتظر ماندیم که یکدفعه صدای زنگ در بلند میشود ازجا میپری و میگویی _ مهمون اومد.. به حیاط میدوی و بعداز چندلحظه صدای باز شدن در و سلام علیک کردن تو با یک نفر بگوش میرسد _ به به سلام علیکم حاج اقا خوش اومدی _ علیکم السلام شاه دوماد !چطوری پسر؟…دیر که نکردم.؟ _ نه سروقت اومدید همانطور صدایتان نزدیک میشود که یک دفعه خودت بامردی با عمامه مشکی و سیمایی نورانی جلوی در ظاهر میشوید.مرد رو بهمه سلام میکند و ما گیج و مبهوت جوابش رامیدهیم.همه منتظرتوضیح توایم که تو به مرد تعارف میزنی تاداخل بیاید.اوهم کفش هایش راگوشه ای جفت میکند و وارد خانه میشود.راه را برایش باز میکنیم.به هال اشاره میکنی که _ حاجی بفرمایید برید بشینید…مام میایم اومیرود و تو سمت ما برمیگردی و میگویی _ یکی به مادرخانوم پدرخانومم زنگ بزنه بگه نرن فرودگاه بیان اینجا… مادرت ظرف آب را دستم میدهد و سمتت می آید _ نمیخوای بگی این کیه؟باز چی تو سرته مادر… لبخند میرنی و رو بمن میکنی _ حاجی از رفقای حوزس…ازش خواستم بیاد قبل رفتن عقدمنو ریحان رو بخونه!…. حرف ازدهانت کامل بیرون نیامده ظرف از دستم میفتد … همگی بادهان باز نگاهت میکنیم… خم میشوی و ظرف رااز روی زمین برمیداری _ چیزی نشده که…گفتم شاید بعدن دیگه نشه دستی به روسری ام میکشی _ ببخش خانوم بی خبر شد.نتونستی درست حسابی خودتو شبیه عروساکنی…میخواستم دم رفتن غافلگیرت کنم… ✅ ادامــــــہ دارد... ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝امام سجاد علیه‌السلام فرمود ⬇️ سه چیز موجبِ نجات انسان مؤمن خواهد بود ۱) نگهداری زبانش از حرف‌زدن درباره‌ی مردم و غیبت آنان ۲) مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی ‏که برای آخرت و دنیایش مفید باشد، ۳) بسیار گریستن بر خطاها و اشتباهاتش. 📗بحارالانوار، ج75، ص140 ↙️↙️↙️ @atr_ir
🏝 💠یوسف پیامبر(علیه السلام) همراه با دوجوانِ دیگر زندانی بودند، یوسف از لحاظ باطن(قلبی) و ظاهری زیباتر بود اما خداوند آن دو را قبل از یوسف از زندان بیرون برد و او علیرغم تمام امتیازاتش چندین سال بعد از آنان در زندان ماند 💠اولی بیرون رفت تا خدمتکار گردد دومی بیرون رفت تا به صلیب کشیده شود و یوسف بسیار انتظار کشید اما بیرون رفت تا عزیز مصر گردد!! 💠روی سخن به تمام کسانی ست که آرزوهایشان به تاخیر افتاده، آنچه خداوند می‌گیرد از روی حکمتی‌ست و آنچه باقی می‌گذارد از روی رحمتی‌ست ✅ گاهی آرزوها تاخیر می‌کنند تا نعمت‌ها زیاد شوند... " ﻓﺄﺣﺴﻨﻮﺍ ﺍﻟﻈﻦ ﺑﺎﻟﻠﻪ " "پس به خداوند گمان نیک بَرید" ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بايد ازخويش بپرسيم ڪه  ❓چرا...حجت حق, خيمه را امن‌تر از خانه‌ی ما مي‌داند؟ هرروز ڪه مي‌گذرد يڪ روز به ظهور امام‌ زمان(علیه‌السلام نزديڪ مي‌شويم ❓" اما به خود امام زمان چطور؟؟ ↙️↙️↙️ @atr_ir