#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
🗯لقب نوح
➖اسم حضرت نوح پيامبر عبدالغفار يا سكن بوده است .
➖بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلايق ، جبرييل ملك مقرب نزدش آمد و گفت : چندی پيش شغل تو نجاری بوده است حالا كوزه بساز . !
➖او كوزه زيادی ساخت ، جبرييل گفت : خدا می فرمايد : كوزه ها را بشكن ، او هم چند عدد از كوزه ها را بر زمين زد و شكست .
➖ بعضيها را آهسته و بعضی را با اكراه شكست ، جبرييل ديد او ديگر نمی شكند .
گفت : چرا نمی شكنی ؟
➖فرمود : دلم راضی نمی شود ، من زحمت كشيده ام اينها را ساخته ام .
➖جبرييل گفت : ای نوح مگر اين كوزه ها هيچ كدام جان دارند ، پدر و مادر دارند و . . . ؟ !
➖آب و گلش از خداست ، همين قدر تو زحمتش را كشيده ای و ساختی ، چطور راضی به شكستن آنها نمي شوی ، چگونه راضی شدی خلقی كه خالق آنها خدا بود ، و جان و پدر و مادر و . . . داشتند را نفرين كردی و همه را به هلاكت رساندی ؛
➖از اينجا او گريه بسيار كرد و لقبش نوح شد
♻️1-- جامع النورين ص 122
نوح در لغت نامه دهخدا
نوح . [ ن َ ] (ع مص ) نوحه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ). گریه و ماتم نمودن به آواز بلند...
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
➖قحطی و کمبود غذا مدینه را فرا گرفته بود، گرسنگی و تهی دستی ، فشار سختی بر مردم مدینه وارد ساخته بود، در این صورت اگر کاروانی آذوقه و غذا به مدینه می آوردند، روشن بود که مردم از هر سو هجوم می آوردند تا برای خود غذا تهیه کنند، و معمول بود وقتی کاروان تجارتی می آمد مردم مشتاق ، طبل کوبان به استقبال آن می رفتند.
➖ دختران از خانه ها بیرون آمده ، صف می کشیدند و طبل ها را به صدا در می آوردند.
➖روز جمعه بود، مسلمانان برای نماز جمعه پشت سر پیامبر صلی الله علیه وآله جمع شدند و پیامبر صلی الله علیه وآله مشغول ایراد خطبه های نماز جمعه شد.
➖خبر آمد که یک قافله تجارتی به مدینه آمده است (یا دحیه کلبی از سفر تجارتی شام به مدینه آمده است )(1)مسلمانان برای تهیه طعام از مسجد بیرون آمدند و تنها چند نفر (8یا 11یا 12یا 40نفر) پیامبر (ص ) ماندند، مسلمانان فکر می کردند که اگر دیر بجنبید، دیگران طعام را تمام کرده و برای آنها چیزی باقی نمی ماند،
➖پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:
سوگند به خدایی که جانم در اختیار او است اگر شما چند نفر هم از مسجد می رفتند، و کسی در مسجد نمی ماند آتش (قهر الهی ) سراسر بیابان را فرا می گرفت و شما را به کام خود فرو می کشید
➖و به نقل دیگر فرمود: اگر اینها نمی ماندند، از آسمان سنگ بر سر آنها می بارید.
در این وقت بود که آیه 11 سوره جمعه نازل گردید:
⚜و اذا راو تجاره اولهوا انفصوالیها وترکوک قائماقل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره و الله خیر الرازقین . ⚜
🌹یعنی :و چون تجارتی ببینند یا آهنگ (طبلی بشنوند) به سوی آن بشتابند و تو را (ای پیامبر) تنها ایستاده بگذارند، بگو آنچه نزد خداست از آن آهنگ و از آن تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزی دهندگان می باشد(2)
🌹
✨1- طبق نقل دیگر دحیه کلبی تاجری بودکه می رفت شام ، گندم و آرد و جو و...به مدینه می آورد و وقتی کاروان او به مدینه می آمد، طبل می کوبید تا مردم از آمدن کاروان مطلع گردند (نورالثقلین ج 5ص 329)
✨2- اقتباس از تفسیر کشاف جلد 4 ص 329 (باید توجه داشت که هنگام این جریان ، هنوز دحیه کلبی مسلمان نشده بود)
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
➖اصحاب و یاران , گرد پیامبر اسلام (ص ) را گرفته بودند و به سخنانش گوش می دادند .
➖ناگهان دیـدنـد پسر بچه ای نزد پیامبر(ص ) آمدو گفت : ای پیامبرخدا, من پسری هستم که پدرم از دنیا رفته است , مادرو خواهرم نیز بی سرپرستند .
➖از آنچه خداوند به شما عنایت فرموده است به ما کمک کن .
➖پیامبر(ص ) به بلال فرمود : به خانه من برو و هر غذایی که یافتی آن را بیاور .
➖بـلال به حجره هایی که مربوط به پیامبر(ص ) بود رفت وپس ازجستجو 21 دانه خرما پیدا کرد و به خـدمـت ایـشان آورد .
➖پیامبر(ص ) به آن پسرک فرمود : بیا این خرماها را از من بپذیر .
هفت دانه آن مال خودت , هفت دانه دیگر مال خواهرت , و هفت دانه باقیمانده مال مادرت باشد .
➖در این هنگام یکی از اصحاب به نام معاذ, دست نوازش بر سر آن یتیم کشید و گفت : خداوند تو را از یتیمی بیرون آورد و جانشین پدرت سازد .
➖پیامبر(ص ) به معاذ فرمود : محبت تو را به این یتیم دیدم .
بدان که هرکس یتیمی را سرپرستی کند و دسـت نـوازش بـر سـر او بـکـشـد,خـداونـد بـه تـعـداد هـر مـویـی کـه از زیـر دسـت او مـی گـذرد,پاداش شایسته ای به او می دهد, گناهی از گناهان او را محو می سازد ومقام او را بالا می برد
📚مجمع البیان , ج1 ,ص 506
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
➖هنگامی که حضرت یوسف را در بازار مصر در معرض فروش قرار دادند,
➖مردی با دیدن چهره پاک و مـعـصـومـانـه آن حـضرت متاثر شد
➖و رو به مردمی که برای خرید و فروش برده جمع شده بودند گفت : به این کودک غریب و بی گناه رحم کنید و با او مهربان باشید .
➖حـضـرت یوسف که با وجود سن کم , از ایمان و اعتماد به نفس کاملی برخوردار بود, به آن مرد رو کرد و گفت : آن کس که خدا را دارد,گرفتار غربت و تنهایی نمی شود
✨مجموعه ورام , ج 1, ص 33
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
➖در حدیث است که جاثلیقی (یکی از علمای مسیحی) به حضرت علی (ع) فرمود: به من بگو چهره حق که قرآن می گوید به هر طرف رو کنید رو به خدایید و روی خدا با شماست، یعنی چه؟
➖حضرت علی (ع) دستور داد هیزم و آتش آوردند. هیزم را آتش زد، مشتعل شد و فضا را روشن کرد. آن گاه پرسید:
چهره این آتش کدام طرف است؟ گفت: همه جا و همه طرف، چهره آن است،
➖فرمود: این آتش با این کیفیت که دیدی مصنوعی و مخلوقی است از مخلوقات خدا و همه طرف روی اوست، تو می خواهی خداوند جهت معیّن داشته باشد.
✨بیست گفتار، شهید مرتضی مطهری، ص 368
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
➖مردى* خدمت پيامبر(ص) عرض كرد: يا رسول الله! ما در زمان جاهليّت بت ها را پرستش مى كرديم. فرزندان خود را مى كشتيم. 😞😔
➖دخترى داشتم، از اين كه او را به مهمانى مى بردم، خيلى خوشحال مى شد. روزى او را به قصد مهمانى بيرون بردم.
➖دخترم دنبال سرم حركت مى كرد. رفتم تا به چاهى رسيدم. آن چاه از خانه من، زياد دور نبود. دست دخترم را گرفتم. او را در چاه انداختم. 😢😞
➖آخرين چيزى كه از او به ياد دارم، اين است كه با مظلو ميّت تمام فرياد مى زد: پدر!... پدر!...😥
➖رسول اكرم(ص) با شنيدن اين ماجراي غم انگيز، آن چنان گريه كرد كه اشك ديدگانش خشك شد.
😭😭😭😭
🔰پی نوشت:
مسيرة بن معبد
♻️منبع:
يك صد و بيست درس زندگى از سيره حضرت محمّد(ص) حميد رضا كفاش /
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
🗯بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
➖جابر گويد: امير المؤمنين علی علیه السلام شنيد كه مردى به قنبر دشنام میداد و قنبر نيز میخواست به او جواب گويد،
➖حضرت او را صدا زد: آى قنبر! آهسته، ناسزا گوى خود را در زبونى رها كن تا خداى رحمان را خشنود سازى، و شيطان را به خشم آوردى، و دشمنت را كيفر و شكنجه دهى.
➖سوگند به آن كس كه دانه را شكافت و جانداران را بيافريد شخص با ايمان خداى خويش را به چيزى مانند حلم و بردبارى خرسند نسازد، و شيطان را به چيزى مثل سكوت و خموشى بخشم نياورد، و هيچ احمق و نادانى به عكس العمل مانند سكوت در مقابل او كيفر و شكنجه نگردد.
✨امالى شيخ مفيد با ترجمه استادولى،ص129
💎و ما شيء أحب إلى اللئيم
إذا فكرت فيه من الجواب
متاركة اللئيم بلا جواب
أشد على اللئيم من السباب
🔹«هيچ چيز براى فرومايه، بهتر از پاسخ دادن و بگو مگو كردن نيست. سكوت و پاسخ ندادن به فرومايه، بر او دشوارتر از دشنام دادن است.»
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
➖هنگامی که حضرت یوسف را در بازار مصر در معرض فروش قرار دادند, مردی با دیدن چهره پاک و مـعـصـومـانـه آن حـضرت متاثر شد
➖و رو به مردمی که برای خرید و فروش برده جمع شده بودند گفت : به این کودک غریب و بی گناه رحم کنید و با او مهربان باشید .
➖حـضـرت یوسف که با وجود سن کم , از ایمان و اعتماد به نفس کاملی برخوردار بود, به آن مرد رو کرد و گفت : آن کس که خدا را دارد,گرفتار غربت و تنهایی نمی شود😍😇
🔰مجموعه ورام , ج 1, ص 33
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
➖موسم حجّ بود، امام سجّاد(ع ) نيز به مكّه مشرف شده بودند، يكى از همراهان آن حضرت نگاهى به صحراى عرفات انداخت ، ديد چندين هزار، هزار نفر در آن صحرا موج مى زنند با خوشحالى به امام (ع ) عرض كرد:
➖الحمد للّه ، چقدر امسال حاجى زياد است !
➖امام (ع ) در جواب فرمودند: چقدر فرياد زياد است و چقدر حاجى كم است ؟!
آن شخص مى گوند: من نمى دانم امام چه كرد و چه بينشى به من داد و چه چشمى را در من بيناى كرد، كه يك وقت به من فرمود: حالا نگاه كن .
➖تا نگاه كردم ، ديدم صحرايى است پر از حيوان ، يك باغ وحش كامل ، فقط يك عده انسانها هم در لابلاى آن همه حيوانات حركت ميكردند، حضرت فرمودند: حالا مى بينى باطن قضيه اين است .
➖آرى انسانى كه جز مانند يك حيوان و چهار پا به غير از خوردن و خوابيدن و عمل جنسى چيز ديگرى نمى فهمد، اين اصلا روحش يك چهار پا است .
➖واقعا باطنش مسخ شده است ، يعنى حقيقتهاى انسانى و انسانيت خود را بطور كلى از دست داده است .
➖در روز قيامت نيز مردم گروه گروه محشور مى شوند و مكرر در مكرر پيشوايان دين گفته اند كه فقط يك گروه از مردم به صورت انسان محشور مى شوند
➖وگروههاى ديگر به صورت حيوانات ، به شكل مورچگان ، بوزينگان ، عقربها، مارها و پلنگها مبعوث مى گردند
✨انسان كامل ، ص 15 و 16
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
🗯بدترازخودرا بیاور
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
➖(خداوند به موسی) عليه السلام وحی فرستاد كه اين مرتبه برای مناجات كه آمدی كسی همراه خود بياور كه تو از وی بهتر باشی .
➖موسی برای پيدا كردن چنين شخصی تفحص كرد و نيافت ؛ زيرا به هر كه می گذشت جراءت نميكرد كه بگويد من از او بهترم .
➖خواست از حيوانات فردی را ببرد ، به سگی كه مريض بود برخورد كرد .
➖با خود گفت : اين را همراه خود خواهم برد ، ريسمان به گردن وی انداخت و مقداری او را آورد بعد پشيمان شد و او را رها كرد .
➖تنها به دربار پروردگار آمد . خطاب رسيد فرمانی كه به تو دادم چرا نياوردی ؟
➖عرض كرد : پروردگارا نيافتم كسی را كه از خودم پست تر باشد .
➖خطاب رسيد : به عزت و جلالم اگر كسی را می آوردی كه او را پست تر از خود می داشتی هر آينه نام ترا از طومار انبياء محو می كردم
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
➖وقتى آيه 63 سوره نور نازل شد كه :
➖لا تجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضا يعنى :
➖ ((پيامبر(ص ) را به آنگونه كه يكديگر را صدا مى زنيد صدا نزنيد)).
➖مسلمانان به پيروى از اين آيه ، ديگر به پيامبر(ص )، ((يا محمد)) نمى گفتند بلكه يا رسول الله و يا ايها النبى مى گفتند.
➖فاطمه زهرا(ع) مى گويد: بعد از نزول اين آيه من ديگر جراءت نكردم ، پدرم را به عنوان يا ابتاه (پدر جان !) صدا كنم ، بلكه وقتى خدمتش مى رسيدم يا رسول الله (اى رسول خدا) مى گفتم .
➖يكى دوبار اين خطاب را تكرار نمودم ، ديدم پيامبر(ص ) ناراحت شد، و به فرموده :
((اى فاطمه اين آيه درباره تو نازل نشده و نه درباره خاندان و نسل تو، تو از منی و من از توام .
➖ سپس اين جمله را فرمود:
قولى يا ابه فانها احيا للقلب و ارضى للرب : ((بگو پدر جان ! كه اين سخن قلب (من ) را زنده و خدا را خشنود مى سازد))
✨مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 320
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313
#حکایت_قرآنی
💥بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
➖سـهـل شـوشتری از بزرگان عرفاست که در سن هشتاد سالگی ,به سال 283ه . ق از دنیا رفت .
➖او مـی گـویـد : مـن سـه سـاله بودم که نیمه های شبی دیدم دایی ام محمدبن سوار از بستر خواب برخاسته و مشغول نماز شب است .
➖یک بار به من گفت : پسرم , آیا آن خداوندی که تو راآفریده یاد نمی کنی ؟
➖گفتم : چگونه او را یاد کنم ؟ گفت : شب , هنگامی که برای خواب در بسترت می آرمی , سه بارازصمیم دل بگو : خدا با من است و مـرا می نگرد و من در محضر اوهستم .
➖چند شب همین گفتار را از ته دل گفتم .
سپس به من گـفـت : ایـن جـمـلـه ها را هر شب هفت بار بگو .
من چنین کردم .
شیرینی این ذکردر دلم جای گرفت .
➖پس از یک سال به من گفت : آنچه گفتم در تمام عمر تا آن گاه که تو را در گور نهند از جان و دل بگو, که همین ذکر ومعنویتش دست تو را در دو جهان بگیرد و نجات بخشد .
➖بـه ایـن تـرتـیـب نـور ایـمان به توحید, در دوران کودکی در دلم راه یافت و بر سراسر قلبم چیره شد
✨مـحمدی ری شهری , محمدی : بهترین راه شناخت خدا, چاپ دوم , انتشارات یاسر, 1362 ش , ج1
༺◍⃟ 📗@GHASEDAK_313