🍃💚﷽💚🍃
#فصل_سوم: در ذکر جمعی از اکابر اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_سی_وسوم
در بیان فضائل اُویس قرنی
اویس قرنی سهیل یمن و آفتاب قرن از خیار تابعین و از حواریین امیرالمؤمنین و یکی از زهاد ثمانیه بلکه افضل ایشان است و آخری از آن صد نفر است که در صفین با حضرت امیر بیعت کردند به بذل مهجهٔ شان در رکاب مبارک او و پیوسته در خدمت آن جناب قتال کرد تا شهید شد. و نقل شده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود که بشارت باد شما را به مردی از امت من که او را اویس گویند همانا او مانند ربیعه و مضر را شفاعت می کند. و نیز روایت شده که حضرت پیغمبر شهادت داد از برای او بهشت و هم روایت شده که فرمود: می ورزد بوهای بهشت از جانب قرن پس اظهار شوق می فرمود به اویس قرن و فرمود هر که او را ملاقات کرد از جانب من به او سلام برساند. بدانکه موحدین عرفاء اویس را فراوان ستودهاند و او را سید التابعین گویند، و گویند که رسول خدا او را نفس الرحمن و خیر التابعین یاد کرده.
گویند اویس شتربانی همی کرد و از اجرت آن مادر را نفقه می داد، وقتی از مادر اجازت طلبید که به مدینه به زیارت رسول مشرف شود مادرش گفت که رخصت می دهم به شرط آنکه زیاده از نیم روز توقف نکنی. اویس به مدینه سفر کرد چون به خانهٔ حضرت پیغمبر آمد از قضا آن حضرت در خانه نبود لاجرم اویس از پس یک دو ساعت پیغمبر را ندیده به یمن مراجعت کرد. چون حضرت رسول مراجعت کرد، فرمود این نور کیست که در این خانه می نگرم؟ گفتند شتربانی که اویس نام داشت در این سرای آمد و باز شتافت، فرمود در خانهٔ ما این نور را به هدیه گذاشت و برفت.
و از کتاب تذکرة الأولیاء نقل است که خرقهٔ رسول خدای را بر حسب فرمان امیرالمؤمنین و عمر در ایام خلافت عمر به اویس آوردند و او را تشریف کردند عمر نگریست که اویس از جامه عریان است الا آنکه گلیم شتری بر خود ساتر ساخته، عمر او را بستود و اظهار زهد کرد و گفت کیست که این خلافت را از من به یک قرص نان خریداری کند؟ اویس گفت آنکس را که عقل باشد بدین بیع و شری سر در نیاورد و اگر تو راست می گویی بگذار و برو تا هر که خواهد برگیرد ، گفت مرا دعا کن، اویس گفت من از پس هر نماز مؤمنین و مؤمنات را دعا گویم اگر تو با ایمان باشی دعای من تو را دریابد والا من دعای خویش ضایع نکنم.
گویند اویس بعضی از شب ها را می گفت امشب شب رکوع است و به یک رکوع شب را به صبح می آورد و شبی را می گفت امشب شب سجود است و به یک سجود شب را به نهایت می کرد. گفتند ای اویس این چه زحمت است که بر خود می بینی؟ گفت کاش از ازل تا ابد یک شب بودی و من به یک سجده بپای بردمی.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷