eitaa logo
عطر ناب خدا 🕊
1.1هزار دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
133 فایل
#تــــــــــــــــوجه👇👇👇 📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 . @Hossein_Hajivand
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عجایب جهان
💀آزار یک زن توسط جن ها💀 متاسفانه این داستان واقعیست😞 ٢١ تير ماه ١٣٨٣ زن و شوهر جوانى در شعبه ١٧ دادگاه خانواده كرج براى طلاق توافقى حاضر شدند شوهر ٣٣ ساله اين زن به قاضى گفت: من و همسرم مشكلى نداريم، اما مجبوريم از هم جدا شويم. مرد گفت: هر شب جن ها به سراغ زنم مى آيند و او را به شدت آزار و اذيت مى كنند، و غيرت و غرور من اجازه نمى دهد زنم را در اين شرايط ببينم ، زن جوان داستان عجيبى تعريف كرد، او به قاضى گفت: ١٣ ساله بودم كه در... داستان درکانال لمس کنید👇 http://eitaa.com/joinchat/4276355086C61eebb7b85
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ على كائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقى وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِكَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساكین. خدایا پاكیزه‌ام كن در این روز از چرك و كثافت و شكیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنى‌ها و توفیقم ده در آن براى تقوى و هم ‌ نشینى با نیكان به یاریت اى روشنى چشم مستمندان. “اللهم طهرني فيه من الدنس و الاقذار و صبرني فيه علي کائنات الاقدار و وفقني فيه لتقي و صحبه الابرار بعونک يا قره عين المساکين” “خدايا در اين روز مرا از پليدي ها و کثافات (هواي نفس و گناهان) پاک ساز و بر حوادث خير و شر صبر و تحمل عطا فرما و بر تقوا و پرهيزکاري و مصاحبت نيکوکاران عالم موفق بدار به ياري خود اي مايه شادي و اطمينان خاطر مسکينان” 1⃣اللهم طهرني فيه من الدنس و الاقذار “خدايا مرا در اين روز از پليدي ها و کثافات هواي نفس و گناهان پاک ساز” “پاک شدن از کثافات و آلودگي هاي گناه” هنگامي که انسان گناه و معصيت پروردگار خويش را انجام مي دهد به تحقيق که آن گناه و معصيت اثر سويي بر ظاهر و باطن آن انسان مي گذارد به طوري که در روايات است که با انجام هر گناهي لکه سياهي بر قلب انسان مي نشيند که آن لکه سياه با مرور زمان و انجام گناهان بيشتر، افزوده مي گردد و باعث سياه شدن دل انسان مي شود به طوري که ديگر حقايق الهي را نمي تواند بشنود و به مخالفت با آنان مي پردازد، پس انسان براي آن که از آلودگي هاي گناهان پاک و طاهر گردد بايد از يگانه پروردگار عالم مدد بجويد و از او بخواهد که گناهان او را بيامرزد تا از آلودگي ها نيز خلاصي يابد چرا که تنها با آمرزش و غفران الهي است که انسان از پليدي ها و زشتي هاي گناه پاک مي گردد و خداوند متعال نيز در قرآن به بندگان خود اينگونه بشارت مي دهد: “قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطو من رحمه الله ان الله يغفرالذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم” يعني “بگو از رحمت خداوند نوميد نشويد، براستي که خداوند همه گناهان را مي بخشد، همانا او آمرزنده و مهربان است.” پس ما نيز در اين روز از خداوند مي خواهيم که ما را جزو توبه کنندگان واقعي از گناهان قرار داده تا از پليدي ها و زشتي هاي گناه که ما را روسياه درگاهش نموده است، پاک گرداند... 2⃣ و صبرني فيه علي کائنات الاقدار... “و در اين روز براي من بر حوادث خير و شر صبر وتحمل عطا فرما” مقابل_امتحان_الهي” خداوند در قرآن مي فرمايد: “و لبنلونکم بشيِ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشران”يعني “و امتحان مي کنيم شما را به وسيله اي از ترس و گرسنگي و نقصان و ضرر از اموال و خودتان و ميوه هايتان (در باغها) و بشارت باد بر صابران” که اين آيه نشان دهنده آن است که انسان در تمام مراحل زندگي براي رشد و ترقي و ارزيابي عملکردش امتحان مي گردد و کساني در اين امتحان پيروز مي گردند که بر تقديرات الهي راضي بوده و بر مشکلات و مصائب صبر نمايند. 💠 هنگامي که مصيبتي بر آنان وارد شد، بگويند: “انا لله وانا اليه راجعون يعني همه ما براي خداييم و به سوي او باز مي گرديم” که خداوند نيز در عوض صبر و ايمان آنها در قرآن مي فرمايد: ”اولئک عليهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون” يعني “آنان گروهي هستند مخصوص به درود و الطاف الهي و رحمت خاص پروردگار و آنان خود هدايت يافتگانند” که ما نيز در اين روز از خداوند مي خواهيم که ما را جزو صابران واقعي بر آنچه که تقدير او بر ما مي باشد قرار دهد... 3⃣ و وفقني فيه لتقي و صحبه الابرار بعونک يا غره عين المساکين” “و بر تقوا و پرهيزکاري و مصاحبت نيکوکاران موفق بدار به ياري خود اي مايه شادي و اطمينان خاطر مسکينان”. همانطور که در دعاي روزهاي قبل تذکر داديم “ان اکرمکم عندالله اتقکم” يعني “به درستي که گرامي ترين شما نزد خداوند تقوا پيشه ترين شماست” و براي آنکه ما نزد پروردگار خويش داراي اجر و قربي باشيم بايد تقواي الهي را پيشه کنيم که تقوا يک کلام به مفهوم انجام واجبات و ترک محرمات الهي مي باشد که انسان را به مقامهاي والاي دنيوي و اخروي مي رساند که يکي از آن مقامات اين است که انسان تقوا پيشه و پرهيزکار طبق آيه قرآن نزد پروردگار خويش داراي حرميت مي گردد چنانچه خداوند در تمام امور در دنيا و آخرت او را کفايت مي کند... 👇
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
هدایت شده از 
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
هدایت شده از 
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
❌ سنگسار شدن در ملأ عام ❌ داستان واقعی و تلخ زن شهرستانی😔👇 چند وقت پیش تو یکی از شهرستان های خراسان میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و میگفت که باید قصاص بشه..... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش،...... تا اینکه قاضی دستور داد حکم اجرا بشه که زن ناگهان با گریه فریاد زد برای آخرین بار میخوام..... این داستان تلخ در کانال زیر سنجاق شده👇👇 https://eitaa.com/joinchat/524812572C82e52b8d6b
هدایت شده از 
من سی ساله شده بودم و خواهرم تو سن هجده سالگی خواستگار مهندس داشت .. شب خواستگاری خواهر کوچکترم انقدر حرص خوردم که با خودم گفتم تا این وصلت رو خراب نکنم اروم نمی‌گیرم، وقتی پدرم گفت عروس دوماد برن باهم تو اتاق صحبت کنن ناگهانی گفتم نه برید تو اتاق من خواهرمم‌ با مهربونی قبول کرد زیر تشکم‌ چیزی گذاشته بودم که داماد پریشون از اتاق اومد بیرون و گفت من دختر بزرگتون رو میخوام .. 👇 https://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
هدایت شده از 
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/621019226Cdd3c1981fd
هدایت شده از 
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C1d9ac30d93
هدایت شده از 
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C1d9ac30d93
هدایت شده از 
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C1d9ac30d93
هدایت شده از 
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C1d9ac30d93
هدایت شده از 
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/900726793Cd7046136ce
هدایت شده از 
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد ❌ روشن پاکمهر، یه وکیل پایه یک دادگستریه که برای نجات باباش از زندان، به یزدان فرخزاد نزدیک میشه تا مدرک جور کنه چون معتقده یزدان تو زندانی شدن باباش نقش داره.. و یزدان با دیدن زیبایی چهره ...🫀 روشن، بهش جذب میشه و جای شکایت ، بهش پیشنهاد ازدواج میده...😱😱😱 روشن چاره‌ای جز قبول این پیشنهاد نداره اما... دخترِ تخصِ این رمان خون به دلِ یزدان می‌کنه و همه‌ی نقشه‌هاش رو نقش بر آب می‌کنه تا جایی که یزدان مجبور میشه ...😍👇 داستان 👇👇👀💜 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از 
📵 👰🏻نامه‌ی‌ به‌عروس👰🏻📵 پدری قبل از ازدواج پسرش به او یک نامه داد و گفت شب عروسی این رو به خانومت بده و خودت هیچوقت نخون! پدر مُرد؛ پسر از یک دختر ثروتمند خواستگاری کرد و شب عروسی نامه رو به عروس دادکه وقتی خواند یک کشیده به پسره زد و گفت الان منو طلاق بده! از یک دختر فقیر خواستگاری کرد و نامه را به او داد او هم کشیده زد و طلاق خواست! این موضوع تکرار شد ودر نهایت نامه را باز و شروع کرد به خوندن ناگهان دید نوشته...😱🔥👇 🔴 نامه 👇😳😳 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از 
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن اتاق خودتون بمونید، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه ... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6
عجیب نوعروس و تازه داماد ایرانی..... هنوز به خانه بخت نرفته بود که اش او را مجبور کردند به دادگاه خانواده برود و خواستار شود😱 دادگاه خانواده شهید محلاتی تهران وقتی بهانه عجیب عروس خانم را شنید و دید این دختر به علاقه دارد طلاق نداد... نوعروس که در دادگاه حرفی برای گفتن نداشت وقتی پیش رو ایستاد گفت ..😳 داستان ..👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194این داستان واقعی برای ادامه سرگذشت های واقعی عضوشوید
۱۸ ساله ام هر شب ۳ به کجا می رود ⁉️⚠️ سرگذشت تلخ اما واقعی... شبی بود که متوجه سر وصداهای عجیبی از اتاق دخترم الهام میشدم اما اهمیت نمیدادم ؛ یک شب ساعت حدود ۳ نصف شب رفتم اتاق که در کمال تعجب دیدم نیست 😳 برگشتم و با ترس همسرم مریم را بیدار کردم و با عجله به اتاق رفتیم اما در کمال ناباروری دیدم ....😱 داستان 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194 برا سرگذشت و داستان های واقعی عضو شوید
هدایت شده از 
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6