🍃💚﷽💚🍃
#فصل_سوم: در ذکر بعضی از اکابر اصحاب مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام
#قسمت_پنجاه_وپنجم
در ذکر مالک بن الحارث الاشتر النّخعی
سیف الله المسلول علی اعدائه قدس الله روحه جلیل القدر و عظیم المنزلة است و اختصاص او به امیرالمؤمنین علیه السلام اظهر از آن است که ذکر شود و کافی است در این مقام همان فرمایش امیرالمؤمنین که مالک از برای من چنان بود که من برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودم، در سال سی و هشتم هجری امیرالمؤمنین او را حکومت مصر داد و پیش از آنکه به مصر رود آن حضرت برای اهل مصر کاغذی نوشت.
و عهدنامهای که حضرت برای اشتر نوشته اطول عهدیست از عهد نامه های آن حضرت و مشتمل است بر لطائف و محاسن بسیار و پند و حکمت بی شمار که مرسلاطین جهان را در هر امارت و ایالت قانونی باشد که بدان قانون دفع خراج و زکوة شود و هیچ ظلم و ستم بر بندگان و رعیت ها نشود و آن عهد نامه معروف و ترجمه ها از آن شده.
و چون امیرالمؤمنین آن عهدنامه را برای آن نوشت امر فرمود تا بسیج راه کند، اشتر با جمعی از لشکر به جانب مصر حرکت فرمود. نقل است که چون این خبر گوشزد معاویه گشت پیغام داد برای دهقان عریش که اشتر را مسموم کن تا من خراج بیست سال از تو نگیرم چون اشتر به عریش رسید دهقان آنجا پرسید که از طعام و شراب چه چیز محبوب تر است نزد اشتر گفتند عسل را بسی دوست می دارد.
پس آن مرد دهقان مقداری عسل مسموم برای اشتر هدیه آورد و برخی از اوصاف و فوائد آن عسل بیان کرد اشتر شربتی از آن عسل زهر آلود میل کرد هنوز عسل در جوفش مستقر نشده بود که از دنیا رحلت فرمود.
و بعضی گفتهاند که شهادتش در قلزم واقع شد و نافع غلام عثمان او را مسموم نمود و چون خبر شهادت اشتر به معاویه رسید چندان خوشحال شد که در پوست خود نمی گنجید و دنیای وسیع از خوشحالی بر او تنگ گردید و گفت همانا از برای خداوند جندی است از عسل.
و چون خبر شهادت اشتر به حضرت امیرالمؤمنین رسید به موت او بسی متأسف گشت و زیاده اندوهناک و گرفته خاطر گردید و بر منبر رفت و فرمود: (اِنا للهِ وَ اِنا اِلَیهِ راجِعونَ و.... صفحهی ۳۹۵).
پس از منبر بزیر آمد و بخانه رفت مشایخ نخع به خدمت آن حضرت آمدند و آن حضرت بر مرگ اشتر متأسف و متلهف بود.
📚منتهی الآمال
📡 @atre1o1 🇮🇷