🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در وصیت های امیرالمؤمنین علی علیه السلام و کیفیت وفات آن حضرت
#قسمت_هشتادوسوم
از محمد بن حنفیّه روایت شده که چون شب بیستم ماه مبارک رمضان شد اثر زهر به قدم های مبارک پدرم رسید و در آن شب نشسته نماز می کرد و به ما وصیت ها می کرد و تسلّی می داد تا آنکه صبح طالع شد پس مردم را رخصت داد که به خدمتش برسند مردمان می آمدند و سلام می کردند و جواب می فرمود و می فرمود: سؤال کنید و بپرسید از من پیش از آنکه مرا نیابید و سؤال های خود را سبک کنید برای مصیبت امام خود، مردم خروش برآوردند و سخت بنالیدند.
حجر بن عدی برخاست و شعری چند در مصیبت امیرالمؤمنین علیه السلام انشاد کرد.
چون ساکت شد آن حضرت فرمود ای حجر چون باشد حال تو گاهی که تو را بطلبند و تکلیف نمایند که از من برائت و بیزاری جویی عرض کرد بخدا قسم اگر مرا با شمشیر پاره پاره کنند و به آتش عذاب نمایند از تو بیزاری نجویم فرمود تو به هر خیر موفق باشی خداوندت از آل پیغمبر جزای خیر دهد.
آنگاه شربتی از شیر طلبید و اندکی بیاشامید و فرمود که این آخر روزی من است از دنیا، اهل بیت به های های بگریستند.
نقل شده که مردی ابن ملجم را گفت ای دشمن خدای خوشدل مباش که امیرالمؤمنین را بهبودی حاصل شود آن ملعون گفت پس امّ کلثوم بر چه کس می گرید بر من می گرید یا بر علی سوگواری می کند سوگند با خدای که این شمشیر را با هزار درهم خریدم و با هزار درهم آن را به زهر سیراب ساختم و هر نقصان که داشت به اصلاح آوردم و با چنان شمشیر ضربتی بر علی زدم که اگر قسمت کنند آن ضربت را بر اهل مشرق و مغرب همگان بمیرند.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در وصیت های امیرالمؤمنین علی علیه السلام و کیفیت وفات آن حضرت
#قسمت_هشتادوچهارم
بالجمله چون شب بیست و یکم شد فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و ایشان را وداع کرد و فرمود که خدا خلیفهٔ من است بر شما او بس است مرا و نیکو وکیلی است و ایشان را وصیت به خیرات فرمود و در آن شب اثر زهر بر بدن مبارکش بسیار ظاهر شده بود هر چند خوردنی و آشامیدنی آوردند تناول نفرمود و لب های مبارکش به ذکر خدا حرکت می کرد و مانند مروارید عرق از جبین نازنینش می ریخت و بدست مبارک خود پاک می کرد و می فرمود شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که چون نزدیک وفات مؤمن می شود عرق می کند جبین او مانند مروارید تر و نالهٔ او ساکن می شود.
پس صغیر و کبیر فرزندان خود را طلبید و فرمود که خدا خلیفهٔ من است بر شما شما را به خدا می سپارم پس همه به گریه افتادند حضرت امام حسن علیه السلام گفت ای پدر چنین سخن می گویی که گویا از خود ناامید شدهای، فرمود ای فرزند گرامی یک شب پیش از آنکه این واقعه بشود جدّت رسول خدا را در خواب دیدم از آزارهای این امت با او شکایت کردم فرمود نفرین کن بر ایشان پس گفتم خداوندا بدل من بدان را بر ایشان مسلط کن و بدل ایشان بهتر از ایشان مرا روزی گردان، پس حضرت رسول فرمود که خدا دعای تو را مستجاب کرد بعد از سه شب تو را به نزد من خواهد آورد اکنون سه شب گذشته است ای حسن تو را وصیت می کنم به برادرت حسین و فرمود که شماها از منید و من از شماهایم آنگاه رو کرد به فرزندان دیگر که غیر از فاطمه بودند و ایشان را وصیت فرمود که مخالفت حسن و حسین مکنید پس گفت حقتعالی شما را صبر نیکو کرامت فرماید امشب از میان شما می روم و به حبیب خود محمد مصطفی صلوات الله علیه و اله ملحق می شوم چنانچه مرا وعده داده است.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در وصیت های امیرالمؤمنین علی علیه السلام و کیفیت وفات آن حضرت
#قسمت_هشتادوپنجم
شیخ مفید و شیخ طوسی از حضرت امام حسن علیه السلام روایت کردهاند که فرمود چون پدر بزرگوار مرا هنگام وفات رسید چنین ما را وصیت کرد که این چیزی است که وصیت می کند به آن علی بن ابیطالب برادر و پسر عم و مصاحب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اول وصیت من این است که شهادت می دهم به وحدانیت خدا و اینکه محمد بندهٔ خدا و رسول و برگزیدهٔ اوست و خدا او را به علم خویش اختیار کرد و او را پسندید و گواهی می دهم که خدا مردگان را از گور خواهد برانگیخت و از اعمال مردم پرسش خواهد نمود و دانا است به آنچه در سینههای مردم پنهان است ای فرزند من حسن تو را وصیت می کنم بدانچه رسول خدا مرا وصیت فرمود و تو کافی هستی از برای وصایت چون من از دنیا بروم و امت با تو در طریق مخالفت باشند ملازم خانهٔ خود باش و بر خطیئهٔ خود گریه کن و دنیا را مقصود بزرگ خویش مساز و در طلبش متاز و نماز را در اول وقت آن بپا دار و زکوة را در وقت خود به اهلش برسان و در کار های شبهه ناک خاموش باش و هنگام خشم و رضا به عدل و اقتصاد رفتار کن و با همسایگان نیکو سلوک کن و مهمان را گرامی دار و بر ارباب مشقت و بلا ترحم کن و صلهٔ رحم کن و مسکینان را دوست دار و با ایشان مجالست کن و تواضع و فروتنی کن که آن افضل عبادات است و آرزو و آمال خویش را کوتاه کن و مرگ را یاد می کن و ترک کن دنیا را و طریقهٔ زهد پیش آر زیرا که تو رهینهٔ مرگی و هدف بلایی و افکندهٔ رنج و عنایی و تو را وصیت میکنم به خشیت و ترس از خداوند جبار در پنهان و آشکار و نهی میکنم تو را از آنکه بی اندیشه و تأمّل در گفتن و کردن سرعت کنی و در کار آخرت ابتدا و تعجیل نما و در امر دنیا تأنّی و مسامحه نما تا رشد و صلاح تو در آن بر تو معلوم شود.
و بپرهیز از جاهایی که محل تهمت است و از مجلسی که گمان بد به اهل آن برده می شود چه همانا همنشین بد ضرر می زند همنشین خود را ای فرزند من از برای خدا کار میکن و از فحش و هرزه گویی زبان خود را زجر میکن و امر به معروف و نهی از منکر کن و با برادران دینی از برای خدا برادری کن و صالح را به جهت صلاح او دوست میدار و با فاسقان مدارا کن که ضرر به دین تو نرسانند و در دل ایشان را دشمن دار و کردار خود را از کردار ایشان جدا کن تا آنکه مثل ایشان نباشی.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: وصیت های امیرالمؤمنین علی علیه السلام و کیفیت وفات آن حضرت
#قسمت_هشتادوششم
و در معبر و راهها منشین و با سفیهان و جاهلان مجادله و ممارات مکن و در معیشت خود میانه روی کن و در عبادت خویش نیز به طریق اقتصاد باش و بر تو باد در عبادات به عبادتی که بر آن مداومت نمایی و طاقت آن را داشته باشی و خاموشی اختیار کن تا از مفاسد زبان سالم بمانی و زاد خویش را در سفر آخرت از پیش فرست و یاد گیر نیکوئیها و خیر را تا دانا باشی و ذکر کن خدا را در همه حال و بر خُردان اهل خویش رحم کن و پیران ایشان را توقیر و تعظیم کن و هیچ طعامی را مخور تا آنکه پیش از خوردن از آن قدری تصدق کنی و بر تو باد به روزه داشتن که آن زکوة بدن و سپر آتش جهنم است و با نفس خود جهاد میکن و از جلیس خود در حذر باش و از دشمن اجتناب جوی و بر تو باد به مجالسی که ذکر خدا در آن می شود و دعا بسیار کن.
اینها وصیت های من است و من در نصیحت تو ای فرزند تقصیر نکردم، اینک هنگام مفارقت و جدایی است، تو را وصیت میکنم که با برادر خود محمد نیکویی کنی چه او برادر و فرزند پدر توست و میدانی که من او را دوست میدارم و اما برادرت حسین پس پسر مادر تو و برادر اعیانی توست و تو را در باب او احتیاج به وصیت نیست و خداوند خلیفهٔ من است بر شما و از او مسئلت میکنم که احوال شما را به اصلاح آورد و شر ستمکاران و طاغیان را از شما بگرداند بر شما است که شکیبایی کنید و پای اصطبار استوار دارید تا امر خدا نازل شود و فرح شما در رسد و نیست قوت و قدرتی مگر بخداوند علی عظیم.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_هشتادوهفتم
به روایت سابقه چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وصیت های خود را به امام حسن علیه السلام نمود پس فرمود ای حسن چون من از دنیا بروم مرا غسل ده و کفن میکن و حنوط کن به بقیهٔ حنوط جدّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که از کافور بهشت است و جبرئیل آن را آورده بود برای آن حضرت و چون مرا بر روی سریر گذارید پیش روی سریر را حمل نکنید بلکه دنبال او را بگیرید و به هر سو که سریرم می رود متابعت کنید و به هر موضع که بایستد بدانید قبر من آنجا است، پس جنازهٔ مرا بر زمین گذارید و تو ای حسن بر من نماز کن و هفت تکبیر بگوی و بدانکه هفت تکبیر جز بر من حلال نباشد الاّ بر فرزند برادرت حسین که او قائم آل محمد و مهدی این امت است و ناراحتی های خلق را او درست خواهد کرد و چون از نماز بر من فارغ شدی جنازه را از موضع خود بردار و خاک آنجا را حفر کن قبر کنده و لحدی ساخته و تختهٔ چوبی منقّر خواهی یافت که پدرم حضرت نوح برای من ساخته پس مرا بر روی آن تخته بگذار و هفت خشت ساختهٔ بزرگ آنجا خواهی یافت آنها را بر روی من بچین پس اندکی صبر کن آنگاه یک خشت را بردار و به قبر نظر کن خواهی یافت که من در قبر نیستم زیرا که به جدّ تو رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ملحق خواهم شد چه اگر پیغمبری را در مشرق به خاک سپرند و وصی او را در مغرب مدفون سازند البته حقتعالی روح و جسد پیغمبر را با روح و جسد وصی او جمع نماید و پس از زمانی از هم جدا شوند و به قبر های خویش بر می گردند پس آنگاه قبر مرا با خاک انباشته کن و آن موضع را از مردم پنهان کن و چون روز روشن شود نعشی بر ناقه حمل کن و بده به کسی که به جانب مدینه کشد تا مردمان ندانند که من در کجا مدفونم.
و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مرویست که امیرالمؤمنین امام حسن را فرمود از برای من چهار قبر در چهار موضع حفر کن یکی در مسجد کوفه دوم در میان رحبه سوم در نجف چهارم در خانهٔ جعده بن هبیره تا کس در قبر من راه نبرد.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_هشتادوهشتم
مؤلف گوید که این اخفاء قبر برای آن بود که مَبادا ملاعین خوارج و بنی امیه که در نهایت دشمنی و عداوت آن حضرت بودند بر قبر مطلع شوند و اراده کنند جسد مطهر آن حضرت را از قبر بیرون آورند و پیوسته آن قبر مخفی بود تا زمان حضرت صادق علیه السلام که بعضی از اصحاب و شیعیان به توسط زیارت کردن آن حضرت جدّ خود را و نمودن قبر را دانستند و در زمان رشید بر همه ظاهر ولائح شد موضع آن مضجع منور به تفصیلی که مقام را گنجایش ذکر نیست.
پس حضرت امیرالمؤمنین با فرزندان خود فرمود زود باشد که فتنه ها از هر جانب رو به شما آورد و منافقان این امت کینههای دیرینهٔ خود را از شما طلب نمایند و انتقام از شما بکشند پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است پس رو به جانب حسین علیه السلام نمود فرمود که بعد از من بر خصوص شما فتنههای بسیار واقع خواهد شد از جهت های مختلفه پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما و او بهترین حکم کنندگان است پس به امام حسین رو کرد و فرمود ای ابا عبدالله تو را این امت شهید می کنند پس بر تو باد به تقوی و صبر در بلا پس لختی بی هوش شد چون بهوش آمد فرمود اینک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و عمّ من حمزه و برادرم جعفر نزدیک من آمدند و گفتند زود بشتاب که ما مشتاق و منتظر تو ایم پس دیدههای مبارک خود را گردانید و به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود که همه را به خدا می سپارم خدا همه را به راه حق و راست دارد و از شر دشمنان حفظ نماید خدا خلیفهٔ من است بر شما و خدا بس است برای خلافت و نصرت آنگاه فرمود بر شما باد سلام ای فرشتگان خدا.
ثمّ قال لِمِثلِ هذا فَلیَعمل العامِلُونَ اِنَّ الله مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَالَّدینَهُم مُحسِنُونَ.
از برای مثل این مقام و منزلت باید عمل کنند عمل کنندگان به درستی که خداوند با پرهیزکاران و نیکو کاران است پس جبین مبارکش در عرق نشست و چشم های مبارک را بر هم گذاشت و دست و پای را به جانب قبله کشید و گفت: اَشهَدُ اَن لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُوُه وَ رَسُولُهُ.
این بگفت و به قدم شهادت به سوی جنت خرامید صلوات الله علیه و لعنة الله علی قاتله.
و این واقعهٔ هایله در شب جمعه بیست و یکم شهر رمضان سال چهلم از هجرت بود.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_هشتادونهم
پس در آن حال صدای شیون و گریه از خانهٔ آن حضرت بلند شد پس اهل کوفه دانستند که مصیبت آن حضرت واقع شده از تمامی شهر کوفه صدای شیون و گریه از خانهٔ آن حضرت بلند شد مانند روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رحلت فرموده بود و نیز در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین بلرزید و صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده میشد و قبائل جن نوحه می کردند و می گریستند و مرثیه می خواندند پس مشغول غسل آن حضرت شدند.
محمد بن الحنفیّة روایت کرده که چون برادرانم مشغول غسل شدند امام حسین علیه السلام آب می ریخت و امام حسن علیه السلام غسل میداد و احتیاج نداشتند به کسی که جسد آن حضرت را بگرداند و بدن مبارک هنگام غسل خود از این سوی بدان سوی می شد و بویی خوشتر از مشک و عنبر از جسد مطهرش شنیده می شد.
چون از کار غسل فارغ شدند امام حسن صدا زد که ای خواهر بیاور حنوط جدّم رسول خدا را پس زینب علیها السلام مبادرت کرد و سهم حنوط امیرالمؤمنین علیه السلام را که بعد از پیغمبر و فاطمه علیهما السلام بجای مانده بود و از همان کافوری بود که جبرئیل از بهشت آورده بود حاضر ساخت چون آن حنوط را سر بگشودند شهر کوفه را به جملهٔ از بوی خوش معطر ساخت پس آن حضرت را در پنج جامه کفن کردند و در تابوت نهادند و به حکم وصیت امیرالمؤمنین دنبال سریر را حسنین برداشتند و مقدم آن را جبرئیل و میکائیل حمل دادند و به جانب نجف که ظهر کوفه است شتافتند و بعضی از مردم خواستند که به مشایعت بیرون شوند اما حسن ایشان را به مراجعت فرمان کرد.
و حضرت امام حسین می گریست و می گفت لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیّ العظیم ای پدر بزرگوار پشت ما را شکستی گریه را از جهت تو آموخته ام.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_نودم
و محمد بن حنفیّه گفته بخدا سوگند که من می دیدم که جنازهٔ آن حضرت بر هر دیوار و عمارت و درختی که می گذشت آنها خم می شدند و خشوع می کردند نزد جنازهٔ آن حضرت و موافق روایت امالی شیخ طوسی چون جنازهٔ آن حضرت گذشت به قائم غرّی و آن در قدیم بنایی بود گویا شبیه به میل که آن را علم نیز می نامیدند پس به جهت تعظیم و احترام آن نعش مطهر کج و منحنی شد چنانچه سریر ابرهه در وقت داخل شدن عبدالمطلب بر ابرهه به جهت تعظیم آن جناب منحنی و کج شد والحال به جای آن قائم مسجدی است که آن را مسجد حنّانه می نامند و در شرقی نجف به فاصلهٔ سه هزار ذرع تقریباً واقع است.
و بالجمله چون جنازه به موضع قبر آن حضرت رسید فرود آمد پس جنازه را بر زمین نهادند و امام حسن علیه السلام به جماعت بر آن حضرت نماز کرد و هفت تکبیر گفت و بعد از نماز جنازه را برداشتند و آن موضع را حفر کردند ناگاه قبر ساخته و لحد پرداخته ظاهر شد و تختهای در زیر قبر فرش کرده بود که بر آن لوح به خط سریانی دو سطر نقش بود که این کلمات ترجمهٔ آن است:
بسم الله الرحمن الرحیم هذا ما حَفَرَهُ نُوحُ النَبِیُّ لِعَلِّیٍ وَصِیٍّ محمد صلی الله علیه و اله قَبلَ الطّوفانِ بِسَبعِمِأة عامٍ.
و به روایتی نوشته بود که این آن چیزی است که ذخیره کرده است نوح پیغمبر برای بندهٔ شایستهٔ طاهر و مطهر.
و چون خواستند آن حضرت را داخل قبر نمایند صدای هاتفی شنیدند که می گفت فرو برید او را به سوی تربت طاهر و مطهر که حبیب به سوی حبیب خود مشتاق گردیده است.
و نیز صدای منادی شنیده شد که گفت حقتعالی شما را صبر نیکو کرامت فرماید در مصیبت سید شما و حجت خدا بر خلق خویش.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_نودویکم
و از امام محمد باقر علیه السلام منقول است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را پیش از طلوع صبح در ناحیهٔ غَریَّین دفن کردند و در قبر آن حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام و محمد حنفیّه و عبدالله بن جعفر داخل شدند و بالجمله پس از آنکه قبر را پوشیده داشتند یک خشت از بالای سر آن حضرت برداشتند و در قبر نظر کردند کسی را در قبر ندیدند ناگاه صدای هاتفی را شنیدند که گفت امیرالمؤمنین بندهٔ شایستهٔ خدا بود حقتعالی او را به پیغمبر خود ملحق گردانید و چنین کند خداوند با اوصیاء پس از انبیاء حتی آنکه اگر پیغمبری در مشرق بمیرد و وصی او در مغرب رحلت نماید خدا آن وصی را با پیغمبر ملحق خواهد ساخت.
صاحب کتاب مشارق الأنوار از امام حسن علیه السلام حدیث کرده که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با حسنین فرمود که چون مرا به قبر گذارید پیش از آنکه خاک بر قبر بریزید دو رکعت نماز بجا آورید و بعد از آن در قبر نظر نمایید پس آن حضرت را داخل قبر نمودند و دو رکعت نماز گذاردند و در قبر نگریستند دیدند که پردهای از سندس بر روی قبر گسترده است امام حسن از فراز سر آن پرده را به یک سوی کرد و در قبر نگاه کرد دید که رسول خدا و آدم صفی و ابراهیم خلیل علیهم السلام با آن حضرت سخن می گویند و امام حسین علیه السلام از جانب پای آن حضرت پرده را گرفت دید که حضرت فاطمه علیها السلام و حوا و مریم و آسیه بر آن حضرت نوحه می کنند.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷
🍃💚﷽💚🍃
#فصل_پنجم: در بیان غسل و کفن و دفن حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_نودودوم
و چون از کار دفن آن حضرت فارغ شدند صعصعة بن صوحان عبدی ره نزد قبر مقدس آن حضرت ایستاد و مشتی از خاک بر گرفت و بر سر خود ریخت و گفت پدر و مادرم فدای تو باد یا امیرالمؤمنین گوارا باد تو را کرامتهای خدا ای ابوالحسن به تحقیق که مولد تو پاکیزه بود و صبر تو قوی بود و جهان تو عظیم بود و به آنچه آرزو داشتی رسیدی و تجارت سودمند کردی و به نزد پروردگار خود رفتی و از این نوع کلمات بسیار گفت و بسیار گریست و دیگران را به گریه آورد پس رو کردند به سوی حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام و محمد و جعفر و عباس و یحیی و عون و سایر فرزندان آن حضرت و ایشان را تعزیت گفتند و به کوفه مراجعت کردند.
چون صبح طالع شد برای مصلحتی تابوتی از خانهٔ حضرت بیرون آوردند به بیرون کوفه حضرت امام حسین علیه السلام بر آن تابوت نماز کرد و آن تابوت را بر شتری بستند و به جانب مدینه روان داشتند.
و نیز منقول است که چون خبر قتل امیرالمؤمنین علیه السلام را برای معاویه بردند گفت اِنَّ الاَسَدَ الَّدی کانَ یَفتَرِشُ ذِراعَیهِ فِی الحَربِ قَد قَضی نَحبَهُ
یعنی آن شیری که چنگال های خود را هنگام حرب بر زمین گسترده می داشت وداع جهان گفت پس ای شعر را تذکره کرد:
قُل لِلا رانِبِ تَرعی اَینَما سَرَحَت/ وَ لِلظِّباء بِلا خَوفٍ وَ لا وَجَلٍ
شیخ کلینی و ابن بابویه ره و دیگران به سند های معتبر روایت کردهاند که در روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین صدای شیون از مردم بلند شد و دهشتی عظیم در مردم افتاد مانند روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از جهان برفت و در آن حال پیرمردی اشک ریزان و شتاب کنان بیامد می گریست و می گفت:
اِنا للهِ وَ اِنا اِلَیهِ راجِعُونَ امروز خلافت نبوت انقطاع یافت پس بیامد و بر در خانهٔ امیرالمؤمنین بایستاد و بسیاری از مناقب حضرت امیرالمؤمنین تذکره کرد و مردمان ساکت بودند و می گریستند چون سخن را بپای آورد از نظر ناپدید شد مردمان هر چه او را طلب کردند او را نیافتند .
مؤلف گوید که آن پیرمرد حضرت خضر علیه السلام بود و کلمات او را که به منزلهٔ زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است و در روز شهادت آن حضرت این احقر در کتاب هدیه در باب زیارات آن حضرت ذکر کردم و این مختصر را گنجایش نقل آن نیست.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷